نام پژوهشگر: غلامرضا دهشیری
الهام دستجردی مهرانگیز پیوسته گر
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خلاقیت و بهزیستی ذهنی در دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) انجام شد. به این منظور، در قالب طرح پژوهشی از نوع همبستگی، 300 نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی خلاقیت از «پرسشنامه خلاقیت عابدی» و جهت سنجش بهزیستی ذهنی از «پرسشنامه بهزیستی ذهنی بزرگسالان» (کی یز و همکاران، 2003) که ابعاد هیجانی، روان شناختی و اجتماعی بهزیستی ذهنی را ارزیابی می کند، استفاده شد.
مریم خراسانی ده شتران مهرانگیز پیوسته گر
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه خوش بینی و بدبینی و مقایسه آن در مشاغل دادگستری و کارکنان دبیرستانهای شهر تهران در سال 93-92 بود. جامعه مورد پژوهش پرسنل دادگستری و دبیرستانهای شهر تهران بود. نمونه شامل 120 نفر (60نفر از پرسنل دبیرستان و 60 نفر از کارکنان دادسرا)از این کارکنان بود، که تمایل به همکاری داشتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه سبک اسناد بود. داده ها به روش آزمون آنوای دوعاملی تجزیه وتحلیل شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که بین خوش بینی کارکنان با توجه به نوع شغل و جنسیت تفاوت وجود ندارد. بعلاوه بین کارکنان از لحاظ فراگیری و شخصی سازی اسنادها با توجه به نوع شغل و جنسیت تفاوتی وجود نداشت ؛ همچنین از لحاظ تداوم اسنادها با توجه به جنسیت دو گروه یکسان بودند اما از لحاظ تداوم اسنادها با توجه به نوع شغل بین کارکنان تفاوت دیده شد. نتایج حاصل نشان می دهد خوش بینی و بدبینی در کارکنان دادگستری و دبیرستانها با هم متفاوت نیست . اما میانگین بدبینی کارکنان دادگستری بیشتر از میانگین بدبینی کارکنان دبیرستانها بود. بنابراین بین دو گروه در یک بعد از سبک اسناد به نام تداوم اسنادها تفاوت معادار دیده شد.
ندا گودرزی زهره خسروی
افکار مزاحم و تکرارشونده از مولفه های اساسی اختلال های وسواسی- اجباری و شخصیّت وسواسی- اجباری است. بررسی زیرساخت های شناختی، طرح واره های ناسازگار اولیه و ارزیابی افراد از افکارشان در این اختلال ها همواره مورد توجه روان شناسان بالینی و پژوهشگران حوزه ی آسیب شناسی بوده است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، اختلال شخصیّت وسواسی- اجباری و افراد بهنجار است. پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای و نمونه ی اولیه پژوهش 385 دانشجو و نمونه اجرا 127 نفر (شامل 35 نفر در گروه اختلال وسواسی- اجباری، 39 نفر در گروه اختلال شخصیّت وسواسی- اجباری و 53 نفر در گروه بهنجار) بود که به روش خوشه ای چندمرحله ای از دانشگاه های شهر تهران انتخاب شدند. در مرحله ی نخست پژوهش از پرسشنامه بازنگری شده ی وسواسی- اجباری (oci-r)، پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون3 (mcmi-iii)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (ysq)، پرسشنامه فراشناخت (mcq-30) و پرسسشنامه سلامت عمومی (ghq-12) استفاده شد. در مرحله دوم پژوهش، افرادی که در پرسشنامه های تشخیصی نمره های لازم را به دست آورده بودند، مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند (scid-i و scid-ii). نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوآ) نشان داد که در تمامی حوزه های طرح واره های ناسازگار اولیه بین سه گروه نمونه تفاوت معنادار وجود دارد. هم چنین در متغیر باورهای فراشناختی، در خرده مقیاس های باورهای مثبت درباره ی نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر، اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی بین سه گروه نمونه تفاوت معنادار دیده شد. همبستگی متوسط تا قوی بین طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در گروه افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و اختلال شخصیّت وسواسی- اجباری نیز دیده شد.
