نام پژوهشگر: الهه طغیانی
الهه طغیانی علی محرری
چکیده هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثرات تغذیه ی مکمل پروتئینی قبل از زایش بر برخی از فراسنجه های خونی و ایمنی گاوهای نزدیک زایش هلشتاین و گوساله آن ها بوده است. بدین منظور، 30 رأس گاو هلشتاین در دوره ی (close-up) انتخاب و 15 رأس از آن ها روزانه با 600 گرم مکمل پروتئینی که متشکل از مخلوط کنجاله ی سویا و کنجاله ی آفتابگردان (به نسبت وزنی50:50) بود، تغذیه شدند. نمونه های خون، شیر و ادرار گاو ها برای بررسی فراسنجه های موجود جمع آوری شد. برای نمونه های آغوز فراسنجه هایی نظیر پروتئین تام، کل گلوبولین و igg اندازه گیری شد و برای نمونه های خون علاوه بر موارد ذکر شده، گلوگز، کلسترول، تری گلیسیرید، bun، کراتینین، استروژن و پروژسترون، bhba و nefa نیز اندازه گیری شد. همچنین ترکیبات شیمیایی نمونه های آغوز و شیر مورد بررسی قرار گرفتند. برای نمونه های ادرار، ph، کراتینین، اسید اوریک، نیتروژن اوره ای و مجموع استون و استواستات سنجیده شد. داده های حاصل از فراسنجه های اندازه گیری شده برای گاو ها و گوساله ها به ترتیب در قالب طرح های بلوک کاملاً تصادفی و کاملاً تصادفی آنالیز آماری شدند. بر اساس نتایج، چگالی آغوز گاو های تغذیه شده با مکمل پروتئینی در مقایسه با گاو های گروه شاهد 38/0 درصد کمتر بود (013/0=p). تغذیه ی پروتئین در دوره ی قبل از زایش اثری بر غلظت ایمنوگلوبولین g (924/0=p) آغوز نداشت و آغوز گاو ها در هر دو گروه آزمایشی از لحاظ غلظت igg تفاوتی با هم نشان ندادند. غلظت گلوبولین و ایمنوگلوبولین g سرم خون گاو های هر دو گروه آزمایشی در دوره ی قبل و بعد از زایش هیچ تفاوتی با هم نشان ندادند (05/0p>). گاو های شکم سوم و اول به ترتیب بیشترین (003/0=p) و کمترین (004/0=p) غلظت گلوبولین را در دوره ی قبل از زایش داشتند. سرم خون گوساله هایی که مادر آن ها در گروه دریافت کننده مکمل پروتئینی قرار داشت، 8/27 درصد بیشتر از گوساله هایی که مادر آن ها در گروه شاهد قرار داشت، igg داشتند (065/0=p). همچنین غلظت igg سرم خون گوساله هایی که مادر آن ها در گروه دریافت کننده مکمل پروتئینی قرار داشت در مقایسه با گوساله هایی که مادر آن ها در گروه شاهد قرار داشت در فاصله ی زمانی 21 روز بعد از تولد، 3/38 درصد بیشتر بود (048/0=p). غلظت فراسنجه های گلوگز، تری گلیسیرید، پروتئین تام و bun خون تیمار ها در دوره ی قبل از زایش از لحاظ آماری تفاوتی با هم نداشتند. تغذیه ی پروتئین در اواخر دوره ی خشکی بر غلظت استروژن خون گاو ها در روز پانزدهم پس از زایش تأثیر معنی داری داشت بطوریکه گاو های تغذیه شده با مکمل پروتئینی در مقایسه با گاو های گروه شاهد غلظت بیشتری (7?) از استروژن داشتند (022/0=p). غلظت bhba و nefa پلاسمای گاوها در شروع دوره ی شیردهی از لحاظ آماری تفاوتی نشان ندادند (05/0p>). غلظت پروتئین تام گوساله هایی که مادر آن ها در گروه دریافت کننده مکمل پروتئینی قرار داشت در مقایسه با گوساله هایی که مادر آن ها در گروه شاهد قرار داشت به ترتیب در روز های بیست و یکم و بیست و هشتم پس از تولد به میزان 42/20? (034/0=p) و 10? (021/0=p) بیشتر بود. غلظت bun خون گوساله هایی که مادر آن ها در گروه دریافت کننده مکمل پروتئینی قرار داشت در مقایسه با گوساله هایی که مادر آن ها در گروه شاهد قرار داشت در روز بیست و یکم پس از تولد 6/9 درصد بیشتر بود (033/0=p). اثر تغذیه ی مکمل پروتئینی قبل از زایش بر بازده ی تولید شیر و در اوایل دوره ی شیردهی از لحاظ آماری معنی دار (007/0=p) شد. میانگین شیر تصحیح شده بر اساس 2/3?