نام پژوهشگر: محمد احمدوند
محمد احمدوند مهرداد نوروزی نیا
انمی داسی شکل و ا نمی کولی جز شایع ترین بیماریهای وراثتی در انسان ها در سرتاسر دنیا بوده که هزینه های درمانی هنگفتی را بر بیماران و سیستم بهداشتی کشورها می گذارد. انمی داسی شکل اولین اختلال ژنتیکی بوده که در حدود 58 سال پیش مکانیسم ژنتیکی اش توصیف شده و اختلالش ناشی از یک point mutation در زنجیره بتای همو گلوبین می باشد که سبب dysfunction پروتین هموگلوبین شده و عامل عوارض بالینی در مبتلایان می شود.ناهنجاری مشابهی از نوع point mutation در ناحیه noncoding زنجیره بتای هموگلوبین در انمی کولی روی داده که مانع از پردازش مناسب mrna در ژن بتا شده و نهایتا سبب کاهش زنجیره بتای هموگلوبین شده که عامل بوجود امدن imbalance در زنجیرهای پلی پپتیدی هموگلوبین شده (یعنی نسبت زنجیره بتا به الفا کم شده) وزنجیره الفای اضافی در اریتروئیدهای در حال تکامل رسوب کرده و متعاقبش ineffective erthropoesis رخ می دهد. . باتوجه به این عوارض و مشکلات هنوز درمان فراگیری برا ی این بیماریهای جدی که مرگ ومیر بالای دارند یافت نشده است. افزایش هموگلوبین fetal به عنوان یک novel approach در درمان این نوع اختلالات به شمار می رود که بخش قابل توجهی از تحقیقات را در کشورهای در گیر این اختلالات به خود اختصاص داده است.دلیل القای ژن گاما این است که اولا بیماران مبتلا به این اختلالات در بدو تولد وتا یکسالگی دارای عوارضی نبوده(به دلیل میزان بالای بیان ژن گاما) و ثانیا ژن گاما سا لم و فاقد هر گونه موتاسیون می باشد.
محمد احمدوند عبداله فرجی
چکیده: شناخت اقلیم و پارامترهای مورد نیاز محصولات کشاورزی از مهمترین عوامل موثر در تولید است. با بررسی های هواشناسی کشاورزی می توان امکا نات بالقوه را در مناطق مختلف مشخص و حداکثر بهره برداری را نمود. به علت توان های بالقوه دیم زار های استان همدان ، بررسی جامعی بر اساس آمار 20 ساله عناصر اقلیمی و پارامترهای زمینی انجام گرفت. بدین منظور با توجه به شرایط فیزلوژیکی گندم و تطبیق آن با شرایط اقلیمی مورد نیاز در استان همدان به بررسی شاخص های موثر در کشت محصول پرداخته شده است و با استفاده از روش فائو- پنمن – مانتیث، نیاز آبی و مقادیر نیاز آبیاری محاسبه و در ادامه درجه حرارت تراکمی محصول محاسبه شد. در نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) به پهنه بندی عناصر اقلیمی – زمینی و همچنین وزن گذاری آنها اقدام گردید. سپس مناطق مناسب و نامناسب استان جهت کشت گندم دیم مشخص گردید. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر این واقعیت می باشد که در بین عناصر اقلیمی عنصر بارش سالانه و نحوه توزیع آن در طول فصول رشد، همچنین درجه حرارت تراکمی مهمترین عامل در فرایند کشت گندم دیم است. در نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) به پهنه بندی عناصر اقلیمی زمینی و همچنین وزن گذاری آنها بر اساس شاخص های اقلیمی و زمینی تعریف شده ،اقدام و مکانهای مساعد و غیر مساعد برای کشت گندم دیم مشخص گردید بر اساس نقشه های استخراج شده از سیستم اطلاعات جغرافیایی حدود 4درصد از مساحت استان که بیشتر مناطق جنوب و جنوب غربی متمرکز است دارای قابلیت استعداد زیاد ، 74 درصد متوسط،20درصد با استعداد مناسب و 2 درصد از مساحت استان فاقد استعداد لازم برای کشت گندم دیم می باشد
محمد احمدوند زهرا گرکانی نژاد
مطالعه ارتباط کمی ساختار-بازداری (qsrr) روی زمان های بازداری کروماتوگرافی گازی (دتکتور نشر اتمی) سری وسیعی از آفت کش های مختلف روی فازهای ساکن با قطبیت متفاوت (5-db فاز ساکن غیر قطبی و 17-db فاز ساکن با قطبیت متوسط) صورت گرفته است. مدل سازی زمان بازداری این ترکیبات به صورت تیوری به عنوان تابعی از توصیف کننده های مولکولی مختلف به وسیله روش های خطی و غیر خطی انجام شد. با استفاده از روش رگرسیون خطی گام به گام در نرم افزار spss، مدل هایی که بهترین نتایج را داشتند انتخاب شدند. این مدل ها داری کمترین خطای استاندارد و بیشترین ضریب همبستگی با مقادیر تجربی زمان های بازداری می باشند. پنج دسته از توصیف کننده های مولکولی شامل توصیف کننده های هندسی، توپولوژیکی، اساسی، فیزیکوشیمیایی و کوانتوم شیمیایی برای توسعه ارتباط کمی بین زمان بازداری و خصوصیات ساختاری این ترکیبات مورد استفاده قرار گرفتند. رگرسیون خطی چندگانه (mlr) و حداقل مربعات جزیی (pls) به عنوان روش های خطی و شبکه های عصبی مصنوعی (anns) با الگوریتم های یادگیری متفاوت به عنوان روش های غیر خطی برای پیش بینی زمان های بازداری مورد استفاده قرار گرفتند. تحقیقات نشان داد که بعضی از انواع شبکه های عصبی مصنوعی مانند شبکه های عصبی با الگوریتم یادگیری شیب توأم مقیاس شده (ann-scg) و شبکه های عصبی مصنوعی با الگوریتم یادگیری انتشار به عقب ارتجاعی (ann-rp) بهترین نتایج را برای پیش بینی زمان های بازداری ارایه می دهند.
محمد احمدوند ابوالقاسم فاتحی
این تحقیق با هدف شناخت عوامل اجتماعی موثر بر تغییر رشته به گرایش های رشته ی علوم اجتماعی در مقطع کارشناسی ارشد به ثمر رسیده است. روش تحقیق میدانی است. از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات از 150 نفر از دانش آموختگان تغییر رشته داده شده به گرایش های رشته ی علوم اجتماعی در شش دانشگاه تهران استفاده شده است. چارچوب نظری تحقیق تلفیقی است از نظریات ماکس وبر در زمینه کنش، دیدگاه کنش متقابل نمادین، نظریه ی گزینش عقلانی، نظریه ی مبادله و قضایای جورج هومنز، نظریه ی خوداثر بخشی باندورا، نظریه ی کنش موجه یا عمل بخردانه و ساختار کنش بنیادی پارسونز. یافته های پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل موثر بر تغییر رشته به گرایش های رشته ی علوم اجتماعی در مقطع کارشناسی ارشد عبارتند از: 1) علاقه مندی به شناخت موضوعات ومسائل جامعه 2) جذابیت های گرایش های رشته ی علوم اجتماعی3) انتظارات وارزیابی های فرد (خوداثربخشی) 4) زمینه های فرهنگی و اجتماعی. همچنین بین ارزیابی منفی دانش-آموختگان از رشته ی قبلی و تغییر رشته آنان رابطه معناداری کشف نشد.