نام پژوهشگر: پروانه نظرعلی
مرضیه آقامحمدی پروانه نظرعلی
هدف از این پژوهش بررسی اثر آوای قران بر شاخص های فیزیولوژیک شامل میزان تغییرات کورتیزول، acth ، زمان رسیدن به واماندگی ، و شاخصهای روان شناختی شامل برانگیختگی ،میزان درک فشارزنان جوان ورزشکار است . جامعه آماری این پژوهش،600 نفر از دانشجویان زن رشته تربیت بدنی دانشگاه الزهرا(س)بودند که از بین آنها،24نفر به صورت در دسترس ،بامیانگین سنی 1/884 ± 21/66 سال و قد 4986 ± 163/87 سانتی متر و وزن 374/5 ± 57/08 کیلوگرم به طور تصادفی در دوگروه 12 نفری کنترل و تجربی (آوای قران) تقسیم بندی شدند . مراحل اجرای پژوهش طی جلسه ای برای آزمودنی ها شرح داده شد.سپس با استفاده از اطلاعات پرسشنامه فردی،به صورت همگن از لحاظ اعتقادی و آمادگی جسمانی و با کنترل دوره قاعدگی، در دوگروه 12 نفری کنترل و تجربی قرار گرفتند.آزمودنی ها برنامه تست بروس را روی تردمیل انجام دادند. نمونه های خونی برای سنجش کورتیزول و acth پنج دقیقه قبل و بعد از اجرای تست جمع آوری شد . میزان درک فشار هر سه دقیقه یکبار قبل از افزایش شیب و سرعت براساس مقیاس بورگ ثبت شد. همچنین میزان اضطراب آنها با استفاده از پرسشنامه سنجش اضطراب بک قبل و بعد از آزمون سنجیده شد . حین انجام تست،آزمودنی های گروه تجربی از طریق دستگاه mp3-player وهدفون مخصوص آن به آیات یک تا آخر سوره حشر گوش کردند،در حالی که گروه کنترل این عامل را نداشت. پس از پایان تست ، زمان رسیدن به واماندگی نیز یادداشت شد. غلظت acth خون توسط کیت تجاری liaisonبه روش clia وغلظت کورتیزول توسط کیت تجاری immno teck به روش riaاندازه گیری شد.به منظور آزمون فرضیه ها ،از t مستقل و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. براساس یافته های پژوهش ، مقادیر پس آزمون acth وکورتیزول گروه آوای قران کاهش یافت که این کاهش فقط در مورد acth معنادار بود . تغییری در میزان درک فشار گروه آوای قران نسبت به گروه کنترل دیده نشد . زمان رسیدن به واماندگی گروه آوای قران نسبت به گروه کنترل بیشتر بود که این تفاوت نیز معنادار نبود . همچنین میزان افزایش اضطراب گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کمتر بود که این تفاوت هم معنی دار نبود . نتیجه اینکه آوای قران می تواند موجب کاهش acth ناشی از استرس تمرین شده و احتمالاً اثرات افزایش کورتیزول و بدنبال آن اضطراب را کاهش دهد .
سارا ولی زاده پروانه نظرعلی
بیماریهای قلبی و عروقی اولین عامل مرگ و میر در کشورهای صنعتی و در برخی از کشورهای در حال توسعه است (5،6،18). بر اساس آمار منتشره در سال 1990 بیشترین مرگ ومیر ناشی از cvd مربوط به افرادی است که از فعالیت جسمانی کمتری برخوردارند . احتمال مرگ ناشی از cvd افراد کم تحرک وغیر فعال سه برابر بیشتر از افراد فعال گزارش شده است . امروزه عوامل خطرزای قلبی وعروقی مانند میزان بالای چربی سرم ، چاقی ، فشارخون ، استعمال دخانیات ، دیابت وعدم فعالیت بدنی باعث افزایش مرگ ومیر و نزول سطح کیفی زندگی شده است(26،155). عدم فعالیت جسمانی به عنوان یک عامل خطرزا میتواند به اندازه بالا بودن سطح کلسترول پلاسما وفشار خون در بروز بیماریهای قلبی وعروقی نقش داشته باشد. تحقیقات نشان داده اند که مرگ های ناشی از بیماریهای قلبی وعروقی بیشتر در ارتباط با عدم تحرک است تا بالا بود فشار خون وکلسترول واستعمال سیگار(26). بررسی ها نشان می دهد که علائم کلینیکی بیماری عروق کرونری ، تا مدتها آشکار نمی گردد. و امکان وجود عوامل خطرزا در دوران نوجوانی وجوانی نیز وجود دارد و فرزندان چاق یا مبتلا به فشار خون بالا ، از لحاظ داشتن عوامل خطرزای قلبی وعروقی مشابه بزرگسالان هستند(150،113،26). توجه به موارد فوق الذکر، ضرورت پرداختن به ورزش و فعالیت بدنی را توصیه می کند، و طبعاً اقدامات پژوهشی بیشتری را در این زمینه می طلبد. خصوصاً اینکه اثرات مفید فعالیت بدنی در بزرگسالان بر عوامل خطرزای قلبی وعروقی به طور گسترده تاثیردارد . لیکن یافته های پژوهشی در زمینه تاثیر فعالیت بدنی در بیماری های قلبی وعروقی در نوجوانان اندک است . لذا انجام تحقیقات بیشتر در این باره ضروری می باشد.
اعظم رمضان خانی پروانه نظرعلی
چاقی عارضه پیچیده ای است که با تجمع بیش از حد بافت چربی مشخص می شود و با بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله بیماریهای قلبی- عروقی مرتبط است. کشف هورمون لپتین باعث پیشرفت هرچه بیشتر تحقیقات در زمینه چاقی شد. دلیل عمده این پیشرفت آن بود که نشان داد از بافت چربی سیگنال های آوران به سیستم عصبی مرکزی صادر می شود. مداخله برای بهبود الگوی تغذیه و افزایش فعالیت فیزیکی در اولویت برنامه های پیشگیری و کنترل منسجم چاقی و بیماریهای قلبی- عروقی در بسیاری از کشورها می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه فعالیت منتخب هوازی، تمرینات پیلاتس و رژیم کم کالری بر سطوح لپتین، whr و برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی در زنان غیر فعال، انجام گردید. بدین منظور از میان زنانی که طی فراخوان به خانه سلامت شهرداری منطقه 2 تهران مراجعه کرده بودند، 48 نفر از زنان با دامنه سنی 40-30 سال انتخاب شدند و در 4 گروه کنترل، رژیم کم کالری، فعالیت منتخب هوازی و تمرینات پیلاتس بطور تصادفی قرار گرفتند. از میان 12نفر گروه کنترل، 2نفر از مطالعه خارج شدند. اندازگیریهای whr ، لپتین سرم، تری گلیسرید، کلسترول تام، ldl-c و hdl-c به عنوان متغیرهای وابسته در ابتدا و انتهای مطالعه صورت گرفت. در پایان، جهت بررسی اختلافات درون گروهی، از آزمون آماری تی زوجی استفاده شد و جهت بررسی اختلافات بین گروهی، از آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید. در مرحله ی بعد، جهت مقایسه ی دو به دوی گروه های تحقیق، از آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. تمامی آزمون ها در سطح معناداری 5 0/ 0درصد انجام گردید. سطوح لپتین سرم در مرحله پس آزمون در گروه تمرین منتخب هوازی (01/0p=)، پیلاتس (045/0p=) و رژیم کم کالری ((01/0p=)، کاهش معنادار پیدا کرد و در مقایسه بین گروهی نیز تفاوت معناداری بین گروههای تحقیق در سطوح لپتین سرم مشاهده شد. در گروههای تحقیق، whr بطور معناداری کاهش یافت (01/0 p=.) و در مقایسه بین گروهی نیز whr بین گروهها معنادار بود. کاهش سطوح تری گلیسرید، کلسترول تام، ldl-c، hdl-c در گروه های تحقیق معنادار نبود. ولی نسبت hdl-c/ldl-c تفاوت معناداری را بین گروه ها نشان داد (01/0 p<). در گروه کنترل تغییر معناداری در هیچ از یک از متغیرها مشاهده نشد. به توجه به یافته های مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که فعالیت های بدنی هوازی و پیلاتس و رژیم کم کالری به مدت 16هفته با کاهش میزان لپتین سرم و نسبت دور کمر به دور لگن، نقش مهمی در تنظیم وزن بدن در زنان چاق ایفا نمودند؛ اما بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی کم تأثیر می باشند که به نظر می رسد با ادامه فعالیتهای بدنی و رژیم غذایی در طولانی مدت و یا ترکیب برنامه رژیم غذایی و فعالیت بدنی، تأثیرات بارزتر شود.
زهرا رضایی حمید آقا علی نژاد
هدف از پژوهش حاضربررسی اثر تفاوت های جنسیتی برپاسخ های il-6, il-15، کورتیزول وهورمون های جنسی به یک وهله تمرین مقاومتی در بازیکنان هندبال نخبه ی مردو زن بود.12 بازیکن هندبال نخبه(5 مردبامیانگین سنی13/1± 60/22 سال، قد93/5± 20/83 سانتی متر،توده ی بدن31/3± 187 کیلوگرم و7زن بامیانگین سنی29 /1± 22 سال ،قد07/4± 168 سانتی متروتوده ی بدن 65/7±71/63 کیلوگرم) به صورت هدفمنددر پژوهش شرکت داده شدند. برنامه ی تمرین مقاومتی شامل 10دقیقه گرم کردن باحرکات کششی ودوی نرم وسپس اجرای6حرکت پرس پا، پرس سینه، درازنشست، کشش زیر بغل، جلو ران وپشت ران به ترتیب در3 ست با10 تکرار و60 درصد یک تکرار بیشینه به صورت دایره ای بود. فاصله ی استراحت بین هرحرکت60 ثانیه و بین هرست 3 دقیقه بود.پیش، بلافاصله و2ساعت پس از تمرین نمونه ی خونی آزمودنی ها برای اندازه گیری غلظت il-6 ,il-15,کورتیزول،تستوسترون واستروژن سرم گرفته شد.یافته ها نشان داد تفاوت معناداری درسطوحil-6 پس ازورزش بین دو گروه وجود دارد،این تغییرات درمردان به صورت افزایش ودرزنان به صورت کاهش غلظت il-6 پس ازورزش بود.هیچ تفاوت معناداری درغلظت il-15 پس ازورزش بین دو گروه دیده نشد.همچنین تفاوت معناداری بین مردان وزنان درسطوح هورمون های کورتیزول، تستوسترون و استروژن پس از ورزش دیده شد. نتیجه گیری: تمرین مقاومتی موجب تغییرات معناداری درسطوح سایتوکاین ها درهردوجنس می شودو جنسیت بر این پاسخ اثر گذار است.
