نام پژوهشگر: محمدعلی میرشکار

اثر مصرف خوراکی و مزمن پلارگونیدین بر یادگیری و حافظه و پاسخ درد موش صحرایی دیابتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1388
  محمدعلی میرشکار   مهرداد روغنی

دیابت قندی بویژه نوع 1 موجب بروز اختلال در روندهای مرتبط با یادگیری، حافظه و شناخت در جامعه انسانی و حیوانات آزمایشگاهی می گردد. از طرف دیگر ، هیپرآلژزی یکی از علائم بارز دیابت قندی در میان مدت محسوب می شود که بر کیفیت زندگی افراد مبتلا تاثیر دارد. با توجه به وجود شواهد متعدد مبنی بر اثر ضد دیابتی پلارگونیدین ، اثر تجویز خوراکی و درازمدت پلارگونیدین بر یادگیری و حافظه و پاسخ درد در موشهای صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش کار: موشها به شش گروه کنترل, کنترل تحت تیمار با پلارگونیدین، کنترل دریافت کننده سدیم سالیسیلات، دیابتی، دیابتی دریافت کننده سدیم سالیسیلات، و گروه دیابتی تیمار شده با پلارگونیدین بصورت تک دوز و چند دوز تقسیم شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزوتوسین به میزان 60 میلی گرم بر کیلوگرم بطور داخل صفاقی استفاده گردید. دو گروه تحت تیمار با پلارگونیدین نیز پودرحل شده این آنتوسیانین محلول در کروموفور را دریافت نمودند. تیمار با پلارگونیدین به مدت 2 ماه ادامه یافت. برای بررسی حافظه و یادگیری حیوانات, میزان عملکرد از نظر تأخیر اولیه و تأخیر در حین عبور در آزمون اجتنابی غیر فعال و نیز آزمون ماز y شکل پس از گذشت دو ماه تعیین گردید. بعلاوه میزان احساس درد نیز با استفاده از آزمونهای فرمالین و غوطه وری دم در آب گرم تعیین شد. نتایج : مصرف خوراکی پلارگونیدین بصورت چند دوز با یک نسبت وزنی 10 میلی گرم بر کیلوگرم به مدت دو ماه در موشهای گروههای کنترل و دیابتی تحت تیمار کاهش معنی دار در میزان گلوکز سرم ایجاد کرد. بعلاوه، در موشهای دیابتی و دیابتی تحت تیمار با پلارگونیدین تغییر معنی دار در مورد تأخیر اولیه در مقایسه با گروه کنترل بدست نیامد . بعلاوه، از نظر تأخیر اولیه هیچگونه تفاوت معنی دار بین دو گروه دیابتی و دیابتی تحت تیمار مشاهده نگردید. از طرف دیگر، کاهش تأخیر در حین عبور در موشهای دیابتی (01/0p<) نسبت به گروه کنترل فاقد تیمار و افزایش آن (05/0p<) در موشهای دیابتی تحت تیمار بصورت چند دوز نسبت به گروه دیابتی فاقد تیمار در پایان ماه دوم بخوبی مشاهده گردید. همچنین، نمرات درد در موشهای دیابتی پس از گذشت دو ماه در دو فاز حاد و مزمن بدنبال تجویز کف پایی فرمالین بیشتر از موشهای کنترل بوده و درمان با پلارگونیدین به مدت دو ماه موجب کاهش معنی دار در نمرات درد در مراحل حاد و مزمن گردید (05/0p<). ضمناً با تجویز سدیم سالیسیلات به موشهای دیابتی، کاهش معنی دار در نمره درد فقط در مرحله مزمن آزمون فرمالین مشاهده گردید (05/0p<). از طرف دیگر کاهش معنی دار در نمرات درد در گروه کنترل تیمار شده با پلارگونیدین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد . نتیجه گیری: مصرف خوراکی پلارگونیدین موجب افزایش بارز توانایی در حفظ و به یادآوری اطلاعات انبار شده در حیوانات نرمال و دیابتی شده و موجب کاهش معنی دار میزان احساس درد در مدل تجربی دیابت قندی القا شده توسط استرپتوزوتوسین می شود .