نام پژوهشگر: هدی سلسبیلی

تعیین تاثیر تمرین نیمه داینامیک تعادلی ، بر روی پارامترهای تعادلی استاتیک بیماران نوروپاتی دیابتیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1388
  هدی سلسبیلی   فرید بحرپیما

چکیده: با توجه به مطالعات موجود، بیماران نوروپاتی دیابتیک براساس دو فرضیه اصلی عدم وزن دهی مناسب به اهمیت اطلاعات موجود و انتخاب بدون آگاهی استراتژی ها و مکانیسم های پوسچرال دچار اختلال در برقراری تعادل هستند. بنابراین در این مطالعه، هدف بررسی تاثیر تمرینات نیمه داینامیک تعادلی توسط دستگاه بیودکس، بر روی معیارهای سنجش تعادل استاتیک بیماران نوروپاتی دیابتیک بوده است. جهت نیل به این هدف از تمرین درمانی تعادلی توسط دستگاه بیودکس به همراه بیوفیدبک بینایی براساس تئوری اکولوژیکال و پیش برد تمرینات براساس تئوری فیتز و پاسنر استفاده گردید. بر این اساس بیماران در سه بخش اصلی کنترل پوسچرال که شامل ثبات ایستادن دینامیک ، استاتیک و قرینگی میباشد مورد بررسی قرار گرفتند. به این ترتیب ارزیابی های اصلی این بیماران توسط دستگاه های صفحه نیرو ، بیودکس و قرینگی و در کنارآنها ارزیابی های فانکشنال ایستادن و بررسی شدت نوروپاتی بوده است. روش مطالعه به صورت شبه آزمایشی و طولی بوده است. در این مطالعه یک گروه 19 نفری از بیماران نوروپاتی دیابتیک انتخاب و در طی سه مرحله با . فواصل سه هفته مورد ارزیابی قرار گرفتند.. بیماران در بین مراحل اول و دوم ارزیابی هیچ نوع تمرینی دریافت ننمودند . در فاصله جلسه دوم و سوم ارزیابی ها، بیمار ده جلسه تمرینات تعادلی دریافت نمودند. نتایج نشان داد که بیماران در تمامی متغیرهای نوسان پوسچرال بهبودی یافته اند و در دو حوزه تغییر پذیری و فرکانسی متغیرهای نوسان پوسچرال در جهت داخلی خارجی با چشمان باز و در تمامی شاخص های بیودکس بهبودی معنی دار نشان دادند(p< 0.05). در شاخص های قرینگی هیچ گونه غیر قرینگی مشاهده نشد که با توجه به ماهیت نوروپاتی قابل پیش بینی بود. همچنین در این مطالعه تکیه این بیماران بر بینایی افزایش نیافته بود. با توجه به نتایج بدست آمده بیماران به سمت الگوهای کنترل پوسچرال ورزیده تر و با ثبات تر پیشرفت کرده بودند. این پیشرفت با احتمال قوی حاصل افزایش دقت تشخیص و کاهش تغییر پذیری سیستم سوماتوسنسوری و وستیبولار در این بیماران می باشد. از علل اصلی بهبودی ها به کارگیری بیوفیدبک بینایی نوع خارجی، تحریک حس عمقی، تحریک استراتژی های کنترل پوسچرال و تبدیل تمرینات از حالت آگاهانه به اتوماتیک را می توان نام برد.افزون بر این احتمال دارد که بخشی ازتغییرات ملاحظه شده به صورت جبرانی و تطابقی در سیستم وستیبولار ایجاد شده باشد لیکن با توجه به ماهیت کنترلی این سیستم، احتمال بهبودی دقت تشخیص سیستم سوماتو سنسوری و وستیبولار قوی تر بوده است. واژه های کلیدی : نوروپاتی دیابتیک، تمرینات تعادلی، کنترل پوسچرال، بیوفیدبک بینایی