صغری نوری پروانه نظرعلی
هدف اصلی از انجام این پژوهش مطالعه اثر یک دوره تمرین اردویی فوتبال بر شاخص های عملکرد هوازی و شاخص های کارایی دستگاه تنفسی است.بدین منظور 17 بازیکن تیم ملی فوتبال زنان در رده جوانان با میانگین سنی31/1±11/17 سال ، وزن 19/6±2/55 کیلوگرم، و قد 32/5±2/162 سانتی متر در این پژوهش شرکت کردند. قبل از شرکت در دوره تمرین آزمودنی ها یک پروتکل تمرین فزاینده را به منظور تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی ، vvo2max،vlt و میزان تهویه ریوی و معادل تهویه ای اکسیژن در دو سطح آستانه لاکتات و حداکثر اکسیژن مصرفی روی دستگاه نوارگردان متصل به دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی(gaz analyzer) انجام دادند .سپس آزمودنی ها در یک برنامه تمرینی اردویی فوتبال شامل شش اردوی 10 روزه شرکت کردندو پس از خاتمه تمرینات نیز متغیرهای فوق دوباره اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t جفتی استفاده شد.نتایج پژوهش تفاوت معنی داری را در متغیر ها پس از تمرین نشان نداد. با مقایسه عملکرد بازیکنان در دو آزمون به نظر می رسد که بازیکنان از آمادگی جسمانی کافی برخوردار نیستند و تمرینات نیز برای اثر گذاری بر این متغیر ها دارای شدت کافی نبوده است.
مریم عبدالهی گازاری پروانه نظرعلی
این پژوهش به مقایسه تراکم توده استخوان وبرخی شاخص های ترکیب بدنی زنان ورزشکار تیم های ملی هندبال ،کاراته وافراد غیر فعال پرداخته است.تعداد 12 بازیکن تیم ملی هندبال و12بازیکن تیم ملی کاراته (کمیته) به طور غیر تصادفی وهدفدار انتخاب شدند وهمچنین 12 فرد غیر فعال نیز ازمیان دانشجویان دانشگاه الزهرا که داوطلب شرکت در این پژوهش بودند به طور تصادفی همگی به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند.آزمودنی هادارای میانگین سنی 20 تا 25 سال بودند.اندازه گیری تراکم توده استخوان افراد به روش dexa از طریق دستگاه مدلexplorer واندازه گیری شاخص های ترکیب بدنی بوسیله دستگاه body composition صورت پذیرفت .محقق بوسیله آمار توصیفی واستنباطی از جمله آزمون های کولموگروف –اسمیرنوف ،تحلیل واریانس یکطرفه وضریب همبستگی پیرسون از طریق نرم افزار spss(16)به تجزیه و تحلیل داده های حاصله پرداخت . در این تحقیق میان تراکم توده استخوان در نواحی مفصل ران ،مهره های کمر(l1-l4)وپروگسیمال ساعد(زند زبرین)میان گروههای تحقیق تفاوت معنی دار آماری دیده شد(p<0.05). همچنین میان شاخص های ترکیب بدنی از جمله وزن ،bmi ،fmوffm نیز میان گروههای تحقیق تفاوت معنی دار آماری دیده شد چنانچه دراین دو مورد فرض صفر رد گردید(p<0.05)، اما در مقابل هیچ ارتباط معنی داری میان تراکم توده استخوان وشاخص های ترکیب بدنی مورد بررسی در این تحقیق در هر دو گروه زنان ورزشکار هندبالیست و کاراته کار دیده نشدوفرض صفر در مورد این دو فرضیه ،تایید شد(p<0.05). نتایج این مطالعه نشان داد که بازیکنان هندبالیست و کاراته کار با بیش از 10 سال سابقه فعالیت دارای تراکم توده استخوان بیشتری در تمامی نواحی اندازه گیری شده نسبت به افراد غیر فعال بودند که موید اثرات استئوژنیک لود مکانیکی می باشد .همچنین از طرفی میزان bmdبیشتر ران هندبالیست ها در مقابل کاراته کاران وbmd بیشترساعد در کاراته کاران نسبت به هندبالیست ها احتمالانشان دهنده پاسخ های متفاوت استخوان در برابر فشار های مکانیکی مختلف در رشته های ورزشی مورد بررسی است.
امینه طاهری دولت آبادی خسرو ابراهیم
هدف اصلی از انجام این پژوهش مقایسه ساختار و عملکرد قلب زنان تیم ملی هندبال و کاراته ایران بوددر رده جوانان بود. در این پژوهش از اکوکاردیوگرافی قلب به روش داپلر برای مقایسه متغیرهای ساختاری و عملکردی قلب استفاده شد . متغیرهای ساختاری از جمله، توده بطن چپ و قطرداخلی بطن چپ و ضخامت دیواره بین بطنی و ضخامت دیواره خلفی بطن چپ و متغیرهای عملکردی قلب، کسر تخلیه ، حجم ضربه ای و میانگین فشارخون بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف -اسمیرنوف برای طبیعی بودن توزیع داده ها و آزمون t مستقل برای تفاوت بین دو گروه استفاده شد و میزان خطا در تمام موارد (5./.>p ) در نظر گرفته شد . کلیه عملیات آماری با استفاده از spss16 و رسم نمودارها با excel2003 انجام شده است. نتایج: بین توده بطن چپ ،قطر داخلی بطن چپ و ضخامت دیواره بین بطنی ،ضخامت دیواره خلفی بطن چپ قلب و کسرتخلیه ، حجم ضربه ای و میانگین فشارخون قلب ورزشکاران زن هندبال و کاراته در شرایط استراحت اختلاف معناداری مشاهده نشد. البته بین تمام داده ها اختلاف عددی وجود دارد ولی احتمالأ بدلیل کافی نبودن شدت و مدت تمرینات و یا به علت شباهت سیستم های انرژی این دو رشته ورزشی ، تفاوت معنی داری بین متغیرهای ساختاری و عملکردی قلب آنها وجود ندارد .
سمیه یزدان پژوه نیکو خسروی
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین منتخب هوازی بر عوامل هماتولوژیکی و عملکرد ریوی در زنان جانباز شیمیایی است. به این منظور 31 زن جانباز شیمیایی بدون بیماری حاد ریوی و بدون سابقه شرکت در فعالیت های ورزشی داوطلب شرکت در این تحقیق شدند و به طور تصادفی به دو گروه تمرین(میانگین سنی 89/5±7/30 سال، قد 18/5±1/161 سانتی متر، وزن 39/7±1/64کیلو گرم) و کنترل(میانگین سنی 08/6±8/32 سال، قد 52/3±0/159 سانتی متر، وزن 38/12±7/69کیلو گرم)) تقسیم بندی شدند. پس از ثبت اولیه ی ضربان قلب استراحتی و فشار خون سیستولی و دیاستولی در حالت استراحت و پس از ناشتایی نمونه خون اولیه از آزمودنی ها اخذ گردید. سپس آزمون اسپیرومتری جهت ارزیابی برخی متغیر های تنفسی(%fev1 ، %mvv، (%75- %25)%fef،%fvc/ %fev1 ) انجام شد. در ادامه آزمودنی ها در برنامه تمرین هوازی شامل 8 هفته تمرین منتخب(3 روز در هفته و به مدت 40-30 دقیقه) با شدت 60-40 درصد ضربان قلب ذخیره شرکت کردند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی اندازه گیری های مشابه قبل از تمرین و نمونه خون و هم چنین آزمون اسپیرومتری مجدد به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها در هر گروه از آزمون t- همبسته و بین گروه ها از آزمون t- مستقل استفاده شد(05/0p?). نتایج این تحقیق نشان داد تمرین منتخب هوازی بر(%fev1 ،%mvv،(%75- %25)%fef،%fvc/ %fev1) وعوامل هماتولوژیکی(wbc-rbc-hb-plt-hct) تأثیر معناداری داشت(05/0p?). هم چنین بین میانگین تفاضل پیش آزمون و پس آزمون عوامل هماتولوژیکی(wbc-rbc-hb-plt-hct) تفاوت معنادار نبود. اما در مورد(%fev1 ،%mvv،(%75- %25)%fef،%fvc/ %fev1) این گونه نبود. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد تمرین منتخب هوازی تأثیرات معناداری بر درصدی از متغیرهای تنفسی زنان جانباز شیمیایی دارد اما تأثیری بر عوامل هماتولوژیکی ندارد.
