نام پژوهشگر: زهرا ماندنی ورزنه
زهرا ماندنی ورزنه نوذر شفیعی
همکاری های هسته ای یکی از مولفه های موثر در گسترش روابط آمریکا و هند می باشد که عقد موافقتنامه ی آن ریشه در سال های 2005 و 2006 دارد. در جولای سال 2005 آمریکا با تغییر جهتی عمده در سیاست هایش طی بیانیه ای مشترک باهند اعلام کرد که هند به عنوان دولتی مسئول و دارای فناوری هسته ای پیشرفته باید از منافع و مزایای مشابه با دیگر دولت های مسئول و دارای فناوری هسته ای برخوردار شود. در مقابل هند هم اظهار داشت که مسئولیت ها و اعمالی مشابه با دیگر کشورهای عمده ی دارای فناوری هسته ای پیشرفته مانند آمریکا را بر عهده می گیرد و از منافع و مزایای مشابه برخوردار می شود. به منظور بررسی و توضیح این همکاری ها و ارزیابی پیامدهای آن در چارچوب فرصت ها و چالش های پیش روی آن، تئوری واقع گرایی نوکلاسیک از قدرت تبیین بالایی برخوردار است. این تئوری که می توان از آن به عنوان نسل سوم واقع گرایی نام برد در واقع تلفیقی از رویکردهای نوواقع گرا و واقع گرایی کلاسیک است. نوکلاسیک ها در حالی که اهمیت متغیرهای منسوب به سطح نظام مانند آنارشی بین المللی، دستاوردهای نسبی و توازن قوا را می پذیرند توجه بیشتری را به نقش حیاتی ایی که افراد و متغیرهای سطح دولت در تدوین سیاست خارجی کشورها ایفا می کنند معطوف می دارند. به عبارت دیگر این مکتب به طور همزمان به عوامل سطح واحد و سطح نظام (عوامل ساختاری) و به نوعی بر لزوم نگاه به سطوح مختلف تحلیل توجه دارد و از این نظر در ابعادی از نوواقع گرایی و واقع گرایی کلاسیک ارزشمندتر محسوب می شود. همچنین توجه آن به نقش افراد و شرایط داخلی به میزان زیادی باعث توسعه ی قدرت تبیینی آن می شود و به همین دلیل است که می توان مدعی شد این تئوری شرح بهتری از دیگر تئوری های پارادایم واقع گرایی ارائه می دهد و به همین دلیل برای تبیین همکاری های هسته ای آمریکا و هند و فرصت ها و چالش های پیش روی آن هم مناسب تر است. بر طبق تئوری واقع گرایی نوکلاسیک مهم ترین عواملی که به تغییر و بهبود روابط آمریکا و هند که بهترین نماد آن همکاری های هسته ای دو کشور است کمک کردند را می توان به دو دسته تقسیم کرد: در درجه ی اول ساختار قدرت (عوامل سطح نظام) عامل اصلی بهبود مناسبات آمریکا و هند است. در بین عوامل ساختاری محدودیت های قدرت آمریکا، ظهور هند به عنوان قدرتی تاثیرگذار و خیزش چین از اهمیتی ویژه برخوردارند. دومین دسته از عوامل بهبود مناسبات آمریکا و هند تا سطح همکاری های هسته ای هم عوامل داخلی هستند که از مهم ترین آن ها می توان به برداشت های رهبران و نخبگان سیاسی آمریکا و هند و نقش آن ها در این همکاری ها اشاره کرد. حال که این همکاری ها محقق شده و موافقتنامه ی آن که به معنی نقض سه دهه اعمال سیاست منع گسترش تسلیحات هسته ای توسط آمریکاست به قانون تبدیل شده و با توجه به سوالات اصلی پژوهش درمورد اینکه فرصت ها و چالش های پیش روی این همکاری ها چه هستند همچنین نظر به تئوری واقع گرایی نوکلاسیک بایستی فرصت ها و چالش های پیش روی این همکاری ها را در دو سطح بین المللی و داخلی مورد بررسی قرار داد. همانطور که می دانیم ارزیابی یک ابتکار عمل مستلزم بررسی پیامدهای احتمالی آن نه فقط در چارچوب فرصت ها بلکه در چارچوب چالش های پیش روی آن هم هست. درمورد همکاری های