نام پژوهشگر: مهیار شعبانی نژاد ماسوله
مهیار شعبانی نژاد ماسوله مصطفی عمادزاده
در دهه های اخیر شاهد این بوده ایم که اقتصاددانان به بررسی عوامل موثر بر رشد بلندمدت اقتصادی پرداخته اند. بعد از معرفی مدل رشد نئوکلاسیکی سولو و برونزا درنظر گرفتن عامل تکنولوژی، مدل های رشد درونزا تلاش بر این داشته اند که عواملی چون تغییرات تکنولوژی، ترجیحات، رفتار متغیرهای سیاستی (نظیر مالیات، مخارج دولت و...)، ویژگی های تابع تولید، و... را در مدلشان درونی کنند. رشد بالای اقتصادی و پیوستگی آن و توسعه اقتصادی، مهمترین اهداف یک اقتصاد است که رسیدن به آن، زمینه ای برای رسیدن به سایر اهداف نظیر؛ رفاه بیشتر و کاهش فقر، رفع بیکاری و... را فراهم می سازد. اما لازمه دستیابی به رشد اقتصادی، شناسایی عوامل موثر بر آن است. در دهه ی 60، پس از معرفی نظریه ی سرمایه انسانی، یکی از مهمترین عوامل موثر بر رشد اقتصادی، سرمایه انسانی (بالاخص آموزش) شناخته شد. در این تحقیق با استفاده از مدل رشد درونزای ak، به بررسی اثر شاخص های کمّی و کیفی آموزش بر رشد اقتصادی استان های کشور با به کارگیری داده های تابلوئی طی دوره ی 1385-1379 پرداخته شده است. از متوسط سطح تحصیلات نیروی کار به عنوان شاخص کمّی و از نسبت دانش آموز به کادر آموزشی در سه مقطع ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان، نسبت دانشجو به کادر آموزشی دانشگاه ها و مخارج آموزشی به عنوان شاخص کیفی آموزش استفاده شده و در 9 مرحله مجزا به برآورد مدل پرداخته شده است. وجه تمایز تحقیق حاضر با سایر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه، استفاده از شاخص های کیفی، جهت جبران کمبودهای ناشی از استفاده شاخص کمّی و همچنین استفاده از داده های تابلوئی جهت بررسی اثر آموزش بر رشد اقتصادی ایران می باشد. طبق نتایج حاصله، تمامی شاخص های بکار رفته به جز نسبت دانش آموز به کادر آموزشی در دو مقطع ابتدایی و راهنمایی و مجموع مخارج آموزشی صورت گرفته در مقاطع ابتدایی، راهنمایی وآموزش بزرگسالان، همگی اثر معنی داری را روی متوسط رشد اقتصادی استان های کشور دارند. ضرایب مخارج آموزشی، متوسط سطح تحصیلات، نسبت دانش آموز به کادر آموزشی در مقطع متوسطه، نسبت دانشجو به کادر آموزشی دانشگاه ها، مخارج آموزشی در مقطع متوسطه و مخارج آموزشی صورت گرفته در آموزش عالی به ترتیب عبارت است از: 14/0 ، 43/0، 23/0، 23/0، 105/0 و 29/0 به دست آمده است. ضریب مخارج آموزشی صورت گرفته در آموزش عالی از ضریب برآوردی مخارج آموزشی در مقطع متوسطه بیشتر است،که این موضوع اهمیت بیشتر آموزش دانشگاهی در رشد اقتصادی ایران را نشان می دهد. از طرفی دیگر، ضریب نیروی کار در تمامی مدل های برآورد شده از ضریب سرمایه فیزیکی بیشتر است که این نتیجه تائیدی است بر اهمیت بیشتر نیروی انسانی در مقایسه با سرمایه فیزیکی.