نام پژوهشگر: نجمه طاهری ماه زمینی
نجمه طاهری ماه زمینی محمدصادق بصیری
ادبیات پایداری یکی از زیرمجموعه های شعر متعهد است که همچون دیگر انواع ادبی قدمتی دیرینه دارد. این نوع ادبی در دوره صدساله شعر معاصر ایران تجلی و نمود زیادی داشته است؛ زیرا در طی این دوره، تحولات و انقلاب های مهمی چون: نظام مشروطه، قیام های مسلحانه گروه های مختلف، انقلاب اسلامی ایران، جنگ تحمیلی و.. به وقوع پیوسته، همین مسائل باعث شده تا به شعر پایداری و مقاومت و جنبه های مختلف زبانی و زیبایی شناختی آن بیشتر توجه شود. بر این اساس پژوهش حاضر به بررسی زبان این اشعار پرداخته است. برای این منظور ابتدا صدسال گذشته تا کنون به سه دوره: مشروطه، قبل از انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب اسلامی تقسیم شده، سپس اشعار هر دوره به تفکیک موضوع در بخش های مختلفی قرار گرفته اند که روی هم رفته دوازده بخش را شامل می شود که عبارتند از: 1- شعر بیداری، اشعار اعتراض و شعر کارگری دوره مشروطه. 2- شعر پایداری، شعر اعتراض، شعر کارگری و شعر چریکی دوره قبل از انقلاب اسلامی. 3- شعر جنگ(دفاع مقدس)، شعر پایداری بعد از جنگ تا کنون، شعر اعتراض، اشعار انتظار و شعر کارگری دوره انقلاب اسلامی. سپس هر کدام از این بخش های دوازده گانه از چهار جنبه محتوایی، موسیقیایی، واژگانی و بلاغی مورد بررسی قرار گرفته اند تا زبان شعر هر مضمون به خوبی مشخص شود و بتوانیم در مورد زبان شعر پایداری به عنوان سرمنشاء همه این اشعار نظر دهیم.
نجمه طاهری ماه زمینی محمد رضا صرفی
مولانا جلال الدین محمد بلخی، یکی از بزرگ ترین شاعران و عارفان ایرانی است. از میان آثار او، این دیوان کبیر و یا کلیات شمس است که بیانگر حالات شخصی او می باشد. در این دیوان مولانا سخنانی را به زبان آورده است که در حوزه ی شناخت ما قرار نمی گیرند و برای درک آنها، به تأویل و تفسیر نیاز داریم، بر این اساس، در پژوهش حاضر سعی شده، ابتدا به بررسی پیشینه ی هرمنوتیک و چند معنایی در غرب و در فرهنگ اسلامی پرداخته شود، سپس دلایل استفاده کردن از شگردهای چند معنایی، توسط عرفا بیان می گردد. در بخش سوم به بررسی چند معنایی در غزلیات شمس پرداخته می شود و از آنجا که برای بررسی هر شعری، ابتدا باید جهان بینی شاعر و نحوه ی به کار گیری زبان توسط او، را بدانیم، بنابراین در این بخش، جهان بینی مولانا بر اساس اشعار و سخنان او بیان می گردد. بعد از آن، مهمترین عوامل ایجاد معانی گوناگون در غزلیات شمس بیان می شود. به طور کلی، عوامل چند معنایی در غزلیات شمس را، می توان به دو دسته ی، عوامل درون متنی و عوامل برون متنی تقسیم نمود. منظور از عوامل درون متنی همان صورخیال، نماد، اسطوره و.. است و به بررسی نقش صور- خیالی چون، استعاره، کنایه، پارادوکس و...در ایجاد معانی دوگانه و چندگانه در غزلیات شمس پرداخته می شود. منظور از عوامل برون متنی، قدرت مکالمه ی غزلیات شمس با نظریه های جدید ادبی، روانشناسی و غیره است. اشعار عارفانه ی مولانا به دلیل ساختار ذهنی او، قابلیت گفتگو با نظریه ی روانشناسی فروید و یونگ را دارند. به همین دلیل در بخش آخر این پژوهش، به بررسی غزلیات شمس بر اساس نظرات یونگ و فروید پرداخته شده است. این گونه بررسی شعر مولانا، باعث پی بردن به توان های زبانی شعر او می گردد و نوعی حیات و جاودانگی را برای شعر مولانا به ارمغان می آورد.