هسته ای آمریکا و هند هم وضع به همین منوال است. البته پیش از بررسی این فرصت ها و چالش ها باید گفت که رسیدن به هدف همکاری های هسته ای به راحتی امکان پذیر نشد؛ چرا که این همکاری ها مستلزم اعمال تغییراتی در قانون آمریکا و همینطور سیاست های بین المللی بود. در 18 جولای 2005 جورج بوش و مان موهان سینگ طی بیانیه ای مشترک در واشنگتن تمایل خود به همکاری های هسته ای غیر نظامی و انعقاد موافقتنامه ای هسته ای را اعلام داشتند. در این زمان هند که از طرفین npt نبود با وجود اینکه به آزمایش سلاح های هسته ای پرداخته بود و به یک برنامه ی تسلیحات هسته ای در حال پبشرفت ادامه می داد به موجب قانون ایالات متحده یک دولت فاقد سلاح های هسته ای محسوب می شد. به همین دلیل عملی شدن پیشنهاد همکاری های هسته ای نیازمند ایجاد تغییراتی در قوانین آمریکا و همینطور سیاست های بین المللی از جمله سیاست های nsg بود. به عبارت دیگر جورج بوش مجبور بود قبل از اینکه همکاری های هسته ای با هند آغاز شود اغماض های خاصی انجام دهد و تصمیمات خاصی متعاقب قانون انرژی اتمی سال 1954 آمریکا اتخاذ کند. به همین دلیل هم به دنبال موافقت کنگره با تعدیل قوانین و سیاست های آمریکا رفت. بوش به این منظور در ماه مارس 2006 مصوبه ای را برای تعدیل شرایط بخش 123 قانون انرژی اتمی سال 1954 آمریکا پیشنهاد کرد. این مصوبه در واقع از اعمال بخش 123 قانون انرژی اتمی آمریکا که صادرات هسته ای به هند را محدود می کرد جلوگیری می نمود و انعقاد هر گونه موافقتنامه ی هسته ای با هند در آینده را امکان پذیر می ساخت. نه ماه بعد از اعلام همکاری های هسته ای یعنی در دسامبر 2006 اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان هر دو حزب در کنگره "قانون هنری جی هاید" یا قانون همکاری آمریکا و هند در زمینه ی انرژی صلح آمیز هسته ای را تصویب کردند. جورج بوش هم با امضای قانون هاید آن را به قانون عمومی آمریکا تبدیل کرد و با این کار باعث صرف نظر از بخش 123 قانون انرژی اتمی آمریکا شد که این راه را برای امضای موافقتنامه ی همکاری های هسته ای آمریکا و هند یا "موافقتنامه ی 123" باز کرد. موافقتنامه ای که سرانجام در جولای 2007 و بعد از مذاکرات طولانی و دشوار منعقد شد و لایحه ی آن هم در اکتبر 2008 به تصویب کامل سنا رسیده با امضای رئیس جمهور به قانون تبدیل شد. اقدامات پایانی ایی هم که برای امکان پذیر نمودن همکاری های هسته ای آمریکا و هند صورت گرفت اقداماتی بین المللی بودند که عبارتند از: 1)صورت قطعی دادن به ترتیباتی برای نظارت های iaea بر تاسیسات هسته ای غیرنظامی هند و 2)جلب حمایت nsg از تجارت هسته ای آمریکا و هند و تعدیل سیاست های این رژیم. در خصوص نظارت های iaea باید گفت نظارت بر رآکتورها و تاسیسات هسته ای غیرنظامی هند مطابق با یک موافقتنامه ی نظارتی بین هند و iaea صورت می گیرد. موافقتنامه ای که بر طبق آن هند تا سال 2014، 14 رآکتور از 22 رآکتور این کشور را که غیرنظامی هستند و کلیه ی رآکتورهای غیرنظامی اش در آینده را تحت نظارت های بین المللی دائمی قرار خواهد داد. در خصوص تعدیل سیاست های nsg هم سرانجام استثنائاتی برای هند در نظر گرفته شد و اعضای nsg موافقت کردند از بکارگیری سیاست های nsg که به طور معمول در مقابل دولت های فاقد سلاح های هسته ای عضو npt بکار می رود