الناز فرشچی حمید رجبی
انجام فعالیت های ورزشی منظم به ویژه درسطوح قهرمانی،منجربه تغییرات ساختاری وعملکردی درعضله قلب(بطن چپ)می گردند.این تغییرات فیزیولوژیکی که درتضاد با تغییرات پاتولوژیک است وبه سازگاری مثبت قلبی می انجامد، "قلب ورزشکار" نامیده می شود و گستردگی این سازگاری ها به نوع فعالیت ورزشی ارتباط دارد. شواهد پژوهشی متعددی موجود است که نیمرخ ساختاروعملکرد قلب را درورزشکاران رشته های مختلف مورد مطالعه قرارداده است،اما معدودی ازآن ها ورزشکاران رشته های قدرتی،توانی وقدرتی،استقامتی را مقایسه کرده اند.لذا هدف کلی این پژوهش مقایسه ساختار وعملکرد قلب وزنه برداران وکشتی گیران نخبه ایران بود.اعضای تیم ملی کشتی جوانان حاضردراردوی آمادگی برای اعزام به مسابقات جهانی کره جنوبی (میانگین سن±انحراف استاندارد26/1±0/21 )واعضای تیم ملی وزنه برداری جوانان حاضر دراردوی آمادگی برای اعزام به مسابقات آسیایی ازبکستان ( میانگین سن±انحراف استاندارد33/1±2/20) ،آزمودنی های پژوهش حاضررا تشکیل دادند که بعد ازتکمیل پرسشنامه سلامت عمومی ،توسط دستگاه اکوکاردیوگرافیvivid3 ساخت آمریکا جهت تعیین ساختاروعملکرد قلب مورد آزمون قرارگرفتند. جهت مقایسه داده ها دردوگروه، پس ازاستفاده ازآزمون طبیعی بودن توزیع داده ها (اسمیرنف کولموگروف)، آزمونt مستقل (سطح معنی داری0.05=?)توسط نرم افزار spss16 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری بین ویژگی های ساختاری(ضخامت دیواره بین بطنی،ضخامت دیواره خلفی بطن چپ،قطر داخلی بطن چپ،حجم بطن چپ،توده بطن چپ) وعملکردی(حجم ضربه ای،کسرتخلیه ودرصد کوتاه شدن عضله بطن چپ) قلب ورزشکاران نخبه رشته های کشتی ووزنه برداری ایران به صورت مطلق یا نسبی(نسبت به سطح بدن) وجود ندارد. بنابراین به نظرمی رسد فشارهای وارده به قلب دررشته کشتی ووزنه برداری تا حد زیادی مشابه است.
ثریا عسگرپور پروانه نظرعلی
هدف این پژوهش مطالعه بررسی اثر یک دوره کوتاه مدت تمرین شدید بر غلظت il-6 و کورتیزول خون زنان جودوکار نخبه بود. بررسی اثر یک دوره کوتاه مدت تمرین شدید بر غلظت il-6 و کورتیزول خون زنان جودوکار نخبه بود. 7 بازیکن جودوکار نخبه ی زن (با میانگین سنی51/1 ±43/24 سال، قد 34/9± 43/166سانتی متر و توده ی بدن 53/14±43/66کیلوگرم) به صورت هدفمند در پژوهش حاضر شرکت داده شدند. برنامه ی تمرین شامل 15 دقیقه گرم کردن با حرکات کششی و دوی نرم و سپس 60 دقیقه حرکات اختصاصی جودو با میانگین شدت تمرین بین 75تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه شامل رندوری و افت ،مرور فن،جلسات دویدن و در نهایت 15 دقیقه سرد کردن بودکه به مدت 7 جلسه ادامه داشت. وپیش از تمرین نمونه ی خونی از آزمودنی ها گرفته شد و از آزمودنی ها خواسته شد که به سوالات پرسشنامه بیش تمرینی پاسخ دهند و در پایان 7 جلسه ی تمرین پرسشنامه بیش تمرینی بین آزمودنی ها توزیع شد و 24ساعت پس از تمرین، خونگیری از آزمودنی ها برای اندازه گیری غلظت il-6 ،کورتیزول،تستوسترون و استروژن سرم گرفته شد یافته های پژوهش تفاوت معناداری در سطوح il-6 ، استروژن و تستوسترون نشان نداد اما در سطح کورتیزول آزمودنی ها تفاوت معناداری دیده شد.
الهام حمزه زاده بروجنی محمدرضا کردی
چکیده : تمرینات تناوبی شدید(hit) به عنوان یک رویکرد موثر در بهبود آمادگی در مدت زمان کوتاه به کار گرفته می شوند.اثر این گونه تمرینات بر سازگاری های عملکردی ،فیزیولوژیکی و سطوح استراحتی هورمون رشد(gh)،igf-1 ،igfbp-3 و کورتیزول در ورزشکاران نخبه هنوز نامشخص است.بنابراین مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تاثیر چهار هفته اجرای hit بر برخی متغیرهای عملکردی و هورمونی انجام شد. مواد و روش ها : بدین منظور 14 نفر از بازیکنان داوطلب تیم ملی زنان بسکتبال ایران ( با میانگین سن= 24/3 ± 0/23 سال ، وزن= 50/8 ± 6/63 کیلوگرم و شاخص توده ی بدنی= 15/3 ± 8/21 کیلوگرم بر متر مربع ) انتخاب و به گونه ی تصادفی به دو گروه تجربی(7n=) و کنترل(7n=) تقسیم شدند. پیش و پس از تمرینات ،آزمودنی ها یک آزمون فزاینده و یک وهله آزمون وینگیت را برای تعیین حداکثر توان (ppo ) و میانگین توان (mpo) اجرا کردند. نمونه های خون استراحتی در مراحل پیش و پس از تمرینات جمع آوری شد. هر دو گروه، برنامه تمرین بسکتبال مشابهی را به مدت چهار هفته دنبال کردند ، در حالی که گروه تجربی در کنار برنامه ی تمرین بسکتبال ، پروتکل دویدن سرعتی بی هوازی (rast)(35×6 با 10 ثانیه بازگشت به حالت اولیه بین هر تکرار) را به عنوان یک پروتکل hit ، دو جلسه در هفته اجرا کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز کوواریانس (ancova ) ، در سطح معناداری05/0p< و با نرم افزار spss16 ، انجام گرفت. نتایج آزمون ancova نشان داد گروه تجربی افزایش معناداری در vo2max (001/0p=) ، vlt (011/0 p=) ، vvo2max (001/p=0) و حداکثر نبض اکسیژن (001/0p=) نشان داد. تمرینات موجب افزایش معنادار حداکثر توان (03/0p=) و میانگین توان (02/0 p=) شد. gh،igf-1 و igfbp-3 در گروه تجربی افزایش یافت (012/0 , p=013/0, p=015/0 p=) و کورتیزول در گروه تجربی تمایل به کاهش داشت (119/0 p=). نتیجه گیری : یافته های حاضر پیشنهاد می کند،یک برنامه تمرینات تناوبی شدید با دوره های استراحت کوتاه می تواند موجب افزایش اجرای هوازی و بی هوازی در مدت زمان کوتاه شود و تغییرات هورمونی مشاهده شده ، سازگاریهای آنابولیکی ناشی از تمرینات را حمایت می کند. واژگان کلیدی : تمرین تناوبی شدید ، gh،igf-1 ، igfbp-3 ،کورتیزول ، زنان تیم ملی بسکتبال .
فرناز راضی زاده پروانه نظرعلی
هدف تحقیق: هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر دو نوع تمرین تناوبی و تداومی بر روی آدیپونکتین سرم و مقاومت به انسولین در مردان غیر فعال است. روش شناسی تحقیق : در یک تحقیق نیمه تجربی، 20 مرد سالم با میانگین سن 23 سال و بدون هیچ گونه سابقه بیماری قلبی عروقی و دیابت ،انتخاب شدند و بطور تصادفی به دو گروه تمرین تناوبی و تداومی تقسیم شدند.پروتکل آزمون گیری شامل دوی 1600 متر بصورت تناوبی و تداومی بود که به ترتیب با شدت 85 و 65 درصد حداکثر ضربان قلب اجرا شد. خون گیری در دو مرحله قبل و بلافاصله بعد از اتمام فعالیت با شرایط کاملا مشابه و به دنبال 12-10 ساعت ناشتایی انجام شد. برای تعیین مقادیر آدیپونکتین سرمی، گلوکز و انسولین ناشتا از تست الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون و کوواریانس در سطح تحلیل شد. یافته ها: یافته ها تغییر غیر معنادار آدیپونکتین سرم و مقاومت به انسولین را به دنبال فعالیت تداومی و تناوبی با شدت به ترتیب 65 و 85 درصد حداکثر ضربان قلب در مردان غیر فعال نشان داد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که یک جلسه فعالیت تناوبی و تداومی باعث معنادار آدیپونکتین سرم و مقاومت به انسولین در مردان غیر فعال نمی شود.
مریم هادی پور حمید رجبی
ملاتونین نقش بسیار مهمی در تنظیم دستگاه قلبی- تنفسی دارد و کاهش ملاتونین با افزایش رگ تنگی و در نهایت افزایش فشار خون و ضربان قلب همراه است. با توجه به تأثیر ملاتونین بر شاخص های قلبی-تنفسی، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مصرف ملاتونین بر برخی پارامترهای قلبی-تنفسی مردان فعال هنگام استراحت، حین و بعد از فعالیت ورزشی بود. بدین منظور 12 نفر از دانشجویان دانشگاه امام رضا با میانگین سنی82/2 ± 8/21 سال ? وزن 80/9 ± 7/72 کیلو گرم، قد 96/5 ± 1/178 سانتی متر و شاخص توده بدنی 63/2 ± 2/23 کیلوگرم بر متر مربع بصورت داوطلبانه برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. آزمودنی ها یک بار در گروه کنترل (بدون مصرف ملاتونین) و یک بار در گروه تجربی (پس از مصرف 10 میلی گرم ملاتونین) مورد آزمایش قرار گرفتند. آزمون بروس در دو روز متفاوت و به فاصله زمانی 72 ساعت و بین ساعت 13-15 اجرا و نتایج ثبت شد. مکمل ملاتونین 30 دقیقه قبل از فعالیت مصرف شد. شاخص ها با استفاده از دستگاه کاردیو اسکرین و گازآنالایزر اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss16 و آزمون تی زوجی در سطح معناداری p<0/05 انجام گرفت. یافته های این مطالعه نشان داد که ضربان قلب، نسبت زمان سیستولیک (نسبت سیستول الکتریکی به سیستول مکانیکی) و شاخص مقاومت منظم عروقی استراحتی، حین و بعد از فعالیت در حد معناداری پس از مصرف ملاتونین کاهش یافت. حجم ضربه ای استراحتی، حین و بعد از فعالیت در حد معناداری پس از مصرف ملاتونین افزایش یافت. شتاب خروج خون و سرعت خروج خون در حین فعالیت افزایش داشت و در استراحت و بازیافت تغییر معناداری نداشت. زمان تزریق بطن چپ در هر سه حالت تغییر معناداری نداشت. به هر حال حداکثراکسیژن مصرفی و تهویه ریوی در حد معناداری پس از مصرف ملاتونین افزایش یافت. بنابراین مصرف ملاتونین فشار وارده بر دستگاه قلبی-تنفسی را در حین فعالیت کاهش می دهد و باعث افزایش توان هوازی و بهروری دوره بازیافت می شود.
