نام پژوهشگر: اکرم احمدوند
اکرم احمدوند جلال الدین قیاسی
جرچکیده جرایم مانع رفتارهایی هستند که قانون گذار برای پیشگیری از ارتکاب جرم یا جرایم بعدی آنها را جرم انگاری کرده است و قانونگذار از تئوری خفه کردن جرم در نطفه برای مقابله با مرتکبین این جرایم استفاده می نماید. این دسته از جرایم قبح ذاتی ندارند وعلت جرم انگاری آنها، این است که سبب خدشه دار شدن نظم عمومی و بروز تنش های اجتماعی و جرایم مهم تر خواهند شد. این جرایم از قبیل تکدی، ولگردی، شروع به جرم و ... حجم قابل توجهی از عناوین کیفری را به خود اختصاص داده اند. در مورد مبنای جرم انگاری این دسته از جرایم عده ای از علما و حقوق دانان به اصل اخلاق گرایی قانونی، عده ای دیگر به اصل ضرر و در نهایت گروهی به اصل پدرسالاری حقوقی استناد می کنند. ولی به نظر می رسد توجیه اخلاقیون برای جرم انگاری جرایم فوق صحیح تر باشد. با توجه به این امر که بسیاری از جرم شناسان معتقدند که بسیاری از مصادیق جرایم مانع انحرافاتی هستند که نباید جرم انگاری شوند وهزینه ی جرم انگاری این جرایم به مراتب، از هزینه های جرم زدایی این جرایم بیشتر است و امکان پیشگیری از این جرایم به طرقی غیر از مجازات و سازوکارهای کیفری وجود دارد، ضرورت جرم زدایی از برخی مصادیق جرایم مانع از قبیل تکدی، ولگردی، اعتیاد و ... احساس می شود.
اکرم احمدوند عباس مرادان
با توجه به نقش مهم مهارت زبانی زبان آموزان در عملکرد آنها در تحقیقات مربوط به آموزش و یادگیری زبان دوم یا خارجی، این متغیر (مهارت زبانی) باید به طور هر چه دقیقتر مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد. این در حالیست که هماهنگی و اجماع اندکی میان محققان در مورد روشهای سنجش مهارت زبانی وجود دارد. در سالهای اخیر تعداد سالهای گذرانده شده برای یادگیری یک زبان و یا تعداد ترمهای گذرانده شده در آموزشگاههای زبان یا دانشگاهها ملاک برآورد و سنجش مهارت زبانی زبان آموزان در بسیاری از تحقیقات مربوط به یادگیری و آموزش زبان دوم یا خارجی شده است در حالیکه همگونی و همانندی اندکی میان زبان آموزان در این گروههای به اصطلاح همگن دانشگاهی یا آموزشگاهی وجود دارد. با توجه به اهمیت سنجش دقیق مهارت زبانی در تحقیقات مربوط به یادگیری و آموزش زبان دوم یا خارجی، تحقیق حاضر آزمون کلوز را به عنوان یک ابزار کارآمد، برای گروه بندی زبان آموزانی که در سطحهای مختلف مهارت زبانی قرار دارند پیشنهاد می کند. در این تحقیق اعتبار (روایی)، قابلیت اعتماد و میزان تمایزگذاری میان 171 دانشجوی زبان انگلیسی در دانسگاه الزهرا بر حسب مهارت زبانی آنان مورد برسی قرارمی گیرد. آزمون کلوز مورد استفاده در این تحقیق آزمونی است که در سال 2010 برای متمایز کردن دانشجویان زبان فرانسه در دانشگاه illinois بر حسب مهارت آنها در زبان فرانسه توسط tremblay و garrison تهیه و مورد استفاده قرارگرفته است. تحقیق حاضر مزایای گروه بندی زبان آموزان بر حسب سطوح (خوشه های) ایجاد شده توسط آزمون کلوز را نشان می دهد که بر گروه بندی زبان آموزان بر حسب ترم دانشگاهی یا آموزشگاهی آنان ارجحیت دارد و در این تحقیق رابطه میان سطوح (خوشه های) ایجاد شده توسط آزمون کلوز ومتغیرهای پیشینه زبان آموزان در یادگیری زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی مورد بررسی قرار می گیرد. دانشجویان شرکت کننده در این تحقیق پرسشنامه ای شامل متغیرهای مربوط به پیشینه یادگیری زبان انگلیسی خود را تکمیل نمودند و هم چنین آنان در آزمون کلوز و آزمون نلسون این تحقیق شرکت کردند. تحلیل عاملی اکتشافی توسط محقق برای سنجش اعتبار سازه پرسشنامه به کاررفته، مورد استفاده قرار گرفت و هم چنین محقق برای بررسی اعتبار ملاکی (اعتبار وابسته به معیار) آزمون کلوز، از تحلیل رگرسیون خطی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده نمود. ضریب همبستگی پیرسون بین آزمون کلوز و برآورد مهارت زبانی عمومی دانشجویان (به دست آمده از پیشینه آنها در یادگیری زبان انگلیسی) در سطح خطای کوچک تر از 0.01 برابر است با 0.862 و ضریب همبستگی پیرسون بین آزمون کلوز و آزمون نلسون در سطح خطای کوچک تر از 0.01 برابر است با 0.957. با بررسی و تحلیل آیتم های آزمون کلوز ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0.95 بدست آمد و هم چنین میزان تمایزگذاری بالا میان دانشجویان زبان انگلیسی توسط آزمون کلوز به اثبات رسید. در نهایت، محقق با انجام تحلیل کلاستر چند میانگینی به اثبات برتری گروه بندی مهارت زبانی دانشجویان بر اساس سطوح (خوشه های) ایجاد شده توسط آزمون کلوز نسبت به گروه بندی آنان بر حسب ترم دانشگاهی شان پرداخت. کلمات کلیدی: آزمون کلوز- سنجش مهارت زبانی- اعتبار (روایی)- همسازی درونی- قابلیت تمایزگذاری- تحلیل کلاستر چند میانگینی- تحلیل رگرسیون- تحلیل عاملی اکتشافی