برای هند صرف نظر کنند. این تصمیم nsg تصمیمی مهم در پایان بخشیدن به انزوای هسته ای طولانی مدت هند و پایان بخشیدن به رژیم منع انتقال فناوری هسته ای به هند بود. در واقع اقدامات پیش گفته در مجموع اقدامات تسهیل کننده ی همکاری های هسته ای آمریکا و هند بودند و باعث شدند این ابتکار عمل امکان پذیر شود؛ ولی اقدامات تسهیل کننده ی یک ابتکار عمل تنها نشان دهنده ی مقدمات و چگونگی امکان پذیر شدن آن هستند حال آنکه ارزیابی خود ابتکار عمل مستلزم بررسی پیامدهای احتمالی آن در چارچوب فرصت ها و چالش های پیش روی آن است. از فرصت های ناشی از همکاری های هسته ای آمریکا و هند به عنوان علل بهبود روابط دو کشور در این اواخر یاد می شود. با نظر به فرصت هایی که اغلب محققان و مقامات رسمی دو کشور درمورد آن اتفاق نظر دارند می توان گفت آمریکا از طریق انعقاد موافقتنامه ی همکاری های هسته ای با هند عهده دار یک تحول کامل در روابط دوجانبه اش با هند شده بیش از پیش متوجه فرصت های ناشی از همکاری با هند به منظور مقابله با مسائل جهانی و تهدیدات امنیتی مشترکی مانند تروریسم، گسترش سلاح های هسته ای، خیزش چین و بی ثباتی های منطقه ی جنوب آسیا و همینطور فرصت های اقتصادی که در سطح داخلی مطرح اند شد. یکی از بارزترین حوزه های امنیتی که آمریکا و هند در آن همگرایی دارند و یکی از جنبه های شراکت استراتژیک این دو کشور مبارزه با تروریسم است. همکاری های دوجانبه ی فزاینده در خصوص مبارزه با تروریسم یکی از فرصت های مهم ناشی از روابط مستحکم تر دو کشور، یکی از علل همپوشی منافع استراتژیک و فصل مشترک تهدیدات امنیتی آن هاست. در واقع سیاست مبارزه با تروریسم سبب شد آمریکا بیش از پیش متوجه ی فرصت های ناشی از همکاری با هند جهت مقابله با تهدیدات مشترک و ایجاد صلح و ثبات در منطقه ی جنوب آسیا شود. جنوب آسیا یکی از شکننده ترین و بی ثبات ترین مناطق جهان است و منافع آمریکا در این منطقه نیازمند مدیریت تنش ها و بی ثباتی های منطقه ای و ایجاد ثبات است. در واقع جنگ گسترده ی آمریکا علیه تروریسم این کشور را به سوی اقداماتی سیاسی به منظور مقابله با دیگر چالش های امنیتی و علل بی ثباتی در جنوب آسیا سوق داده است. در این میان همکاری با هند به عنوان تک قطب سازه ی ژئوپولیتیکی جنوب آسیا به منظور برقراری ثبات می تواند تامین کننده ی منافع هر دو کشور بوده فرصت هایی را برای هر دوی آن ها در پی داشته باشد. از دیگر فرصت هایی که عموما آن را نتیجه ی همکاری های هسته ای آمریکا و هند می دانند منع گسترش سلا ح های هسته ای است. اعتقاد بر این است که همکاری های هسته ای غیرنظامی آمریکا و هند با رساندن هند به حد استانداردهای بین المللی منع گسترش سلاح های هسته ای باعث پیشبرد اهداف معاهده ی منع گسترش سلاح های هسته ای (npt) می شود. به علاوه برخی شروط موافقتنامه ی همکاری های هسته ای آمریکا و هند هم پیشرفتی در راستای منع گسترش سلاح های هسته ای به حساب می آیند. این شروط عبارتند از: تفکیک سایت های هسته ای نظامی و غیر نظامی هند، نظارت های iaea بر سایت های غیرنظامی، امتناع از تامین فناوری هسته ای برای کشورهای فاقد آن و توقف تولید مواد شکاف پذیر توسط هند. علاوه بر نگرانی هایی که در خصوص گسترش سلاح های هسته ای وجود دارد و همکاری های هسته ای آمریکا و هند می تواند باعث تعدیل آن نگرانی