سمیه حسینی سوره برق نیکو خسروی
چاقی عارضه پیچیده ای است که با تجمع بیش از حد بافت چربی مشخص می شود و با بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله بیماریهای قلبی عروقی مرتبط است .مداخله برای بهبود الگوی تغذیه و افزایش فعالیت فیزیکی در اولویت برنامه های پیشگیری و کنترل منسجم چاقی در بسیاری از کشورها می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه فعالیت منتخب هوازی ،مصرف چای سبز و مصرف چای سبز به همراه فعالیت بدنی بر روی whr و نیمرخ لیپیدی در زنان غیرفعال انجام گردید بدین منظور از میان زنانی که طی فراخوان به سالن ورزشی مراجعه کرده بودند 40 نفر از زنان با دامنه سنی 20-30 سال انتخاب شدند و در 4 گروه کنترل ،فعالیت بدنی 8)هفته( ،چای سبز و چای سبز به همراه فعالیت بدنی قرار گرفتند. اندازگیریهای whr، تری گلیسرید ،کلسترول تام ،hdl-c, ldl-c به عنوان متغیرهای وابسته در ابتدا و انتهای مطالعه صورت گرفت. در پایان جهت بررسی اختلافات درون گروهی ،از آزمون آماری تی زوجی استفاده شدو جهت بررسی اختلافات بین گروهی از آزمون anovaبا روش های تکراری استفاده شد . در مرحله بعد ،جهت مقایسه دو به دو گروه های تحقیق از آزمون تعقیبی lsdاستفاده گردید تمامی آزمون ها در سطح معناداری 05/0 انجام گردید. whr در مرحله پس آزمون در گروه تمرین منتخب هوازی (p=0.01) در گروه چای سبز (p=0.01)و چای سبز و فعالیت بدنی(p=0.01)کاهش پیدا کردو در مقایسه بین گروهی نیز تفاوت معناداری بین گروه های تحقیق در میزان whrمشاهده شد. کاهش سطوح تری گلیسرید و کلسترول در گروه های تحقیق معنادار نبود. ولی hdl در گروه فعالیت بدنی(p=0.031) و فعالیت بدنی و چای سبز (p=0.01)افزایش معنادار داشت . میزان ldl نیز فقط در گروه چای سبز و فعالیت بدنی (p=0.001) وکاهش معنادار داشت. نسبت hdlبه ldl نیز در گروه های چای سبز(p=0.049) و چای سبز و فعالیت بدنی (p=0.001) افزایش معنادار داشته داست.
زلیخا رحیم زاده پریچهر حناچی
هدف تحقیق: در این پژوهش، هدف، بررسی تأثیر یک سری تمرینات هوازی و بی هوازی بر برخی از این شاخص های ترکیب بدنی در زنان فعال می باشد. این شاخص های ترکیب بدنی شامل درصد چربی بدن، bmi و whr می باشد. روش شناسی تحقیق: در این راستا آزمودنی ها از میان زنان فعال شهر تبریز و به تعداد 45 نفر انتخاب شدند. این آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه کنترل، تمرینات هوازی و تمرینات بی هوازی قرار گرفتند. تمرینات به مدت 8 هفته اجرا شده و شاخص های ترکیب بدنی افراد قبل و بعد از آزمون مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی علمی این نتایج از روش ها و پارامترهای آماری( روش کولموگروف-اسمیروف) استفاده شد. نتایج حاصله به صورت (انحراف استاندارد±میانگین) بیان شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص چربی بدن در گروه تمرینات هوازی از 45/1 ± 9/32 به 43/1 ± 0/31 و در گروه تمرین بی هوازی از 80/1 ± 1/32 به 70/1 ± 2/31 رسید. شاخص bmi در گروه تمرینات هوازی از مقدار (kg/m2)72/1 ± 0/25 به (kg/m2)59/1 ± 9/23 و در گروه تمرینات بی هوازی از مقدار (kg/m2)25 /1 ± 8/24 به (kg/m2)20/1 ± 2/24 رسید. همچنین شاخص whr در گروه تمرینات هوازی از مقدار 47 /0 ± 839/0 به 046/0 ± 827/0 و در گروه تمرینات بی هوازی از مقدار 044/0 ± 830/0 به 044/0 ± 826/0 رسید. نتیجه گیری: نتایج نشان دادکه پس از8هفته، کاهش شاخص های درصد چربی بدن، bmi و whr در دو گروه تمرینات هوازی و بی هوازی معنادار است(p<0.05)و این کاهش در گروه تمرینات هوازی در هر سه پارامتر نسبت به گروه تمرینات بی هوازی بیشتر است.
مینا کنعانی کاوه خبیری
هدف: هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مصرف اسید چرب امگا 3 بر تغییرات سطوح پلاسمایی pge2،ldh،ck در طول تمرین بی هوازی در میان زنان فعال است. روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود . بدین منظور 32 دانشجوی تمرین کرده ( با میانگـــین سن 0.3± 22.41 سال و با میانگینbmi 2.0 ± 22.01 کیلوگرم متر مربع ) بطور تصادفی در چهار گروه کنترل،مکمل،تمرین و مکمل و تمرین تقسیم شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرونوف استفاده شد واز آزمون تحلیل واریانس یکطرفه به منظور بررسی تفاوت بین گروه ها استفاده گردید. یافته ها: نتـــایج تحقیق نشان داد شش هفته تمرین بی هوازی باعث تفاوت معــنی دار در گروه های تحقیق حاضر برای متغیر ck (0001/. = p و 67/ 10 = 28 و 3f) شده است. همچنین شش هفته مکمل دهی امگا3 بر میزان ldh دختران سالم دو گروه مکمل و تمرین با مصرف مکمل تأثیر معنی دار داشت.(006/. = p و 17/ 5 = 28 و 3f). نتایج پژوهش حاضر تفاوت معنی دار در میزان تغییرات متغیر سرمی پروستاگلاندین ای2 گروه های این تحقیق نشان داد (0001/. = p و 72/ 21 = 28 و 3f). نتایج: بر اساس یافته ها، درهردوگروه مکمل و مکمل – تمرین،پس ازشش هفته مصرف مکمل امگا 3،میزان آنزیم هاکاهش یافته است.همچنین در هر دو گروه مکمل و مکمل – تمرین،پس ازشش هفته مصرف مکمل امگا 3،میزان pge2 کاهش یافته است. به نحوی که در گروه مکمل تفاوت معنی دار بود و در گروه تمرین با مصرف مکمل مانع افزایش آن همانند گروه تمرین شد (هرچند این کاهش معنی دار نبود).
