نام پژوهشگر: مسعود سلیمانی نایینی
مسعود سلیمانی نایینی احمد اکبری
در این تحقیق قصد بر این است که به بررسی تاثیر نااطمینانی نرخ ارز روی سرمایه گذاری در کشورهای در حال توسعه پرداخته شود. ادبیات تئوریک تاثیر نااطمینانی روی سرمایه گذاری شامل دو دیدگاه متضاد می باشد. تئوری اول که توسط هارتمن (1972) و ایبل (1983) مطرح شد بیان می کند که نااطمینانی از طریق افزایش سود انتظاری پروژه، باعث افزایش سرمایه گذاری می شود. این در حالی است که دیکسیت و پندیک (1994) تئوری دوم را مطرح کرده و بیان کردند که با در نظر گرفتن نقش تاخیر در تصمیمات سرمایه گذاری و عامل برگشت ناپذیری، افزایش نااطمینانی موجبات تاخیر در تصمیمات سرمایه گذاری را فراهم کرده و از این طریق باعث کاهش سرمایه گذاری خواهد شد. اما انجام مطالعات مختلف نشان دهنده نتایجی است که وجود رابطه مبهم را تائید می کند. از طرف دیگر وجود متغیرهای دیگری نظیر رقابت، توسعه نیافتگی بازارهای مالی، درجه باز بودن اقتصاد، اندازه بنگاه و ... روی این ارتباط موثر می باشند. کشورهای در حال توسعه به دلیل وجود ساختارهای ویژه اقتصادی، توجه شایانی از اقتصاددانان را در دهه های اخیر به خود جلب کرده است. در تحقیق حاضر از کشورهای در حال توسعه با سه طبقه درآمدی مختلف (طبقه درآمدی پایین، طبقه درآمدی پایین تر از متوسط و طبقه درامدی بالاتر از متوسط) استفاده شده است. لازم به ذکر است که علت طبقه بندی این کشورها، توجه به میزان تاثیرپذیری سرمایه گذاری از نااطمینانی نرخ ارز با توجه به سطح درآمدی آنها می باشد. به منظور تعیین نااطمینانی نرخ ارز از روش های مختلفی می توان بهره جست که در این تحقیق نااطمینانی نرخ ارز هر کشور از روش واریانس شرطی خود رگرسیونی تعمیم یافته محاسبه شده و در نهایت با بکارگیری روش تخمین اثرات تثبیت شده در مدل های پانل دیتا، به بررسی ارتباط میان نااطمینانی نرخ ارز و سرمایه گذاری در کشورهای در حال توسعه، پرداخته ایم. یافته ها حاکی از آن است که در کشورهای در حال توسعه با طبقه درآمدی پایین و طبقه درآمدی پایین تر از متوسط، این ارتباط منفی و در کشورهای در حال توسعه با طبقه درآمدی بالاتر از متوسط این ارتباط بی معنی می باشد. بنابراین می توان گفت که درآمد در این کشورها، عامل بسیار مهمی در میزان تاثیرگذاری نااطمینانی نرخ ارز روی سرمایه گذاری است.