نام پژوهشگر: نورافروز مصباحیان
نورافروز مصباحیان یدالله شکری
دست یابی به معرفت، دغدغ? تلاش های فلسفی، هنری و عرفانی دنیای امروز و دیروز بشر است که آگاهی از این حقیقت و رسیدن به آن اگر چه متفاوت و دارای جلوه های گوناگون است، و هر چند گاه به مدد عقل، گاه به نیروی وحی و گاه با خیال انگیزی و تخیل انجام می پذیرد؛ اما می توان همسانی ها و اشتراکات فراوانی بین آنها یافت. در این پژوهش نیز، هدف بررسی اندیشه های عرفانی در اثری است که، ظاهراً با عرفان در تناقض است اما تحقیقات در بار? آن نشان داده است که، علیرغم تناقضات ظاهری، مشابهات و اشتراکاتی بین آنها در رسیدن به معرفت وجود دارد. اندیشه های معنوی و عرفانی از موضوعاتی است که در حماسه به ویژه شاهنام? فردوسی با توجه به تاریخ و فرهنگ کهن ایرانی دیده می شود که برای بررسی آن با توجه به موضوع پژوهش، آشنایی اجمالی با عرفان و تصوّف، و چگونگی سیر و اندیشه های آن را از آغاز تا پایان قرن چهارم لازم دانستیم. جایگاه عرفانی ادیان ایران باستان و بازتاب عرفانی آنها در شاهنامه از مباحثی است که مطرح شدن آن در این پژوهش ضروری می نماید. با توجه به حماسی بودن شاهنامه و تقابل ظاهری عرفان و حماسه، بررسی اشتراکات و مشابهات عرفان و حماسه را نیز لازم دانستیم تا از این طریق بتوان تحلیلی منطقی در مورد تأثیر عرفان بر شاهنامه و شاهنامه بر عرفان به دست آورد که، راهگشایی برای کشف مشابهت های فکری در حماسه و عرفان باشد. ارتباط اخلاق و عرفان بر هیچ کس پوشیده نیست به همین منظور باید و نباید های شاهنامه از موضوعاتی است که در این پژوهش بررسی شده است تا بتوان به ارتباط مبانی فکری رایج در حماس? فردوسی چون: یزدان پرستی، ارجمندی خرد، مبارزه با نفس، مرگ، رستاخیز و ... که در آثار عرفانی نیز وجود دارد؛ بهتر پی برد. عرفان در شاهنامه جلوه های گوناگونی از اساطیر، دین ها و باور ایرانیان را در خود جای داده است که مبتنی بر اصیل ترین نیازهای بشری است هم در بعد فردی و هم در ابعاد اجتماعی، که نه چنان خشک و زاهدانه و صوفیانه است که روح عمل و زندگی را بخشکاند و آدمی را به انزوا برد، و نه چنان لجام گسیخته و بی پروا که دل را بمیراند و اساس و لطافت عشق را پژمرده سازد، در این پژوهش نمود چنین عرفانی را در شخصیت ها و داستان هایی چون: کیومرث، ایرج، زال، سیاوش، کیخسرو، هفت خوان رستم و ... بررسی شده است، و در نهایت به جایی رسیده ایم که می توان گفت عرفان موجود در شاهنامه علیرغم تأثیراتی که از عرفان اسلامی و غیر اسلامی پذیرفته است؛ عرفان ستیز است نه عرفان پرهیز. واژگان کلیدی: فردوسی، شاهنامه، حماسه، عرفان، حماس? عرفانی.