نام پژوهشگر: راهله صدیقی

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  راهله صدیقی   فرهنگ مظفر

از مشخصه های عصر حاضر پیشرفت چشمگیرعلم و تکنولوژی می باشد. دیگر همچون گذشته علم و دانش صرفاً متعلق به دانشمندان و محققان نمی باشد و ابزارهای فوق پیشرفته همچون تجهیزات الکترونیکی، ارتباطی، سمعی بصری، فقط مختص آزمایشگاه های علمی تحقیقاتی نیست. بلکه علم و دانش در سطح جامعه در جای جای محیط زیست آدمی نفوذ کرده و حضور خود را به نمایش گذاشته است. در طول تاریخ، کودک که در ابتدا توسط خانواده نگهداری می شد، به جامعه سپرده شد. جامعه نیز راه تحقیقات، اولویت های اجتماعی، را برای او گشود و در فرهنگ حاکم و فضای شهر جا داد. بدین گونه تصویر او به عنوان فردی در اجتماع پر رنگ شد. نظریه کودک و شهر نظریه جدیدی نیست. هر دوران بر حسب نیازهایش سعی در پیدا کردن راه حل هایی برای تعیین محل کودک در شهرکرده است. لوکوربوزیه (lecorbusier) طرحی عملکردی و ساده از برنامه روزانه کودکان تنظیم کرده بود، که بر طبق آن بر اهمیت حضور کودک در شهر و شهرسازی تأکید می کرد. بدین ترتیب، شهردرخشان (la cite radieax ) با مدرسه، فضاهای بازی و آپارتمانهایی برای زندگی خانوادگی، تبدیل به فضایی برای کودکان شد. بدین ترتیب پرورش کودک از جمله دغدغه های جامعه شد.(سمیع آذر، 1377) در چند سال اخیر در کشورما مجموعه های متعددی به عنوان مجموعه های فرهنگی یا تفریحی ساخته شده اند. اما تا بر طرف کردن این نیاز در جامعه راه زیادی باقی است. برای دستیابی به این هدف، معماری مناسبی لازم است که نه تنها پاسخگوی عملکردهای مورد نیاز باشد، بلکه از لحاظ بصری و خصوصیات معماری جالب توجه باشد. پیرامون معنای چنین مجموعه ای و دلایل لزوم ایجادآن و همچنین اجزا و بخش های مختلف آن در فصول پروژه به تفصیل سخن خواهیم گفت.