نام پژوهشگر: مصطفی سلمان نژاد
مصطفی سلمان نژاد غلامرضا بردبار
یکی از وظایف اصلی مدیر در سازمان تصمیم گیری است. هر مدیر همواره در شرایطی قرار می گیرد که در آن شرایط ناگزیر از اتخاذ تصمیم می باشد. تصمیم گیری محور اصلی مدیریت است و سایر ارکان فرآیند مدیریت متکی به آن هستند. برخی از بزرگان مدیریتی مانند سایمون، تصمیم-گیری را مترادف با مدیریت دانسته اند. از طرفی، تصمیم-گیری به عنوان یکی از سرفصل های اصلی مدیریت بدون حیات در بستر فرهنگ و جامعه معنا پیدا نمی کند؛ به عبارتی تصمیم گیری باید بر بنایی شکل بگیرد که هماهنگ با فرهنگ و جامعه استفاده کننده باشد. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب درباره این مبانی فرموده اند: «علوم انسانی ما بر مبانی و مبادی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است» و نیز؛ «علوم انسانی غرب غالباً مبتنی بر نگاه مادی است». (28/7/1388) بر این اساس، در این تحقیق سعی می گردد به بررسی مبانی مدل عقلایی محدود سایمون به عنوان یکی از موثرترین نظریه های تصمیم گیری، و مقایسه آن با مبانی تصمیم گیری مدل افق جهانی به عنوان یکی از مدل های تصمیم گیری در مدیریت اسلامی؛ از منظر حضرت علی (ع) در نهج البلاغه پرداخته شود. برای این منظور، با استفاده از روش تئوری داده-بنیاد متنی به استخراج مبانی مدل های عقلایی محدود و افق جهانی پرداخته می شود و ضمن مقایسه این مبانی با یکدیگر، نشان داده می شود که هیچ یکی از مبانی مدل عقلایی محدود با مبانی تصمیم گیری از منظر حضرت علی (ع) در نهج البلاغه مطابقت ندارد، در حالی که مبانی مدل افق جهانی منطبق با مبانی تصمیم گیری از منظر حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می باشد.