نام پژوهشگر: ابوالفضل توکلی شاندیز
ابوالفضل توکلی شاندیز محمدرضا ریخته گران
هدف از این تحقیق بررسی یکی از عناصر مشترک میان ادبیات و فلسفه یعنی سبک و فرم است تا از این طریق نشان داده شود محتوای یک متن فلسفی را نمی توان جدای از فرم و سبک ارائه آن دریافت. برای این کار با استفاده از روش کتابخانه ای و تحقیق اسنادی، نخست به پی گرفتن تعریفی از ذات و ماهیت فلسفه پرداخته شد و نشان داده شد که پرسش از چیستی فلسفه باید از تعریف آن فراتر رود و به ذات آن برسد و برای این کار وجوه اشتراک و امتیاز تعاریف گوناگون فلسفه را برشمردیم و با استفاده از نظریه شباهت خانوادگی ویژگی های گفتمان فلسفی را مشخصه هایی نظیر: منش فراگیر، تحلیل مفاهیم، فعالیت عقلانی و استفاده از زبان معین و از یک منظر توجه آن را به عمیق ترین مسائل پیش روی انسان دانستیم. سپس ادبیات را نیز با همین شیوه مورد بررسی قرار دادیم و منش فراگیر آن، تخیل، روایت و استفاده از زبان و گاهی پرداختن به مسائل مهم زندگی انسان را در آن تشخیص دادیم و از رهگذر مقایسه شباهت ها و تفاوت های این دو نوع گفتمان را برشمردیم. در بخش دوم این تحقیق نخست شرحی از فلسفه تحلیلی به عنوان فلسفه تحلیل مفاهیم به دست داده ایم، سپس نگاهی به فلسفه پدیدارشناسی هرمنوتیکی از دید متفکرانی همچون هایدگر و گادامر انداخته ایم و طرح دازاین و حضور را به همراه منطق و مبحث علم مبتنی بر هرمنوتیک بررسی کردیم. در پایان این بخش مقایسه ای بین آموزه های بنیادین این دو رویکرد فلسفی صورت دادیم. در بخش پایانی ابتدا زبان را به عنوان بستر رخ دادن فلسفه و ادبیات از منظر این حوزه ها بررسی نمودیم. و سپس ضمن تعریف سبک و فرم در ادبیات، تاریخچه آن را در متون فلسفی نیز بررسی کردیم و سپس از الگوهای تعامل سبک و فرم در کالبدشناسی سبک فلسفی سخن گفتیم و ریخت شناسی بنیادین سه نوع مهم سبک فلسفی یعنی رساله، اعترافات و مکالمه را با ویژگی های هر یک بررسی کردیم. در پایان کوشیدیم دوری یا نزدیکی هر یک از ژانرهای بنیادین فلسفه را به این دو نحله فلسفی بررسی کنیم.