زهرا مسیبی رزیتا فتحی
چکیده: مقدمه: کمرین یک ازآدیپوکاین های تازه کشف شده می باشد که ممکن است در توسعه التهاب و مقاومت به انسولین شرکت داشته باشد.تحقیق حاضر تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی کمرین و مقاومت به انسولین در موش های نر را موردارزیابی قرار داد. مواد و روش ها: 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزن 23±161 گرم وسن 4- 5 هفته) بعد از یک هفته تطابق با محیط آزمایشگاهی به 3 گروه 8 تایی (کنترل سالم- کنترل مقاوم به انسولین –تمرین کرده مقاوم به انسولین ) تقسیم شدند. حیوانات در گروه تمرین مقاوم به انسولین یک برنامه تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان با وزنه های متصل به دم را(3 روز در هفته برای 8 هفته)، انجام دادند. بعد از 8 هفته تمرین مقاومتی غلظت پلاسمایی سطوح کمرین،گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین ونیم رخ لیپیدی آزمودنی ها، اندازه گیری شد. یافته ها: یافته ها نشان داد تمرین مقاومتی منجر به کاهش معناداری در سطوح کمرین (01/0=p)، گلوکز(001/0=p)، انسولین (001/0=p) ، مقاومت به انسولین (0001/0)و سطوح ldlپلاسما (007/0=p) و افزایش معناداری در سطوح hdlپلاسما (03/0=p)در گروه مقاوم به انسولین شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد، تمرین مقاومتی با شدت های بالا، می تواند به عنوان رویکردی پیشگیرانه در بهبود مقاومت به انسولین مورد توجه قرار بگیرد. واژه های کلیدی: کمرین- مقاوم به انسولین- تمرین مقاومتی- موش صحرایی
بی بی سارا ایمری پریچهر حناچی
هدف: نسفاتین آدیپوکاین جدیدی است که از بافت چربی ترشح شده و در سازوکار تنظیم گلوکز خون، بهبود حساسیت انسولینی، تنظیم اشتها، هموستاز انرژی و سوخت و ساز دخالت دارد. با توجه به اهمیت فعالیت مقاومتی درپیشگیری و درمان اضافه وزن و چاقی، هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی نسفاتین-1 در زنان دارای اضافه وزن است. روش پژوهش: برای دست یابی به هدف فوق، 18 زن داوطلب غیر فعال و دارای اضافه وزن با میانگین سنی 36 تا 42 سال انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین وکنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 8 هفته و هر هفته 4 جلسه به تمرین مقاومتی پرداختند. برنامه تمرین در 9 ایستگاه با شدت 60-70 % یک تکرار بیشینه (1-rm) بود. نمونه های خونی آزمودنی ها 24 ساعت قبل از اولین جلسه تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، در حالت ناشتا، جمع آوری شدند. تغییرات سطوح نسفاتین-1 پلاسما توسط کیت الایزا اندازه گیری شد. از آزمون آماری t مستقل در سطح معنی داری 05/0? p و ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی فاکتورها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که پس از 8 هفته تمرین مقاومتی، شاخص های آنتروپومتریکی از جمله: وزن، شاخص توده بدنی ((bmi، نسبت دور کمر به دور باسن (whr)، درصد چربی بدن (bfp)، درگروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنا داری داشت (05/0? p). اما تغییرات توده خالص بدن ((slm، گلوکز و نسفاتین-1 پلاسما معنی دار نبود ( 05/0? p). همچنین، بین تغییرات گلوکز و نسفاتین-1 پلاسما ارتباط معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: تغییرات سطوح نسفاتین-1 در زنان دارای اضافه وزن، احتمالاً به شدت و مدت بیشتر تمرین مقاومتی و تغییرات بیشتر در وزن و درصد چربی بدن نیاز دارد، با این وجود مطالعات بیشتر جهت درک ساز و کارهای موثر بر سطوح نسفاتین-1 ضرورت دارد. واژگان کلیدی: تمرین مقاومتی، نسفاتین-1، گلوگز
فهیمه شریعتی نژاد معصومه شجاعی
زمینه و هدف : یکی از مراحل مهم زندگی زنان، یائسگی است، زنان با ورود به این دوره با مشکلات جسمی و روحی زیادی روبه رو می شوند و فعالیت بدنی به عنوان یکی از راههای بهبود وکاهش این عوارض می تواند مورداستفاده قرار گیرد. براین اساس پژوهشی با هدف بررسی و مقایسه اثر دو نوع برنامه تمرینی مقاومتی و استقامتی بر برخی شاخص های فیزیولوژیکی و روانی زنان یائسه صورت گرفت. مواد و روش ها: سی زن یائسه بالای 45 سال داوطلب به طور تصادفی در دو گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی به مدت 8 هفته و هفته ای 3جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه به فعالیت پرداختند. گروه استقامتی با 55 تا 75 درصد ضربان قلب هدف به فعالیت پیاده روی و ایروبیک پرداختند. گروه مقاومتی 9 حرکت استاندارد راروی دستگاه بدنسازی به مدت40 دقیقه و استراحت 3 دقیقه بین ست ها ,و شدت 50 تا 65 درصد یک تکرار بیشینه انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات bmi با فرمول وزن بر حسب کیلوگرم تقسیم بر مجذور قد، whr، vo2max با تست میدانی یک مایل دویدن، ضریب دوگانه، درصد چربی با کالیپر و در دو نقطه از بدن و میزان افسردگی با پرسشنامه بک و اضطراب به کمک پرسشنامه کتل مورد ارزیابی قرار گرفت.تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه بررسی و در صورت معناداری از آزمون تعقیبی بونفرونی برای مشخص کردن تفاوت ها استفاده شد،تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss نسخه 16 و در سطح p?0/05 انجام گرفت. یافته ها: هشت هفته تمرین مقاومتی و استقامتی باعث کاهش bmi،whr، درصد چربی بدن، ضریب دوگانه، افسردگی و اضطراب و افزایش vo2maxدر زنان یائسه شد اما این تمرینات بر وزن ، فشار خون دیاستولیک و توده بدون چربی اثر معناداری نداشت. ازطرفی در مقایسه اثر دونوع تمرین مقاومتی و استقامتی، تمرینات استقامتی بر فشار خون سیستولی، ضریب دوگانه، و درصد چربی بدن اثر بیشتری نسبت به تمرینات مقاوتی داشته اند. نتیجه گیری: هشت هفته تمرین مقاومتی و استقامتی باعث بهبود قابل توجهی در فاکتورهای فیزیولوژیکی و روانی زنان یائسه می شود.که این بهبود درتمرینات استقامتی بیشتر بوده است. کلمات کلیدی: زنان یائسه، تمرینات مقاومتی، تمرینات استقامتی، فاکتورهای فیزیولوژیکی، فاکتورهای روانی.
زهرا کوهستانی محمد رضا کردی
بررسی تاثیر 1 ، 3 و 5 جلسه تمرین تناوبی شدید (hiit) بر عامل رشد اندوتلیال عروقی (vegf) بافت قلب رتهای نر سالم نژاد ویستار مقدمه: بی تحرکی و عدم فعالیت بدنی خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی و پرفشارخونی و انواع دیگری از بیماریها را افزایش می دهد. تاثیر ورزش بر فاکتورهای سازنده عروق، موضوعی است که به تازگی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر 1، 3 و 5 جلسه تمرین تناوبی شدید بر عامل رشد اندوتلیال عروق(vegf) بافت قلب در رتهای نر سالم ویستار بود. مواد و روشها: تعداد32 سر رت نر سالم نژاد ویستار با دامنه سنی 3-4 هفته و محدوده وزنی 20±250 گرم از موسسه پاستور ایران خریداری شد. رتها بطور تصادفی به 4 گروه 1جلسه (n=8) ،3جلسه (n=8)، 5 جلسه (n=8) تمرین تناوبی پر شدت و گروه کنترل(n=8) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 1 ساعت دوی تناوبی شدید بود. 24 ساعت بعد از فعالیت، نمونه گیری از عضله قلبی انجام شد و مقادیر بافتی vegf توسط کیت الایزا مورد اندازه گیری قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که میزان فاکتور رشد اندوتلیال عروق در گروه 1، 3 و 5 جلسه تمرین نسبت به گروه کنترل در پاسخ به تمرین تناوبی پرشدت معنادار نبوده و همچنین بین گروهها نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد (p> 0/05). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش میتوان بیان داشت که 1، 3 و 5 جلسه تمرین تناوبی با شدت بالا، تاثیری بر میزان فاکتور رشد اندوتلیال عروق بافت عضله قلبی در رتهای نر سالم نژاد ویستار ندارد. اینگونه به نظر می رسد که شاید تعداد کم جلسات تمرین عامل مهمی در عدم افزایش معنادار vegf در عضله قلبی رتهای نر سالم نژاد ویستار می باشد. واژگان کلیدی: فاکتور رشد اندوتلیال عروق، تمرین تناوبی شدید
سمیه حسن زاده پروانه نظرعلی
فعالیت هوازی به عنوان روشی موثر برای کاهش فشار خون افراد با فشار خون بیشتر از حد نرمال ( سیستولی بالاتر از 120 و دیاستولی بالاتر از 80 ) توصیه شده است. اگر چه پاسخ فشار خون در هر دو فعالیت هوازی حاد ( سیستولی از 27- تا 9 و دیاستولی از 8- تا 7 میلی متر جیوه ) و فعالیت هوازی بلند مدت (سیستولی از 20- تا 9 و دیاستولی از 11- تا 3/11 میلی متر جیوه ) متغییر است. ما در این پژوهش تلاش کردیم تا بر پایه ی فعالیت تک جلسه ای افراد، پاسخ یا مقاومت این افراد به فعالیت بلند مدت را مشخص کنیم به عبارت دیگر سعی کردیم ثابت کنیم که پاسخ فشار خون افراد به فعالیت هوازی حاد و بلند مدت با هم ارتباط دارد. در این تحقیق 15 زن در دامنه ی سنی 45 تا 60 سال که در معرض خطر فشار خون بالا (سیستولی 139-130 و دیاستولی 89 - 80 میلی متر جیوه) بودند، شرکت کردند. این افراد یک جلسه تحت فعالیت هوازی قرار گرفتند و بعد از هشت هفته تمرین هوازی، برای بار دوم یک جلسه ی دیگر فعالیت هوازی انجام دادند. بین میزان تغییراتی که بعد از جلسه ی اول در فشار خون سیستولی رخ داد و تغییرات فشار خون استراحتی سیستولی در طول 8 هفته تمرین همبستگی معنی داری وجود داشت ( 60/0 = r ، 01/0 = p ). همینطور همبستگی معنی داری در فشار خون دیاستولی نیز دیده شد ( 54/0 = r ، 03/0 = p ). نتیجه گیری: هشت هفته تمرین تاثیر معنی داری در کاهش فشار خون سیستولی و دیاستولی آزمودنی ها داشت و کاهش فشار خون بعد از فعالیت نیز به طور معنی داری کاهش پیدا کرد. کلید واژه ها: فشار خون، افت فشار خون بعد از فعالیت، افراد در معرض خطر فشار خون بالا.
وجیهه فانی رزیتا فتحی
آدیپوکین ها پروتئین های مترشحه از بافت چربی هستند که در کنترل متابولیسم بدن شرکت دارند. کمرین آدیپوکین جدیدی است که در کبد و بافت چربی سفید بیان می شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر سطوح پلاسمایی و بافتی کمرین در موش های نر صحرایی بود. 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار(میانگین وزن 23±161 گرم وسن5-4 هفته) به طور تصادفی به 3 گروه 8 تایی ( کنترل- تمرین هوازی- تمرین مقاومتی) تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی به مدت 8 هفته، هفته ای 5 روز و هر روز حداکثر 60 دقیقه روی تردمیل و با سرعت حداکثر 25 متر در دقیقه دویدند. گروه تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، هر هفته 3روز به اجرای تمرین مقاومتی پرداختند. در اجرای پروتکل تمرینی از نردبانی استفاده شد که موش ها وزنه ها را با اتصال به دمشان از آن بالا می بردند. نمونه خون گیری 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتایی انجام شد و سطوح پلاسمایی و بافتی کمرین اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد تمرین مقاومتی منجر به کاهش معناداری در سطوح کمرین پلاسمایی (049/0=p)، سطوح کمرین بافتی (039/0=p) شد. سطوح پلاسمایی و بافتی کمرین بعداز 8 هفته تمرین هوازی کاهش یافت ولی این کاهش از لحاظ آماری معنادار نبود (05/0p>). همچنین همبستگی معناداری بین سطوح کمرین پلاسمایی و بافت چرب متعاقب هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی مشاهده شد. نتیجه گیری: کمرین احتمالاً از طریق ایجاد وضعیت التهابی در بافت چربی، منجر به ایجاد مقاومت به انسولین می شود و عوارض خطر بیماری دیابت را افزایش می دهد. در مطالعه حاضر، به نظر می رسد تمرین مقاومتی، منجر به کاهش سطح کمرین و همسو با آن موجب بهبود مقاومت به انسولین گردید.