ها شود، دهلی نو و واشنگتن نگرانی های مشترکی هم درمورد یک چین در حال خیزش و رفتار احتمالی آن در آینده دارند. اکثر تحلیلگران آمریکایی و هندی همکاری های هسته ای دو کشور را بخشی از استراتژی بزرگ و مهم دو کشور بخصوص آمریکا در قبال چین می دانند. هرچند مقامات آمریکا و هند در سیاست های اعلانی خود همکاری های هسته ای دو کشور را مستقل از هر گونه ملاحظاتی در قبال چین می دانند با این همه نمی توان این همکاری ها و کمکی که آمریکا از این طریق به تبدیل هند به قدرتی بزرگ در قرن 21 می کند را فارغ از قدرت رو به رشد چین ارزیابی کرد. گذشته از فرصت هایی که تا اینجا توضیح دادیم و در سطح بین المللی مطرح بودند در سطح داخلی هم فرصت هایی وجود دارند که همکاری های هسته ای آمریکا و هند باعث افزایش آن فرصت ها خواهند شد. از مهم ترین این فرصت ها فرصت های اقتصادی است که در دو سطح تجارت و سرمایه گذاری و تامین انرژی مطرح است. اتحاد گسترده تر و عمیق تر دو کشور آمریکا و هند در نتیجه ی همکاری های هسته ای توانسته به باز شدن بازارهای هند رو به تجارت و سرمایه گذاری های آمریکا سرعت ببخشد؛ در مقابل شرکت های هندی هم که بیش از پیش در سطح بین المللی قدرت نمایی می کنند و فعالانه به دنبال توسعه ی صادرات هستند به بازارهای آمریکا چشم دوخته اند. همکاری های هسته ای آمریکا و هند همچنین با برطرف کردن نگرانی هایی که به خاطر تحریم بودن هند در عرصه ی هسته ای بوجود آمده بود باعث افزایش قابل توجه سرمایه گذاری های خارجی در هند شده است. به علاوه معامله ی هسته ای آمریکا و هند که تامین کننده ی یک منبع مهم انرژی برای اقتصاد در حال رشد هند است بوجودآورنده ی فرصت های صادرات برای صنعت هسته ای آمریکا هم هست. هر چند موافقتنامه ی همکاری های هسته ای آمریکا و هند یک موافقتنامه ی تاریخی و متضمن فرصت هایی برای هر دو کشور است با این وجود نمی توانیم محدودیت ها و چالش های پیش روی آن را نادیده بگیریم.در واقع مسائل متعددی وجود دارند که می توانند در ماه ها و سال های آینده همکاری های هسته ای آمریکا و هند را با چالش های مختلفی روبرو کنند. در سطح بین المللی، همکاری های هسته ای و بهبود روابط استراتژیک آمریکا و هند در تقابل با اتحاد آمریکا و پاکستان بخصوص اتحاد آن ها در جنگ علیه تروریسم قرار می گیرد. این همکاری ها می تواند با تغییر توازن هسته ای جنوب آسیا به نفع هند باعث ناآرام شدن محیط امنیتی جنوب آسیا برای پاکستان، به مخاطره افتادن بازدارندگی هسته ای پاکستان در مقابل هند و از آن طریق افزایش رقابت هسته ای میان هند و پاکستان و تشدید تنش ها در منطقه ی خطرناک جنوب آسیا شود. علاوه بر افزایش تنش ها در منطقه که هم برای هند و هم آمریکا چالشی بزرگ است واکنش های احتمالی پاکستان در مقابل همکاری های هسته ای آمریکا و هند هم چالش دیگری است. دو واکنشی که بیشتر محتمل اند عبارتند از پیچیده کردن اوضاع نظامی در افغانستان و استفاده از آن به عنوان یک عامل فشار علیه آمریکا و روی آوردن به چین برای همکاری های هسته ای مشابه. علاوه بر چالش پیش گفته ایران هم در سطح بین المللی چالش دیگری برای همکاری های هسته ای آمریکا و هند به حساب می آید. با توجه به اهمیتی که ایران برای هند دارد و همینطور شمار زیاد اهداف و منافع مشترک هند و ایران از یک جهت و با توجه به روابط سرد