، 5/3? و 4? چربی و میانگین شیر تصحیح شده بر اساس انرژی تیمار های آزمایشی اختلافی با یکدیگر نشان ندادند. میانگین مجموع استون و استواستات ادرار گاو های تغذیه شده با مکمل پروتئینی 81/35? کمتر از گاو های گروه شاهد بود (063/0=p). بیشترین میزان همبستگی (001/0>p؛ 868/0=r) بین بریکس و ضریب شکست و همچنین بین غلظت igg و درصد پروتئین آغوز (001/0>p؛ 728/0=r) مشاهده شد. کلمات کلیدی: مکمل پروتئینی، پروتئین تام، igg، فراسنجه های خونی، گاو های نزدیک زایش هلشتاین.
الهه طغیانی عباس رحمتی
پیچیدگی زندگی در دنیای امروز به حدی است که مواجهه با انواع استرس و تنیدگی را اجتناب ناپذیر می سازد و تا زمانی که انسان ها ناگزیر به رویارویی با تنیدگی های مختلف هستند، آسیب پذیر بوده و سازگاری آنها با محیط در معرض خطر است. بنابراین کسب مهارت های مقابله موثر با استرس ها برای حفظ سلامت جسمی و روانی و بهزیستی انسان ها از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف کلی این پژوهش عبارت بوده است از بررسی تاثیر راهبردهای مقابله با استرس (csss) بر اختلال اضطراب فراگیر (gad). فرضیه اصلی عبارت بوده از اینکه راهبردهای مقابله با استرس بر اختلال اضطراب فراگیر دانشجویان دختر تاثیر دارند. روش استفاده شده در این پژوهش نیز روش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بوده است. همچنین جامعه در این پژوهش عبارت بوده از کلیه دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان که شامل 9720 دانشجوی دختر می باشد. این پژوهش بر روی یک نمونه 384 نفری از دانشجویان دختر این دانشگاه انجام شده که به روش نمونه گیری خوشه ای برگزیده شده اند. به این منظور ابتدا از میان دانشکده های دانشگاه شهید باهنرکرمان چهار دانشکده شامل دانشکده ادبیات، فنی، ریاضی و دامپزشکی و سپس از میان بخش های موجود در این دانشکده ها تعدادی بخش و در نهایت تعدادی کلاس و 384 نفر دانشجو به طور تصادفی انتخاب شده و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده این پژوهش نیز عبارت بوده اند از پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس اندلر و پارکر (ciss) و پرسشنامه اضطراب بک (bai). برای تحلیل نتایج، شاخص های آمار توصیفی از جمله جدول ها و نمودارها و شاخص های آمار استنباطی شامل آزمون آماری کروسکال والیس و تحلیل واریانس یکطرفه مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون کروسکال والیس استفاده شد که یافته های حاصل از این آزمون نشان داد راهبرد مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار بر اختلال اضطراب فراگیر در دختران دانشجو تاثیر دارند در حالی که تاثیر راهبرد مقابله اجتنابی بر اختلال اضطراب فراگیر از نظر آماری معنادار نبود. به منظور پاسخ به این پرسش که آیا میزان ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر در دانشجویان دانشکده های ادبیات، فنی، ریاضی و دامپزشکی تفاوت داشته است یا خیر، از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد و نتایج به دست آمده از این آزمون نشان داد که شیوع اختلال اضطراب فراگیر در چهار دانشکده مذکور تفاوت معناداری نداشته است.