عهدیه پورمحمد پریچهر حناچی
پژوهش حاضر سعی دارد به بررسی تاثیر یک دوره مکمل دهی گیاه خار مریم در طول تمرینات منتخب و بررسی تغییرات شاخص التهابی اینتر لوکین 6 همراه با تغییرات نیمرخ روانی در زنان تکواندوکار نخبه استان البرز بپردازد. مجموعا 40 نفر برای حضور در شرایط پژوهشی بصورت تصادفی انتخاب و در 4 گروه تقسیم شدند که تا پایان مدت مداخله، مجموعا با توجه به خروج تعدادی از شرکت کنندگان به ترتیب گروه کنترل هفت نفر، گروه استفاده کننده از مکمل سیلی مارین 8 نفر، گروه تمرین 8 نفر و در گروه تمرین و مکمل 9 نفر تا پایان طرح همکاری نمودند. شرکت کنندگان برای سازگاری با آزمون تدریجی و طی 6 هفته به شرایطی رسیدند که 6 مرحله کامل تست را اجرا کنند برای تبیین وضعیت سلامت روانی در تمام گروه ها از فهرست تجدید نظرشده علائم روانی استفاده شد.
زینب خدایاری سجاد احمدی زاد
تمرینات مقاومتی نقش بنیادی و اساسی را در برنامه های فعالیت جسمانی دارند و به وسیله ی سازمان های بهداشتی بین المللی به منظور افزایش سلامت وآمادگی جسمانی توصیه شده اند.تحقیقات نشان می دهند که عوامل مکانیکی و متابولیکی از متغیرهای اثرگذار بر تمرینات مقاوتی می باشند.عضلات اسکلتی انسان به عنوان تولیدکنندگان حرکت بدن به شیوه های گوناگون از جمله آیزومتریک،آیزوتونیک و آیزوکینتیک منقبض می شوند.در این بین انقباض آیزوکینتیک نوعی از انواع انقباض است که موفورید وهمکارانش(1969)از آن به عنوان نوعی از تمرینات مقاوتی یاد کرده اند.انقباض آیزوکینتیک یکی از انواع انقباض های عضلانی است که در آن سرعت ثابت ونیروی اعمال شده به صورت حداکثر می باشد.انقباض آیزوکینتیک بیشتر در برنامه های بازتوانی استفاده می شود ک می تواند بر اساس کانسنتریک یا ایسنتریک بودن آن و ترتیب اجرای کانسنتریک و ایسنتریک به اشکال مختلف انجام شود.بنابراین اهمیت به کارگیری بیشتر یک نوع انقباض (کانسنتریک یا ایسنتریک)،در برنامه های تمرینی قدرتی و بازتوانی مجادله آمیز می باشد.اما بعضا مقادیر قدرت کسب شده در طی تمرینات ایسنتریک بیش ازکانسنتریک و آیزومتریک بوده است
حمیده نخعی پریچهر حناچی
عنوان: بررسی تاثیر یک دوره تمرینات هوازی با مصرف دارچین بر ظرفیت تام آنتی اکسایشی و برخی عوامل خطر زای قلبی عروقی بر زنان فعال چکیده: مقدمه: تمرین منظم برای ارائه شماری از فواید سیستم قلبی عروقی پیشنهاد می شود. علاوه براین، گیاهان دارویی می توانند آسیب های اکسیداتیو ناشی از عوامل استرس زا را کاهش دهند. در این مطالعه، ما اثر همزمان ورزش هوازی با مصرف دارچین بر ظرفیت تام اکسایشی و برخی عوامل خطر زای قلبی عروقی بر زنان فعال را بررسی می کنیم. روش بررسی: 28 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی( سنین:02/2±36/22سال؛ وزن: 17/7±80/59 کیلوگرم؛ قد: 60/6±40/162 سانتی متر) به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به 5 گروه: 1) تمرین هوازی2) تمرین هوازی به همراه مصرف دارچین3) تمرین هوازی به همراه مصرف دارونما4) دارچین5) کنترل تقسیم شدند. تمرین هوازی به مدت 6 هفته و با شدت 80-65 درصد حداکثر ضربان قلب انجام شد. در ابتدا و انتهای مطالعه نمونه های خونی جمع آوری گردید و در سطح معناداری ( 05/0 p>) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: قند خون، hdl، ldl، کلسترول، تری گلیسرید، tac، اسید اوریک و بیلی روبین در گروه تمرین هوازی به همراه مصرف دارچین تفاوت معنی داری نداشت (05/0 p>). نتیجه گیری: احتمالا انجام فعالیت ورزشی بیش از 4 هفته و مصرف دارچین بیش از یک گرم در روز می تواند موجب بهبود ظرفیت تام آنتی اکسایشی و برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی گردد. واژه های کلیدی: ورزش هوازی، دارچین، تمرین
نفیسه قنبرلو پروانه نظرعلی
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر یک جلسه تمرین تداومی استقامتی و تمرین تناوبی شدید بر متابولیسم چربی زنان فعال و غیر فعال می باشد.به این منظور 18 نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرینی تداومی با قد،وزن و سن 5±173 سانتی متر، 1/6±57 کیلوگرم و 7/1±3/22 سال ، گروه تمرینی تناوبی با قد وزن و سن 14/5±162 سانتی متر ،7/8±7/55 کیلوگرم و 4/1±5/22 سال و گروه کنترل (غیرفعال) با قد، وزن و سن 26/5±160 سانتی متر ، 1/4±5/55 کیلوگرم و 1/3±4/21 سال تقسیم شدند. آزمون در محل آکادمی ملی المپیک ساعت 8 صبح شروع شد. در گروه تمرین استقامتی تداومی آزمودنی ها آزمون بروس را تاسرحد واماندگی انجام دادند و نتایج آن ثبت شد ، ضربان قلب آن ها با استفاده از دستگاه ضربان سنج پلار ثبت شد.گروه تمرینی تناوبی شدید آزمون رست (rast) را در نه ست متوالی با استراحت یک به سه بین هر ست انجام دادند که ضربان قلب استراحت و ضربان قلب بیشینه آن ها ثبت گردید.قبل از شروع آزمون و 30 دقیقه بعد از پایان پروتکل تمرین سطوح لیپید و لیپو پروتئین های خون وهمچنین آنزیم های کبدی (sgot, sgpt) با استفاده از کیت های خون گیری متعلق به شرکت بایورکس نایس و پارس آزمون اندازه گیری شدند.گروه کنترل ( غیر فعال) فقط در خون گیری پیش آزمون شرکت کردند. طبیعی بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرونوف ارزیابی شد و تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 تحت ویندوز در سطح آلفای کوچکتر برابر5انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که در میان فاکتور های ( tc, tg, ldl, hdl, vldl , ldl/hdl, sgot , sgpt) که اندازه گیری شد تنها در میزان کلسترول تام ( tc) و لیپوپروتئین کم چگال (ldl) درهر دو گروه تمرینی تفاوت معنی دار وجود داشت .( p? 0.05)و در آنزیم های کبدی فقط در مقدار sgot در گروه تمرینی تداومی استقامتی تفاوت معنا دار نشان داده شد.( p?0.05 )در نهایت مشخص شد که یک جلسه تمرین تداومی استقامتی و تناوبی شدیدبر میزان نیمرخ لیپیدی و آنزیم های کبدی اثرات قابل توجهی ندارد. کلید واژه : پروفایل لیپید ، تمرین تداومی استقامتی ، تمرین تناوبی شدید ، آنزیم های کبدی ?
تکتم شادکام افسانه شمشکی
چکیده: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر مکمل دهی زردچوبه همراه با یک دوره تمرینات هوازی بر شاخص التهابی crp و آنزیمهای کبدی astوalt در دختران غیرفعال به مدت 6 هفته انجام شد.بدین منظور از بین دانشجویان غیرفعال تعداد 40 نفر باشاخص توده بدنی ((bmi بین 5/18 تا25 ودردامنه سنی 29-21 سال انتخاب شدند و در 4 گروه کنترل، مکمل زردچوبه،فعالیت هوازی همراه مکمل و گروه فعالیت هوازی تقسیم شدند. اندازه گیری های crp ،ast وalt به عنوان متغیرهای وابسته در ابتدا و انتهای مطالعه صورت گرفت . درپایان داده ها با استفاده از نرم افزار spss16در سطح معناداری p<0/05))تجزیه وتحلیل شدند. درگروه تمرین هوازی همراه مکمل سطوح ast سرمی(033/0 p=)و crp سرمی (040/0p=) کاهش معنادار یافت درحالی کهalt سرمی افزایش معنادار داشت .اختلافات بین گروهی معنادار نیز در بعضی گروه ها وجودداشت. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت فعالیت منتخب هوازی همراه با مکمل یاری زردچوبه به مدت 6 هفته با کاهش میزان crp و ast سرمی نقش مهمی در کاهش التهاب دارد.
