نام پژوهشگر: امین کیوان

بررسی مشخصات فیزیکی نخهای پلی آمید تولید داخلی در ساختار تورهای گوشگیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1378
  خسرو درویشی   امین کیوان

بدنبال پیشرفتهای تکنولوژیک که در امر ساخت و بهینه سازی آلات و ادوات صید آبزیان در سطح جهانی روی داده است ، ارزیابی و بازنگری وسایل صید مورد استفاده در کشورمان، امری ضروری و اجتناب ناپذیر بنظر می رسد. نخهای صیادی، بعنوان مواد کاربردی در ساخت انواع تورهای صیادی از جمله تورهای گوشگیر، نقش مهمی را در میزان کاربری این وسایل صید ایفا می کنند. در این میان نخهای ساخته شده از الیاف پلی آمید بعلت خواص فیزیکی برتری که نسبت به دیگر نخها دارند، درصد بیشتری را در ساختار تورهای صیادی بخود اختصاص داده اند. با وجود آنکه در سالیان اخیر قسمت اعظم نخها و تورهای صیادی مورد نیاز در کشورمان تولید شده است ، لیکن مقوله کیفیت این مواد و همچنین بررسی میزان طول عمر و نوسانات کیفیت این وسایل در آب با توجه به شرایط حاکم در عملیات صیادی، بطور صریح و مستند کمتر مورد توجه قرار گرفته است . نتایج حاصل از آزمایشات صورتگرفته بر روی چهار نمره از نخهای صیادی پلی آمید (12، 30، 36، 54)، نشان می دهد که این نخهای تولیدی در کشور نسبت به استانداردهای بین المللی تفاوتهای بارز و عمده (معنی دار) دارند. همچنین بررسی های صورتگرفته بر روی چشمه های دو نوع از تورهای گوشگیر (تورهای مخصوص صید ماهی قباد و صید کوسه ماهیان) که از نخهای پلی آمید، بترتیب با نخ شماره 12 و 54 ساخته شده اند، نشان می دهد که این تورها از لحاظ پارامترهای مهم فیزیکی از قبیل میزان بار پارگی و درصد ازدیاد طول در نقطه پارگی، در هر یک از مقاطع زمانی چهار ماهه کاهش کیفیتی، در حدود ده درصد، از خود نشان می دهند. همچنین اندازه چشمه تور بمرور زمان، با توجه به سست بودن اتصال نخهای تور و نوسان کیفیت موجود در امر ساخت و تولید نخها و تورهای صیادی، با نظارت بیشتر موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران بر کیفیت تولیدات مذکور، استفاده از روشهای نوین و بهینه در امر ساخت تورهای گوشگیر، بکارگیری روشهای مناسب مراقبتی و حفاظتی در امر نگهداری ادوات صید مذکور و همچنین افزایش تولید همراه با ایجاد رقابت بین صنایع توربافی بمنظور تامین موثرتر نیاز بخش صیادی به این وسایل، می توان در امر خودکفایی کشورمان در این بخش از صنعت ، گامهای موثری برداشت .

بازنگری طبقه بندی مرفولوژیک و مولکولی باربوس ماهیان ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  جلال ولی اللهی   امین کیوان

برخی گونه های جنس باربوس ماهیان ایران دارای مشکلاتی در علم آرایه شناسی و طبقه بندی هستند. بویژه 6 گونه از آنها به مدت حدوده سه دهه از نظر علم طبقه بندی از مشکل سازترین گونه ها بوده اند. در این تحقیق باربوس ماهیان ایران مورد بازنگری قرار گرفته است. 22 گونه نامی ‏‎(nominal)‎‏ از باربوس ماهیان شرح داده شده است. 21 گونه از ماهیان عبارتند از: ‏‎barbus barbulus, b.mystaceus, b,pectoralis, b.scheich, b.kersin, b.rajanorum, b.esocinus, b.subquincanciatus, b.xanthopterus, b.grypus, b.kotschyi, b.kosswigi, b.sublimus, b.lacerta, b.luteus, b.mursa, b.brachycephalus, b.miliaris, b.plebejus, b.capito, b.sharpeyi‎‏ همچنین یک گونه جدید به نام ‏‎barbus persicus‎‏ شناسایی، نامگذاری و معرفی گردید. وجود 6 گونه از ماهیان در ایران برای اولین بار مستند گردید. از 12 گونه باربوس ماهیانی کهتوسط ‏‎heckel 1843-9‎‏ شرح داده شده بود در این تحقیق 11 گونه مورد شناسایی و تایید قرار گرفت. یک گونه باقیمانده به نام ‏‎systomus albus‎‏ با ‏‎barbus luteus‎‏ مترادف قلمداد گردید. در مورد گونه های مشکل دار تشریح مقایسه ای بر مبنای تحلیل آماری ویژگی های مورفولوژیک و مریستیک انجام گردید که در مواردی ویژگی های استخوان شناسی، مانند الگوی اینترداجت استخوانهای همال و نورال بین گونه های مختلف متفاوت است. در مورد 5 گونه ماهی که تفکیک گونه ای از آنها از طریق کمی میسر نبود مانند ‏‎barbus barbulus, b.pectoralis, b.rajanorum, b.esocinus, b.xanthopterus‎‏ تحلیل ‏‎dna‎‏ به روش ‏‎rapd-pcr‎‏ انجام شد. بر مبنای داده های حاصل از ‏‎rapd-pcr‎‏ در مقایسه ‏‎barbus esocinus‎‏ با ‏‎b.xanthopterus‎‏ ضریب تشابه گونه ای ‏‎nei‎‏ و ‏‎‏‎li‎‏ 0/7 بیانگر قرابت ژنتیکی نزدیک بین این دو گونه ماهی است. در حالی که تشابه ژنتیکی بین آنها و ‏‎b.barbulus‎‏ بسیار کمتر است. ‏‎b.xanthopterus‎‏ و ‏‎b.esocinus‎‏ با وجود تشابه بساری از ویژگی ریخت شناسی از لحاظ ژنتیکی دو گونه مستقل می باشند. ضریب تشابه گونه ای 70/0 برای ‏‎b.barbulus; b.pectoralis‎‏؛ بیانگر قرابت ژنتیکی نزدیک بین این دو گونه است. بر مبنای ضریب تشابه گونه ای ‏‎b.rajanorum‎‏ می تواند با ‏‎b.pectoralis‎‏ قرابت داشته باشد. در عین حال و حتی بیشتر می تواند ‏‎‏‎b.barbulus‎‏ قرابت داشته باشد. برای یافتن الگوی تغییرات در دو فرم متفاوت از ‏‎b.capito‎‏ تحلیل ‏‎pca (principal components analysis) مورد استفاده قرار گرفت. برای جدایی این دو داده های حاصل با استفاده از ‏‎dfa(discrminant function analysis)‎‏ مورد مقایسه قرار گرفت. بر مبنای این تحلیل فرم متفاوت از داده های حاصل با استفاده از ‏‎capito.b‎‏ بعنوان واریته ای از آن معرفی گردید. اما اطلاعات لازم برای تفکیک نمونه ها به دو گونه مستقل کافی نبود. در حوزه بین النهرین و غرب ایران تاکنون ‏‎b.capito‎‏ در منابع جهانی با اسناد معتبری گزارش نگردیده است. مشاهدات و نمونه های آزموده شده در این تحقیق بیانگر آن است که ‏‎b.capito‎‏ نه تنها در این حوزه بسر می برد. بلکه از نظر فراوانی از غالب ترین گونه های باربوس ماهیان ایران است.