نام پژوهشگر: روح اله سهرابی
روح اله سهرابی ابوالفضل کزازی
با و جود آنکه ضرورت و اهمیت چابکی زنجیره تامین در بسیاری از صنایع چه از نظر علمی و چه از بعد تجربی بر کسی پوشیده نیست و همچنین لزوم سرعت عمل، پاسخگویی به مشتریان، تغییرات روز افزون بازار و نیازهای مصرف کنندگان، لزوم انعطاف هر چه بیشتر در سازمانها و تولید، حرکت به سمت ایجاد شبکه در حوزه فیزیکی، مجازی، حذف اتلاف ها در سازمان امروزه از بدیهی ترین واقعیت های حاکم بر کسب و کار و عرصه مدیریت وسازمان محسوب می شوند، شرکتهای نفتی در ایران توجه چندانی به این مسائل و ترسیم و توسعه زنجیره تامین خود ندارند. مفهوم سازی چابکی در کل زنجیره تامین شرکت ملی نفت ایران، تعیین مولفه ها و شاخصهای ارزیابی چابکی زنجیره تامین و طراحی ارتباطات بین مولفه ها از مواردی است که در مقاله حاضر با استفاده از روشهای کیفی مانند موردپژوهی، دلفی و روشهای کمی آماری و مدلیابی معادلات ساختاری مد نظر قرار گرفته است. به طور کلی این تحقیق در صدد ارائه یک مدل جامع، تلفیقی و نو در خصوص ارزیابی چابکی زنجیره تامین می باشد. شاخصهای سه مولفه اصلی ارزیابی چابکی شامل محرکها، توانمندسازها و تواناییها در سه فرایند اصلی زنجیره تامین شامل تدارکات، تولید و اکتشاف و انتقال و تحویل نفت و گاز طراحی و اعتبارسنجی شده اند. با ارزیابی محرکهای چابکی میزان نیاز به چابکی در زنجیره تامین، با ارزیابی توانمندسازهای چابکی وضعیت زیرساختهای چابکی و در نهایت با ارزیابی تواناییهای چابکی میزان چابکی در زنجیره تامین مشخص خواهد شد. در تحقیق حاضر شاخصهای ارزیابی هریک از مولفه ها در هر فرایند به صورت جزئی و همراه با میزان اهمیت و وزن شاخصها با رویکرد شرکتهای نفتی بالادستی در ایران ارائه شده است. بکارگیری نتایج تحقیق می تواند در ارتقاء چابکی زنجیره تامین شرکتهای نفتی در ایران بسیار موثر باشد.
مهتاب همایی لطیف روح اله سهرابی
بنگاه های کوچک و متوسط یکی از اجزای حیاتی رشد در اقتصاد جهانی بوده و اهمیت آنها در رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به خوبی شناخته شده است. به رغم اهمیت بسیار صنایع کوچک و متوسط در تولید و اشتغال کشور، این بنگاهها به طور ساختاری با پدیده محدودیت منابع، اعم از انسانی و مادی روبه رو هستند، که این مشکلات و چالش ها پس از اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها و آزاد شدن قیمت حامل های انرژی و وضعیت سیاسی و اقتصادی مقارن با آن این مشکلات را پررنگ تر کرده است. در این تحقیق شناسایی و بررسی چالش های عمده پیش رو با صنایع کوچک و متوسط بطور خاص مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور با استفاده از تحقیقی پیمایشی نظرات کارشناسان ارشد و مدیران مرتبط با این صنایع، در استان همدان اخذ شده و سپس راهکارها و پیشنهاداتی ارائه گردیده است. در تحقیق حاضر پس از بازنگری ادبیات تحقیق، چالش های شناسایی شده در مطالعات میدانی، معرفی گردیده و با توجه به نظر دریافتی از خبرگان، با استفاده از مدلهای تصمیم گیری چند شاخه یعنی vikor و تحلیل سلسله مراتبی مورد رتبه بندی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان می دهد، بالارفتن هزینه تولید از عمده ترین چالش ها در سطح بنگاه می باشد.