نام پژوهشگر: فاطمه بخشکار
فاطمه بخشکار یحیی معروفی
چکیده: هدف اصلی مطالعه ی حاضر بررسی رابطه ی بین مهارت های تفکر انتقادی و سلامت روانی دانش آموزان دختر مقطع پیش دانشگاهی شهر همدان در سال تحصیلی( 88-89 ) می باشد. جامع? آماری پژوهش را کلی? دانش آموزان دختر دور? پیش دانشگاهی نواحی یک و دو همدان تشکیل می دهد از این جامعه که حجم آن برابر 2358 دانش آموز بوده است نمونه ای به حجم 331 دانش آموز (ناحی? یک 181 و ناحی? دو 150) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردید .ابزار جمع آوری داده های پژوهش متشکل از دو پرسشنام? استاندارد تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب ) و پرسشنام? استاندارد گیلپر و هیلیر است. روایی پرسشنامه به شیو? روایی محتوایی و پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب 82% و 87 % تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار spss در دو سطح آمار توصیفی( فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه) صورت گرفت. مهمترین یافته های پژوهش به شرح زیر است: میانگین تفکر انتقادی دانش آموزان دختر دور? پیش دانشگاهی51/6از 34 و در سطح خیلی ضعیفی قرار دارد. میانگین سلامت روانی دانش آموزان مورد بررسی 52/31 می باشد. به عبارت دیگر 61 نفر (4/18%) فاقد اختلالات روانی ،270نفر (6/81%) مشکوک به اختلال روانی می باشند. بین مهارت های تفکر انتقادی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود دارد. بین مهارت های تحلیل انتقادی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود دارد. بین مهارت های ارزشیابی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود ندارد . بین مهارت های استنباط و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود ندارد . بین مهارت های استدلال استقرایی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود ندارد. بین مهارت استدلال قیاسی با سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود دارد.