زهرا ارجمندی مهدی کارگرفرد
چکیده: مطالعات کمی در زمینه تاثیر مصرف آنتی اکسیدان ها و تمرینات بازتوانی قلبی به طور همزمان انجام گرفته است. بیماری آترواسکلروز یکی از دلایل اصلی مرگ و میر در بیماران قلبی عروقی است. پژوهش حاضر اثر 8 هفته تمرینات بازتوانی و مصرف مکمل جینکوبیلوبا بر بیماران عروق کرونر را مورد بررسی قرار داد. در پژوهش حاضر 30 بیمار مرد و زن عروق کرونر به طور تصادفی در سه گروه مکمل همراه با ورزش ، مکمل و ورزش قرار گرفتند. مداخله ورزش شامل برنامه تمرین هوازی 30 تا 45 دقیقه ای به مدت 8 هفته و در هر هفته 3 جلسه ، و مداخله مکمل شامل مصرف روزانه 240 میلی گرم ( 4عدد کپسول 60 میلی گرمی) مکمل جینکو بیلوبا بود. قبل و پس از اتمام دوره مداخله وزن ، شاخص توده بدن ، فشارخون سیستولی و دیاستولی و فاکتورهای بیوشیمیایی (ldl،hdl ،tg، crp، no) اندازه گیری شد. بیماران گروه مکمل (با میانگین سنی 4/8 ± 2/56 ) ، گروه ورزش (با میانگین سنی9/5 ± 60) ، مکمل و ورزش (7/6 ± 6/55) بودند. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد 8 هفته تمرینات بازتوانی و مصرف مکمل باعث افزایش معنی دار نیتریک اکساید و کاهش معنی دار فشار خون در سه گروه شد، وهرچند در سطوح لیپید خون کاهش مشاهده شد اما این کاهش معنی دارنبود.
الهه براتی پروانه نظرعلی
جینسنگ از مکمل های گیاهی محبوب در جهان است که دارای خواص گوناگونی است.این گیاه میزان هورمون کورتیزول موجود در خون راکاهش می دهد و سبب ایجاد ثبات در ترکیب خونی میشود.مطالعه حاضرباهدف تاثیریک وهله تمرین مقاومتی دایره ای حاد به همراه مصرف مکمل جینسنگ بر برخی عوامل هماتولوژیکی وکورتیزول صورت گرفته است. بدین منظور28نفرزن فعال دردامنه سنی21_25سال به صورت تصادفی ساده در چهار گروه,کنترل(7نفر), مکمل(7نفر), مکمل_ تمرین(7نفر),تمرین(7نفر) انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند.
لیلا انوشه پروانه نظرعلی
چکیده ندارد.
فوزیه سیلاخوری فرهاد رحمانی نیا
چکیده ندارد.
لیلا سرتیپی علی اصغر رواسی
چکیده ندارد.
مهری سلامتی حمید رجبی
چکیده ندارد.
سمانه خلیق فرد عباسعلی گایینی
چکیده ندارد.
سمیه رجبی پروانه نظرعلی
چکیده ندارد.
سارا غدیری حمید رجبی
چکیده ندارد.
سارا غدیری حمید رجبی
تمرینات قدرتی علاوه بر افزایش قدرت، باعث بهبود عوامل آمادگی جسمانی می شود. به هر حال در طراحی برنامه های قدرتی عوامل تعیین کننده ای باید در نظر گرفته شود که مهمترین آنها تحلیل نیازها، میباشد(11). بر اساس تحقیقات انجام گرفته قدرت ناحیه مرکزی در توسعه اجرای ورزشی تقش بسیار مهمی ایفا می کند(86). اما اینکه چگونه و بر کدام یک ازعوامل ورزشی تاثیر بیشتری خواهد داشت کمتر مورد بررسی قرارگرفته است و همچنان ابهاماتی در خصوص پروتکل های تمرین این بخش از بدن وجود دارد. ناحیه شکمی که اغلب به بخش مرکزی معروف است، چیزی بیشتراز عضله راست شکمی می باشد(38). هر چند تعریف بخش مرکزی در بین دانشمندان بسیار گوناگون است. اما با توجه به بسیاری از ویژگی های تمرینی، بخش مرکزی می تواند به عنوان سیستم عضلانی بخش پایینی تنه تعریف شود(38). عضلات مهم بخش عضلانی پایینی تنه، عضلات راست شکمی، مورب های داخلی و خارجی، عرضی شکمی و راست کننده ستون فقرات می باشند(38). باتوجه به اهمیت این ناحیه در عملکرد ورزشی، معرفی برنامه ای ویژه ی این ناحیه و همچنین آزمون ویژه برای سنجش قدرت مرکزی بدن و در نهایت مطالعه میزان تاثیر این تمرینات برهریک ازعوامل آمادگی حرکتی ضرورت میابد.لذا هدف از این پژوهش بررسی تاثیریک دوره تمرینات مقاومتی بخش مرکزی بدن بر امادگی حرکتی دختران فعال بود. پژوهش حاضر به صورت نیمه تجربی انجام گرفت که 27 نفر از دختران فعال که میانگین سن، قد، و وزن انها به ترتیب0.808 ±22.96، 5.237±162.74 و4.75±56.44 بود، آزمودنی های این پژوهش را تشکیل دادند. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه تجربی(n=17) و کنترل(n=10) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 6 هفته تحت تمرینات مقاومتی ویژه بخش مرکزی بدن قرار گرفتند که هفته ای 3 جلسه، انجام می گرفت. مدت تمرینات بخش مرکزی 40-20 دقیقه و هر جلسه شامل 6 الی 7 حرکت در سه نوبت بود. زمان استراحت بین هر حرکت 30 ثانیه و بین هر نوبت 3 دقیقه بود. پس از انجام هر جلسه تمرینات آزمودنی ها به گروه کنترل که مشغول انجام تمرینات کلاس عملی خود بودند ملحق می شدند. در هر دو هفته حرکات ورزشی متفاوتی ارائه گردید که همگی در جهت تقویت عضلات نامبرده بود. که این حرکات از هفته اول تا پایان هفته ششم از آسان به مشکل بر اساس اصل پیشرفت تدریجی تمرین طراحی گردید(4و6و17). عوامل آمادگی حرکتی که مرد ارزیابی قرار گرفتند شامل : توان بالا تنه، توان پایین تنه، چابکی، سرعت و تعادل بود. همچنین برای بررسی میزان تاثیر تمرینات بر بخش مرکزی از ازمون جدیدی با عنوان آزمون قدرت مرکزی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری در مقایسه درون گروهی در متغیر های توان پایین تنه(p=.003) و تعادل(p=.001) وجود دارد در حالیکه تفاوت بین گروهی برای این متغیر ها معنی دار نبود. همچنین تفاوت درون گروهی(p=.001) و بین گروهی(p=.047) در بررسی این تمرینات بر روی قدرت بخس مرکزی معنی دار بود. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت تمرینات منتخب موجب افزایش قدرت عضلات بخش مرکزی گرددو همچنین می تواند تعادل و توان بالاتنه ورزشکاران را بهبود بخشد.
سمیه رجبی پروانه نظرعلی
هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان nachr در موش های صحرایی نر بود. بدین منظور 31 سر موش نر(با میانگین وزن 20±230 گرم) به طور تصادفی به 4 گروه کنترل (8(n=، تمرین استقامتی (8(n=، تمرین مقاومتی (7(n= و تمرین ترکیبی (8(n= تقسیم شدند. حیوانات 5 هفته سن، پس از 4 هفته نگهداری و یک هفته عادت دادن به پروتکل های تمرینی، از هفته دهم تمرینات اصلی را شروع کردند. گروه تمرین استقامتی به مدت 12 هفته، هفته ای 5 روز و هر روز حداکثر60 دقیقه روی تردمیل و با سرعت حداکثر30 متر در دقیقه دویدند. گروه تمرین مقاومتی به مدت 12 هفته، در قفسه فلزی با تور سیمی که دو بطری آب در بالاترین ارتفاع آن (2 متر) قرار گرفته بود، نگهداری می شدند. موش ها برای خوردن آب مجبور بودند از فنس سیمی اطراف قفسه بالا بروند. گروه تمرین ترکیبی نیز به مدت 12 هفته، ترکیبی از دو تمرین استقامتی و مقاومتی را انجام دادند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی حیوانات بیهوش شدند وعضلات سولئوس آن ها جدا شد. به منظور اندازه گیری میزان nachr از روش الایزا (elisa) استفاده شد. برای توصیف اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی استفاده شد. همچنین، از روش آماری t تست و با استفاده از نرم افزار spss برای تفاوت بین هر گروه تمرینی با گروه کنترل بر اساس اهداف پژوهش استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای مقایسه بین تمرینات استفاده شد. یافته های حاصل از این تحقیق نشان داد که هر سه نوع تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی باعث افزایش معنادار میزان گیرنده های استیل کولین نیکوتینی در عضله نعلی (کندانقباض) شد. همچنین نتایج تجزیه تحلیل آماری نشان داد که تفاوت معناداری بین این سه نوع تمرین بر افزایش این گیرنده وجود نداشت. به طور خلاصه می توان بیان کرد که تمرین ورزشی می تواند عامل مهمی در افزایش گیرنده های استیل کولین نیکوتینی در عضله نعلی (کندانقباض) موش صحرایی باشد. در واقع این احتمال وجود دارد که تمرینات ورزشی با تسریع و افزایش عوامل کنترل کننده ساخت گیرنده همچون cgrp، می تواند در افزایش میزان این گیرنده ها دخیل باشد.
