نام پژوهشگر: مهدی زندبصیری
مجتبی ایمانی راستابی حمید جلیلوند
مدیریت پایدار جنگل نوعی مدیریت برای دستیابی به اهداف مشخص، با توجه به استمرار کارکردهای مطلوب جنگل، بدون اثر نامطلوب بر روی محیط فیزیکی و اجتماعی است. مفهوم معیارها و شاخص ها برای مدیریت پایدار جنگل مستلزم توسعه و گسترش هر چه بیشتر پژوهش ها در سطوح محلی است. کشور ایران عضو فرآیند خاور نزدیک است. بر اساس فرآیند خاور نزدیک 7 معیار و 65 شاخص برای کشورهای آسیایی و آفریقایی عضو این فرآیند تدوین شدند. در این پژوهش به بررسی معیار اجتماعی-اقتصادی در سطح محلی و در سامان عرفی کلگچی پرداخته شده است. انجام پژوهش ها در سطح محلی می تواند نقش مهمی در پشتیبانی سیستم پایش و تصمیم گیری برای مدیریت پایدار جنگل ایفا کند. معیار اجتماعی-اقتصادی شامل 19 شاخص است. ابتدا 19 شاخص در قالب پرسشنامه ای تهیه و بین مردم محلی و کارشناسان توزیع شد و پس از جمع آوری داده ها، با استفاده از طیف لیکرت امتیازدهی شدند. سپس هشت شاخصی که دارای بیشترین اهمیت هستند در قالب پرسشنامه ای بین کارشناسان متخصص کشوری و محلی توزیع شد. ضریب پایایی این پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ و با استفاده از نرم افزار spss محاسبه شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، نگرش جامعه هدف با استفاده از نرم افزار exper choice و با روش مقایسه زوجی مورد بررسی قرار گرفت. درنهایت برای مهم ترین شاخص های خروجی از نرم افزار، تأییدگرها و ارزش های آستانه ارائه شد. نرخ پایایی پرسشنامه 894/0 به دست آمد که بیانگر قابل قبول بودن سوال های مطرح شده برای رسیدن به هدف پژوهش است. نتایج پژوهش نشان می دهد که شاخص های کاهش تعداد تجاوزات به جنگل، نرخ بهبود معاش جوامع وابسته به جنگل و مشارکت جوامع محلی دارای بیشترین و شاخص ارزش تولیدات چوبی دارای کمترین ارجحیت در بین شاخص های دیگر، برای منطقه مورد بررسی هستند. همچنین نتایج نشان می دهد برای تمامی شاخص های خروجی به دست آمده، امکان ارائه تأییدگرها و ارزش آستانه وجود دارد. با تعیین آستانه ها و تاییدگرها برای شاخص ها، یک راهنمای کنترلی در اختیار بخش اجرا (مدیریت منابع طبیعی) فراهم می شود تا در هر دوره با توجه به این آستانه ها شاخص های پایداری جنگل را پایش نمایند.
مهدی زندبصیری هدایت غضنفری
یکان مدیریت جنگل، محدوده پی ریزی طرح جنگلداری جنگل و پایه تعریف وظایف مدیریت جنگل و حدود آن هاست. سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، سامان عرفی روستا را به عنوان یکان مدیریت جنگل های زاگرس معرفی کرده است. در جنگل های زاگرس نقش مردم محلی در مدیریت و اداره جنگل ها انکارناپذیر است. از آنجا که سامان عرفی روستا بین خانوارها و اجتماع های مختلف روستایی تقسیم شده؛ یکان مدیریت سامان عرفی روستا با مدیریت مردم محلی ساکن جنگل سازگاری ندارد. یکان مدیریت سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور در سامان عرفی تاف در حوزه آبخیز قلعه گل استان لرستان، یک عرف بزرگ در سطح کل سامان می باشد. در این پژوهش، با میدان گردشی محقق جنگلبان و انجام مصاحبه با مردم محلی، یکان های سنتی مردم محلی، 9 عرف کوچک شامل در عرف بزرگ شناسایی گردید. برای مقایسه یکان مدیریت اجرایی با یکان مردم محلی، با استفاده از تجزیه و تحلیل دست اندرکاران، معیارهای تعیین یکان مدیریت جنگل برای سامان عرفی تاف گردآوری گردید. در مرحله بعد با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، این دو گزینه مقایسه گردیدند. نتایج حاصل از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی نشان می دهد عرف کوچک دارای اهمیت 711/0 و عرف بزرگ (یکان مدیریت اجرایی) دارای اهمیت 289/0 است. عرف بزرگ (یکان مدیریت سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور) یکان مدیریت مناسبی برای منطقه مورد مطالعه نمی باشد و یکان مدیریت جنگل مدیریت اجرایی سازگار با منطقه نمی باشد.