و اختلافات ایران و آمریکا از جهتی دیگر، روابط همد و ایران چالشی پیش روی همکاری های هسته ای آمریکا و هند به شمار می رود. از طرفی مسیر سیاسی یک طرفه ی موجود که به آمریکا موقعیتی ممتاز در بازار هسته ای هند می دهد تنها باعث افزایش وابستگی هند و محدود نمودن حق انتخاب آن در زمانی می شود که چنین وضعیتی با توجه به وجود تامین کنندگان دیگری مانند روسیه کاملا قابل اجتناب است. این مسئله موید این است که آمریکا در صحنه ی همکاری های هسته ای با هند تنها شریک هند نیست و وجود رقبایی همچون روسیه با توجه به نیاز هند به ایجاد روابطی نزدیک با این کشور چالشی پیش روی آمریکا است. مسئله ی دیگری هم که می تواند در آینده همکاری های هسته ای آمریکا و هند را با چالش روبرو کند لطمه ای است که موافقتنامه ی همکاری های هسته ای به تلاش های پیوسته ای می زند که به منظور جلوگیری از اشاعه ی سلاح های هسته ای صورت می گیرد. از جمله ی این لطمات هم می توان به این موارد اشاره کرد: تاثیری که همکاری های هسته ای بر دولت هایی که در آینده تصمیم به بدست آوردن سلاح های هسته ای دارند می گذارد، لطمه ای که این همکاری ها به نهادها و قوانین بین المللی مربوط به عدم اشاعه ی سلاح های هسته ای می زند، احتمال پیروی دولت های دارای سلاح های هسته ای از مدل آمریکا و رفتار مشابه با شرکای استراتژیک خود و بالاخره امکان اینکه همکاری های هسته ای باعث کمک به توسعه ی سلاح های هسته ای هند شود. همکاری های هسته ای آمریکا و هند در سطح داخلی هم با چالش هایی روبروست که مهم ترین آن ها چالش اقتصادی و چالش مربوط به تامین امنیت انرژی است. حتی با وجود شراکت استرتژیک آمریکا و هند که همکاری های هسته ای دو کشور نماد آن است هم کار شرکت های آمریکایی برای کسب فرصت های اقتصادی کاملا ساده نخواهد بود. بخشی از این مسئله به مشکلات و موانعی که بر سر راه توسعه ی اقتصادی هند وجود دارند و بخش دیگر هم به وجود رقبایی مربوط می شود که از موقعیت بهتری برای تجارت و سرمایه گذاری برخورداند. به عبارت دیگر می توان گفت اطمینان کافی برای امید بستن به اینکه موافقتنامه ی هسته ای فرصت های اقتصادی قابل ملاحظه ای پیش روی صنایع آمریکا قرار دهد و با کمک به تامین نیازهای هند به انرژی باعث تداوم رشد اقتصادی این کشور شود وجود ندارد. همچنین سهم ناچیز انرژی هسته ای در تامین نیاز هند به انرژی و سهم ناچیز موافقتنامه ی هسته ای در افزایش میزان انرژی هسته ای تولید شده در هند نشانه ی تداوم فشار هند بر بازار جهانی انرژی و عدم تحقق رویای امنیت انرژی است. فرصت ها و چالش هایی که به آن ها اشاره شد اثبات کننده ی فرضیه هایی هستند که در فصل اول به آن ها اشاره کردیم؛ البته این ها تنها فهرستی کوتاه از مهم ترین فرصت ها و چالش هایی را که همکاری های هسته ای آمریکا و هند با آن روبرو هستند پیش روی ما قرار می دهند. مطمئنا فرصت ها و چالش های پیش روی این همکاری ها پیچیده تر و پرشمارتر از موارد ذکر شده هستند البته با توجه به زمان کوتاهی که از انعقاد موافقتنامه ی این همکاری ها می گذرد و زمان زیادی که تا پشت سر گذاشتن کامل موانع پیش رو و عملیاتی شدن و به ثمر نشستن این همکاری ها وجود دارد ممکن است اثرات بلند مدت این همکاری ها اعم از فرصت ها و چالش های پیش روی آن را نتوانیم برای سال ها به طور کامل بشناسیم.