مریم خسروی فاطمه سلامی
هدف از این تحقیق تعیین اثرات و مقایسه سه برنامه استقامتی ، قدرتی و ترکیبی 8 هفته ای بر عملکرد ریوی زنان غیر فعال در دامنه سنی 35-20 سال بود. نمونه آماری این تحقیق شامل 36 نفر زن سالم غیر فعال در یکی از باشگاههای تهران بود که بطور تصادفی در4 گروه استقامتی (n=9) قدرتی (n=9) ترکیبی (n=9) و کنترل (n=9) قرار گرفتند . 24 ساعت قبل از شروع برنامه تمرین و عصر هنگام از آزمودنی ها تست اسپیرومتری انجام گرفت و متغیر های عملکرد ریوی اندازه گیری شدند . سپس سه گروه تمرینی به مدت 8 هفته به اجرای برنامه تمرینی خاص خود پرداختند . تمرین در گروه ترکیبی نصف زمان هر یک از برنامه های تمرین استقامتی و قدرتی را در بر می گرفت ، بطوریکه افراد بعد از تمرین استقامتی بلافاصله تمرین قدرتی را انجام می دادند . برنامه های تمرینی سه نوبت در هفته انجام می شدند .پس از 8 هفته تمرین از تمام گروهها برای تعیین متغیر های تحقیق مجددا تست اسپیرومتری بعمل آمد. یافته های تحقیق نشان داد بعد از 8 هفته تمرین در مقایسه درون گروهی ، گروه استقامتی و گروه ترکیبی افزایش معناداری را در متغیر های ظرفیت حیاتی، ظرفیت حیاتی اجباری،متوسط جریان هوای بازدمی، حداکثر جریان بازدمی، ظرفیت اجباری ثانیه اول ،ظرفیت اجباری ثانیه اول به ظرفیت حیاتی اجباری و حداکثر تهویه ارادی از خود نشان دادند .همچنین تمرین در گروه قدرتی تغییرات معناداری را در متوسط جریان هوای بازدمی، ظرفیت اجباری ثانیه اول و حداکثر تهویه ارادی نشان داد .در حالیکه متغییر ظرفیت اجباری ثانیه اول به ظرفیت حیاتی اجباری در هیچیک از گروهها تغییر معناداری نسبت به پیش آزمون نداشته است . در گروه کنترل نیز هیچ افزایش یا کاهش معناداری در متغیر های تحقیق مشاهده نشد . علیرغم این تغییرات در مقایسه درون گروهی ، در مقایسه بین گروهها مشخص شد که متغیر های تحقیق در 4 گروه در پس آزمون از نظرآماری اختلاف معناداری نداشتند . تمرین ترکیبی و تمرین استقامتی اثرات مشابه و مطلوبی را بر متغیر های عملکرد ریوی دارند . تمرین قدرتی هم با این طرح تمرینی توانست اثرات معناداری را بر برخی متغیرهای عملکرد ریوی ایجاد کند . در مقایسه سه برنامه تمرینی ، هر سه برنامه تمرین روند مشابهی از خود نشان دادند و اختلاف معناداری در بین این روشها دیده نشده است .
شکوفه سوزنی پروانه نظرعلی
این پژوهش با هدف شناسایی تاثیر یک جلسه فعالیت شدید استقامتی بر برخی شاخص های آسیب قلبی (ctnt ، ctni، ck وck-mb ) در وزرشکاران زن برتر رشته سه گانه پرداخته است.به همین منظور تعداد ۱۰زن برتر رشته سه گانه به صورت هدفدار انتخاب شدند.آزمودنیها مسابقه واقعی شامل ۵کیلومتردو، ۲٠کیلومتر دوچرخه سواری ،٥/۲کیلومتر دو را به اتمام رساندند. نمونه های خونی در سه مرحله قبل، بلافاصله وسه ساعت بعداز فعالیت انجام گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها در سطح توصیفی از شاخصهایی نظیر میانگین و انحراف معیار و از آمار استنباطی از آنالیز واریانس با اندازه گیریهای تکراری و آزمون (t-test)زوجی برای مقایسه تفاوتها و برای اندازه گیری رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش افزایش معنی داری در میزان ctnt سرمی نشان نداد .ا فزایش معنی داری در میزان ctniسرمی سه ساعت بعد از فعالیت مشاهده شد(۱./.>p). رابطه بین میزانctnt و ctni در هر سه مرحله معنی دار نبود.ا فزایش معنی دار در میزان ck-mb مشاهده شد(۱../.=p) .هر چند این افزایش ناپایدار بود و سه ساعت بعد از فعالیت به میزان پایه نزدیک شد.بین میزانctnt و ck-mb رابطه معنی دار نبود اما بین میزان ctniو ck-mb رابطه معنی داری وجودداشت(٦٦٩/۰=r و۰۳٤/۰=p) .افزایش معنی داری نیز در میزان ck در تمام ورزشکاران مشاهده شد (۱./.>p). این افزایش سه ساعت بعد از فعالیت همچنان با سرعت کمتری ادامه داشت. بین میزان ckو ck-mb بعد از فعالیت رابطه معنی داری وجودداشت (٧۰٧/۰=rو۲۲./.=p). افزایش ckاحتمالا در پاسخ به آسیب عضله اسکلتی بوجود می آید. افزایش معنی دار ctniبا توجه به افزایش اندک و ناپایدارctnt و افزایش ناپایدار ck-mb می تواند در پاسخ به فشارهای همودینامیکی و فیزیولوژیکی قلب تحت شرایط ویژه و در ورزشکاران سالم بدون اهمیت پاتولوژیکی و یا خستگی قلبی به هنگام چنین فعالیت استقامتی باشد.
سعیده سروری پروانه نظرعلی
هدف از این پژوهش، تعیین تاثیر فعالیت شدید استقامتی برعوامل هموریولوژیکی ورزشکاران تیم ملی سه گانه بوده که 9 نفر از اعضای تیم ملی سه گانه، (میانگین سنی 2/15±20/12 سال و میانگین وزنی8/54±70/12 کیلوگرم ) به عنوان آزمودنی در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها مسابقه دو گانه (سه مرحله ای) شامل 2 کیلومتر دویدن، 7 کیلومتر دوچرخه سواری و 2 کیلومتر دویدن بطور متوالی را (یکی از رشته های رسمی مسابقات چند گانه) به اجرا گذاشتند. خونگیری به میزان 7 سی سی از ورید بازویی دست راست ورزشکاران، در دو مرحله استراحتی و بلافاصله پس از فعالیت، به منظور بررسی میزان تغییرات عوامل هموریولوژیکی، بعمل آمد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده ها با آزمون tزوجی انجام گرفت، یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مسابقه دوگانه (3 مرحله ای) سبب افزایش در ویسکوزیته پلاسما در سرعتهای 12،30و60 گردیده اما این افزایش از لحاظ آماری معنی دار نبود.از سوی دیگر2کیلومتر دویدن ،7کیلومتر دوچرخه سواری و 2کیلومتر دویدن، سبب افزایش در ویسکوزیته کل خون در سرعتهای12 ،30و60 گردیده و این افزایش از لحاظ آماری معنی دار نشان داده شد.سرعت رسوب گویچه ای پس از فعالیت کاهش معناداری داشت .تعداد گلبولهای قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین پس از فعالیت افزایش معناداری نشان داد.حجم پلاسما با توجه به تغییرات گلبولهای قرمز خون، کاهش یافت که از لحاظ آماری معنی دارنشان داده شد p=0.05)). نتایج پژوهش حاضر، افزایش عوامل موثر در هموریولوژی، نظیر ویسکوزیته خون و هماتوکریت را، قابل توجه می داند.پیشنهاد می گردد نتایج آزمایشات ریولوژیکی خون برای جلوگیری از آسیب وحفظ سلامتی در خصوص ورزشکاران استقامتی، مورد استفاده قرار گیرد.
نجمه رضایی نژاد پروانه نظرعلی
هدف این پژوهش مطالعه اثر شدت گرم کردن بر پویایی اکسیژن مصرفی و متغیرهای تنفسی تمرین زیربیشینه در زنان تیم ملی فوتسال بود. بدین منظور بازیکنان تیم ملی فوتسال(12نفر) با میانگین سنی22/5، میانگین وزن 56 کیلوگرم و میانگین قد 163 سانتی متر در این پژوهش شرکت کردند. پس از اندازه گیری vo2max و lt آزمودنی هادر 3جلسه جداگانه 3پروتکل گرم کردن(شدید، متوسط و بدون گرم کردن) را قبل از تمرین زیربیشینه(80% اکسیژن مصرفی آستانه لاکتات) انجام دادند. گازهای تنفسی، تهویه ریوی معادل تهویه ای اکسیژن در طول تمرین نفس به نفس توسط دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی(gas analyzer )جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یکطرفه با اندازه گیری مکرر و برای تعیین تفاوت بین متغیرها از آزمونlsd استفاده شد. نتایج پژوهش کاهش معنی داری در ثابت زمانی 3 و4 پس از گرم کردن شدید و متوسط نسبت به بدون گرم کردن نشان داد(0/05=p ).نسبت اکسیژن مصرفی به زمان رسیدن در ثابت زمانی 2،3 و4 پس از گرم کردن شدید و متوسط نسبت به بدون گرم کردن افزایش معنی داری نشان داد. متغیرهای تنفسی(تهویه ریوی، معادل تهویه ای اکسیژن، نسبت تبادل تنفسی و اکسیژن نبض) پس از سه وضعیت(گرم کردن شدید، متوسط و بدون گرم کردن) تفاوت معنی داری نشان نداد. می توان گفت گرم کردن سبب کاهش زمان رسیدن به حالت یکنواخت اکسیژن مصرفی شده، شیب نمودارvo2 kinetic تندتر شده و در مدت زمان کمتر اکسیژن بیشتری مصرف می شود. ومتغیرهای تنفسی تحت تاثیر گرم کردن قرار نمی گیرد.
پروانه نظرعلی حجت الله نیکبخت
هدف کلی این تحقیق بررسی میزان دقت و سرعت در مهارتهای بسکتبال بازیکنان منتخب از تیم های دانش آموزان دختر شرکت کننده در اولین المپیاد ورزشی و تهیه یک نورم کاربردی از این دو متغیر است .