آرزو پسیخانی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده هدف از پژوهش حاضر، مقایسه شادکامی، رضایت از زندگی و رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال بود. نمونه این پژوهش که عبارت بودند از 200 نفر زن شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال به روش نمونه گیری در دسترس، از نواحی شمال، مرکز و جنوب شهر تهران انتخاب شدند به طوریکه 50 نفر از آنها زنان شاغل دارای فرزند خردسال،50 نفر زنان خانه دار دارای فرزند خردسال،50 نفر زنان شاغل بدون فرزند خردسال و 50 نفر زنان خانه دار بدون فرزند خردسال بودند. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش پرسشنامه های شادکامی آکسفورد (فرم کوتاه)، مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس سنجش رابطه بود. نتایج آزمون تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری دوعاملی (مانوا) نشان داد بین رضایت از زندگی زنان شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال تفاوت معناداری وجود دارد، به طوریکه رضایت از زندگی زنان دارای فرزند خردسال بیش از زنان بدون فرزند خردسال بود. همچنین بین شادکامی و رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال تفاوت معناداری مشاهده نشد. واژگان کلیدی: شادکامی؛ رضایت از زندگی؛ رضایت زناشویی؛ زنان ؛ فرزند
سحر عبدی زاده نقی غلامرضا دهشیری
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه کنجکاوی، صمیمیت و رضایت زناشویی با بهزیستی ذهنی زنان متاهل بود. بدین منظور 265 نفر از زنان متاهل به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کنجکاوی و اکتشاف، مقیاس صمیمیت، مقیاس سنجش رابطه، مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی بود. در سطح توصیفی از آماره های میانگین، انحراف معیار، کجی و کشیدگی استفاده شد و در سطح استنباطی از رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده گردید. تحلیل نتایج تحلیل مسیر نشان داد، اولا کنجکاوی بر عاطفه مثبت و رضایت از زندگی تاثیر مستقیم دارد و همچنین کنجکاوی از طریق تاثیر بر صمیمیت و افزایش رضایت زناشویی تاثیر غیر مستقیم بر افزایش عاطفه مثبت و رضایت از زندگی دارد.
آزاده فرخی شکوه السادات بنی جمالی
در این پژوهش رابطه ی احساس تنهایی با احساس به زیستی کارکنان سازمان بهزیستی استان سمنان مورد بررسی و دو گروه مددکار و غیرمددکار از لحاظ احساس تنهایی( محرومیت عاطفی در محیط کار، حمایت اجتماعی از همکاران، پیوندجویی با همکاران و اعتماد به همکاران) و احساس به زیستی ( استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از زندگی ) مقایسه شدند. 67 مددکار و 67 غیرمدکار بر اساس ویژگی های دموگرافیک( سن ، جنس، تحصیلات و سابقه کاری) همتاسازی گردیدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه ی احساس تنهایی در محیط کار رایت(2005) ، شاخص توصیفی شغل (jdi) اسمیت ، کندال و هیولین(1969)، استرس شغلی استاینمتز(1977) و رضایت از زندگی دینر(1990) استفاده شد. سپس به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه های آمار توصیفی، t وابسته، تحلیل واریانس تک متغیره (anova) و چند متغیره (manova) ، طرح بلوکی تصادفی ، تحلیل رگرسیون، ضریب همبستگی پیرسون و بنیادی بهره برده شد. نتایج : 1- تفاوت دو گروه مددکار و غیر مددکار در متغیر احساس تنهایی معنادار نبود. 2- تفاوت دو گروه مددکار و غیر مددکار در متغیر استرس شغلی نیز معنادار به دست نیامد. 3- دو گروه مددکار و غیر مددکار در متغیر رضایت از زندگی و در سطح اطمینان 99% تفاوت معناداری نشان دادند. 4- تفاوت دو گروه مددکار و غیرمددکار در رضایت شغلی و زیرمولفه ی ارتقاء شغلی معنادار بود. 5- نتایج در تبیین رابطه ی احساس تنهایی و استرس شغلی نشان داد که از بین مولفه های احساس تنهایی، محرومیت عاطفی و اعتماد به همکار، بیشترین نقش را در پراکندگی اسـترس شـغلی دارد و 24 % از واریانس استرس شغلی را تـبیین می کند. 6- نتایج در تبیین رابطه ی احساس تنهایی با رضایت از زندگی نشان داد که از بین مولفه های احساس تنهایی ، مولفه ی حمایت اجتماعی ، بیشترین نقش را در پراکندگی رضایت از زندگی دارد و 10% از واریانس رضـایت از زندگی را تبـیین می کند. 7- نتایج همبستگی بنیادی رابطه ی احساس تنهایی و رضایت شغلی نشان داد که بین مولفه ی حمایت اجتماعی و رضایت شغلی ، همبستگی اصیل وجود دارد.