نام پژوهشگر: اسماعیل پسندیده کیش
اسماعیل پسندیده کیش منوچهر تشکری
واژه ی ترانه برگرفته از «تئورونه» ی اوستایی در ادوار گوناگون با نام هایی مختلف آمده که مفهوم آن در گذشته، بیش تر با تصنیف، سرود، رباعی و مهم تر از همه، دوبیتی پیوند خورده است. تا قبل از انقلاب مشروطه و جریان شعر معاصر، مضامین ترانه ها، عمدتاً عشق، هجران یار، لالایی، مرثیه، چیستان، سرگرمی و تصاویر آن نیز بیش تر برگرفته از طبیعت و غالباً از نوع تشبیه محسوس به محسوس بوده است که این امر نیز به خاستگاه این ترانه ها برمی گردد که از ضمیر مردمان عامّی و بی سواد برخاسته اند. انقلاب مشروطه و جریان شعر معاصر در روند ترانه های عامیانه تأثیر بسیار داشت؛ به گونه ای که مضامین اجتماعی و سیاسی، هم چون ظلم ستیزی، آزادی، بیداری، وطن پرستی، برابر خواهی و ... از مضامین عمده ی این سروده ها گردید. در بحث تصاویر نیز، اوضاع تا حدودی اما نه بسیار دگرگون شد و آن نیز بیش تر مربوط به استفاده از سمبل است. اما این رشد و پیشرفت هیچ گاه نتوانست به یک باره ساختار و زبان این ترانه ها را به شکل ترانه ی امروز (اواخر دهه ی 40 هـ . ش به بعد) درآورد و ترانه در بُعد ساختار و زبان، بیش تر حال و هوای همان سروده های گذشته به خصوص تصنیف داشت. در اواخر دهه ی 40 و اوایل دهه ی 50 هـ.ش، ترانه سرایانی چون ایرج جنتی عطایی، اردلان سرفراز و شهیار قنبری، ترانه را به سمت و سویی تازه کشاندند. این ترانه سرایان علاوه بر توجه به بعد روانی، تغییر در ساختار و زبان، در ترانه های خود از ترکیبات، مضامین و تصاویر بکر و تازه ای نیز استفاده کردند. به عنوان مثال در ترانه های ایرج جنتی عطایی علاوه بر اندیشه مندی، انسجام محور عمودی، واژگان و ترکیبات تازه، از استعاره ی مکنیه ی تشخیص، سمبل، انواع تشبیهات بکر و ... به وفور استفاده شده است. شاخصه ی اصلی ترانه های اردلان سرفراز، علاوه بر بُعد عاطفی و احساسی آن ها، استفاده ی فراوان از استعاره ی مکنیه ی تشخیص، آنمیسم(جان دار انگاری) و سمبل های تازه است. شهیار قنبری نیز در ترانه های خود، علاوه بر سادگی و صمیمیت، بیش تر از تشبیهات عقلی به حسی و سمبل های تازه و ... استفاده کرده است. به طور کلی می توان گفت که ویژگی های برجسته ی این ترانه ها، دلیلی روشن بر پویایی و زنده بودن ترانه ی امروز است.