نام پژوهشگر: حمداله کرایی
حمداله کرایی حبیب احمدی
چکیده سوء مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی به عنوان یک مسأله اجتماعی به صورت اعتیاد مطرح شده و به مثابه یکی از غم انگیز ترین تراژدی ها، روند رو به رشدی داشته است. کاهش سن ورود به مصرف، دانش آموزان را بعنوان گروهی در معرض خطر معرفی می کند. با تحقیق حاضر علاوه بر سنجش میزان گرایش دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرکازرون به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، متغیرهای تأثیر گذار بر آن نیز تعیین می شود. پس از تدوین چارچوب نظری و ارائه مدل این تحقیق متشکل از چهار نظریه؛ فرصت های مشروع افتراقی مرتون، فرصت های نامشروع افتراقی کلوارد و اهلین، کنترل اجتماعی هرشی و همنشینی افتراقی سادرلند، فرضیه های تحقیق تعیین شدند. با روش پیمایش و استفاده از تکنیک پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات از یک نمونه آماری 363 نفری از جمعیت هدف پرداخته شد. برای انتخاب کلاسها از شیوه نمونه گیری خوشه ای و برای انتخاب افراد از روش نمونه گیری منظم استفاده شد. بر اساس نتایج آزمون فرضیه ها، بین عواملی همچون؛ امید دسترسی به اهداف مشروع تحصیلی، پیوستگی به خانواده، دینداری، گرایش دوستان به مواد و مشروبات، معدل و جنسیت با دو متغیر وابسته گرایش به مواد مخدر و مشروبات الکلی رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه بر این عواملی همچون؛ امید دسترسی به اهداف مشروع شغلی، مشارکت اجتماعی، مصرف مواد و مشروبات توسط خانواده، در آمد خانواده و تعداد دروس تجدیدی، از دیگر عواملی اند که فقط با گرایش به مصرف مشروبات الکلی رابطه معنی داری دارند. درحالیکه رابطه معنی داری بین؛ سهولت دسترسی به فرصت های نامشروع، تحصیلات و شغل والدین، رشته تحصیلی، دفعات مردودی و پایه تحصیلی دانش آموزان با هیچیک از متغیرهای وابسته مشاهده نشد. گرایش به مصرف مشروبات کمی بیش از مواد است. همچنین براساس ضرایب ? معادله تحلیل رگرسیونی چند متغیره و آزمون تحلیل مسیر، گرایش دوستان به مواد و مشروبات(39/0) و دینداری(28/0) بیشترین تأثیر را بر گرایش به مصرف مشروبات الکلی و همچنین دینداری(31/0) و گرایش دوستان به مواد و مشروبات(20/0) بیشترین تأثیر را بر گرایش به مصرف مواد مخدر دارند.