نام پژوهشگر: هما موذن جمشیدی
هما موذن جمشیدی مرتضی سامتی
اندازه ی بزرگ دولت یکی از مهم ترین ویژگی های کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته می باشد، به طوری که اغلب بخش های اقتصاد در این گونه کشورها از جانب دولت مدیریت و تأمین مالی شده، و دولت ها در این گونه کشورها با کسری شدید بودجه مواجه هستند. بنابراین، عمده ی تغییرات در این دسته از کشورها، تحت تأثیر اندازه ی دولت آنها قرار می گیرد، و همین امر سبب شده که تلاش های زیادی در جهت بررسی تأثیر اندازه ی دولت بر متغیرهای مختلف اقتصادی انجام شود. اما تا کنون کمتر مطالعه ای به بررسی اثر این متغیر بر شاخص توسعه ی انسانی به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های توسعه یافتگی پرداخته است. هدف این مطالعه، تحلیل تأثیر اندازه ی دولت بر شاخص توسعه ی انسانی و بررسی معنی داری تعاملات فضایی در کشورهای منتخب و تأثیرپذیری کشورهای همسایه از میزان توسعه یافتگی یکدیگر می باشد. کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان کشورهایی که بیشتر از مجموعه ی کشورهای در حال توسعه و کشورهای کمتر توسعه یافته تشکیل شده اند، به عنوان جامعه ی آماری مورد بررسی انتخاب شده و از تکنیک های اقتصادسنجی فضایی استفاده شده است. بدین منظور، علاوه بر برآورد یک مدل ساده، مدل خطای فضایی نیز برای بررسی وجود وابستگی فضایی در کشورهای منتخب و به تفکیک گروههای مختلف برآورد شده است. نتایج برآورد مدل ساده برای کلیه ی کشورها حاکی از اثرگذاری مثبت و معنی دار متغیر مخارج دولت بر شاخص توسعه انسانی می باشد. در عین حال یک حد بهینه و حداکثر برای اندازه ی دولت و اثرات منفی دخالت بیش از حد دولت در اقتصاد بر شاخص-های توسعه وجود دارد. نتایج مدل خطای فضایی برای تمامی کشورهای مورد بررسی، و همچنین برای کشورهای با توسعه ی انسانی متوسط و پایین، نشان دهنده ی تأثیر مثبت متغیر مخارج دولت بر شاخص توسعه ی انسانی می باشد. در عین حال، نتایج بدست آمده، حاکی از تأثیر منفی متغیر مخارج دولت بر شاخص توسعه انسانی در کشورهای با توسعه ی انسانی بالا است. همچنین ضریب متغیر خطای فضایی درمدل برآورد شده برای کلیه ی کشورها و برای کشورهای با توسعه ی انسانی بالا و متوسط و پایین معنی دار و مثبت می باشد، که این امر وجود تعاملات فضایی مثبت بین کشورهای مجاور را نشان می دهد.
سمیه حبیبی نعمت اله اکبری
هنر را می توان اساس و زیربنای تکامل فرهنگ قلمداد نمود که باعث رشد و شکوفایی جامعه و افراد آن می شود. شواهد حاکی از آن است که که فعالیت های فرهنگی و هنری، سهم قابل توجهی در عرصه ی فعالیت های اقتصادی دارند. در این میان، سینما باتوجه به خصوصیات ویژه ای که دارد در مقایسه با سایر محصولات فرهنگی و هنری، نقش مهمی را در اقتصاد هنر و فرهنگ، ایفا می کند. در دو دهه ی اخیر، سینمای ایران به دلایل متعددی رو به افول بوده است. از این رو در این پژوهش تقاضای سینما و عوامل مؤثر بر آن به عنوان یکی از ابعاد مهم این صنعت مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش پس از مروری بر مبانی نظری مربوط به هنر و سینما بااستفاده از روش توصیفی، تحلیلی و علّی به بررسی عوامل موثر بر تقاضای سینما پرداخته شده و به همین منظور 505 پرسش نامه در سطح شهر زنجان بین افراد توزیع گردیده است. نتایج حاکی از آن است که از بین 505 نفر، 318 نفر، سالانه حداقل یک بار متقاضی رفتن به سینما هستند که حدود 63% از کل افراد نمونه را شامل می گردد. تنها برخی عوامل اقتصادی و جمعیت شناختی در این پژوهش بر تقاضای سینما موثر بوده که از آن میان درآمد فرد، جنسیت و وضعیت تاهل را نام برد. همچنین روشن شد که اکثر افراد نمونه، رفتن به سینما را تاحدودی برای گذراندن اوقات فراغت خود می پسندند و استفاده از ویدئوی خانگی را برای دیدن فیلم ترجیح می دهند.