نام پژوهشگر: حنیف افخمی ستوده

جمالشناسی علم معانی و نقد و تحلیل کتابهای معانی در زبان فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده ادبیات 1393
  حنیف افخمی ستوده   تقی پورنامداریان

علم بلاغت محصول تدبر مسلمانان در کلام الله است و موضوعش بررسی محاسن و معایب کلام است. از آن جایی که زبان قرآن مطمح نظر بوده ، همیشه تمرکز بر زبان عربی بوده است. در زبان فارسی این امر مخصوصا در علم معانی بیشتر از دیگر شقوق بلاغت چون بدیع و بیان آزاردهنده است چون علم معانی ارتباط تنگاتنگی با نحو دارد. به نظر ما علم معانی موجود در زبان فارسی مفید نیست چون عمیقا تحت تاثیر بلاغت عربی است و ربطی به زیبایی شناسی و اقتضائات زبان فارسی ندارد. برای بازنویسی علم معانی روش کار ما این بوده است که به سراغ سرچشمه های بلاغت برویم. در میان اسلاف بلاغت اسلامی توجه ما به عبدالقاهر جرجانی و جارالله زمخشری بوده است و اگر قبل و بعد از این دو بررسی شده اند به سبب فهم بهتر این دو بوده است. از آن سو زبان شناسی نقش گرا بسیار به کار ما می آید چرا که بر این آموزه استوار است که هیچ دو صورت زبانی هم-معنی نیستند و از تصویرگونگی سخن می گوید. در آثار حاضر تمرکز ما بیشتر بر آثار مایکل هلیدی بوده است و از فرانقش ها و انسجام سخن گفته ایم. اصطلاحات زبان شناسی به ما در تقسیم بندی دقیق و کمی مطالب کمک می کند. کتب معانی معاصر دیده و شواهد آن ها همگی به قصد نقد، نقل شده اند. این کار وقت گیر از این جهت ضروری بود که نارسایی نظام موجود را در تحلیل شواهد نشان دهد. در فصل آخر ما آرای خود را تنظیم کردیم بر اساس آن چه از جرجانی، زمخشری، هلیدی و البته سنت علم معانی آموخته بودیم. در تعریف ما کلام نشان دار موضوع علم معانی است و هر کلامی که از حالت عادی و استاندارد زبان خارج شود کلام نشان دار است. سعی بر این بوده که سیر مباحث با کتب علم معانی منطبق باشد تا ذهنیت آموخته با این سنت یک باره مشوش نشود و تفهیم و تفاهم مختل نشود اما خود را کاملا ملزم به این سنت نکرده ایم. عناوین این فصل مانند فصاحت و بلاغت، اقسام خبر، اغراض ثانوی، حصر و قصر و ... در کتب موجود علم معانی هم دیده می شود اما تعریف و تحلیل های ما از این عناوین با آن چه در کتب موجود متفاوت است. سعی بر این بوده است برای تحلیل ها از ملاک های کمی و نحوی استفاده شود. از این که بر اساس معنای تجربی و واژگانی، تحلیل های ذوقی و من عندی داده شود پرهیز شده است. همین طور مفصلا به بحث وصل و فصل پرداخته شده است که در بلاغت عربی جایگاه ویژه دارد اما در معانی فارسی به دلیل نبود تعریف دقیق یا آن را بی فایده دانسته اند یا سرسری از آن گذشته اند. سعی بر این بوده که عنوان های متفاوت بر اساس کارکردهای متفاوت باشد نه حالات متفاوت متصور دستوری. به همین سبب گاه بسیاری از کارکردها یا حالات معرفی شده در معانی موجود غلط فرض شده اند و گاه بعضی نیز با هم یکی فرض شده اند.

بررسی و تحلیل ساختارگرایانه ی داستانهای مشترک مثنوی مولوی با مصیبت نامه و منطق الطیر عطار نیشابوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده ادبیات 1386
  حنیف افخمی ستوده   تقی پورنامداریان

رساله ی حاضر به بررسی و مقایسه ی داستانهای مشترک میان مثنوی و منطق الطیر و مصیبت نامه ی عطار می پردازد. رویکرد این رساله رویکردی ساختارگرایانه است و در تحلیل و مقایسه ی ده داستان مشترک میان مثنوی مولوی و منطق الطیر و مصیبت نامه، از آرای کسانی چون پراپ، گریماس، تودوروف و ژانت سود می جوید. رساله ی حاضر در پی آن است که اثبات کند روایتگری مولوی و عطار به تفاوتهای معنایی می انجامد.