نام پژوهشگر: اسماعیل مهرافشار
اسماعیل مهرافشار محمدرضا پهلوان نژاد
کمینه گرایی معنایی نظریه ای است که رویکردی صوری به معنا دارد. کاپلن و لپور نسخه ای از کمینه گرایی معنایی را معرفی می کنند که در آن وظیفه معنی شناسی، تعیین ارزش صدق گزاره ای است که به لحاظ معنایی توسط پاره گفتاری از یک جمله بیان شده است و تمام پاره گفتارهای آن جمله در آن مشترک هستند. در این نظریه گفته میشود صرفاً چند عبارت خاص بافت-وابسته هستند و بافت-وابستگی سایر عبارات نفی میشود. هدف از نگارش این پایان نامه، بررسی ادعاهای مطرح شده در این نظریه و همچنین کارآیی آن در زبانهای طبیعی به طور عام میباشد. کاپلن و لپور (2005) نظریه خود را چنان قاطع مطرح میکنند که گویی معنا شناسی را به انتها رسانده اند. از طرفی، نمیتوان به راحتی نقش عوامل شناختی و محیطی را نفی کرد. لذا نگارنده بر آن شد تا با بررسی انتقادات برخی از صاحب نظران و از طریق ارائه شواهد و بر اساس داده های زبان فارسی، صحت و سقم نظریه را مورد بررسی قرار دهد. ملاحظه خواهد شد نظریه فوق، با توجه به ماهیت متفاوت زبانهای طبیعی نسبت به زبانهای منطقی و ریاضی، از تحلیل معنا در زبانهای طبیعی و دفاع از اکثر ادعاهای مطرح شده در آن قاصر است.