نام پژوهشگر: زهرا جعفرزاده سروستانی
زهرا جعفرزاده سروستانی ژاله رفاهی
برای اغلب مردم نوجوانی یک دور? مشکل ساز است که با تضادها توصیف می شود. آنها برای صمیمیت تلاش می کنند، در حالی که نیازمند راهنمایی و سازمان دادن هستند؛ به آنها استقلال کامل داده نمی شود، در حالیکه همیشه از آنها انتظار دارند به نوعی رفتار کنند که به نظر یک فرد بزرگسال کامل آیند. از آنها خواسته می شود به آینده فکر کنند در حالی که اشتیاقی قوی برای زندگی در حال و لذت بردن از آن دارند. با وجود تمام این قطب های متضاد، فهم این امر آسان است که نوجوانی اساساً یک دوره ی پر تلاطم و زودگذر است (کوری و کوری، ترجم? بهاری وهمکاران، 1382 ،ص140). نوجوان در این دوره شرایط و توقعات تازه ای دارد که نمی توان آنرا با دور? قبلی وی یکی دانست. به همین جهت است که عده ای این دوره را تولدی دوباره برای فرد نامیده اند (اکبری، 1387 ص15). در کنار پیچیدگیهای دور? نوجوانی، خود تمایزیافتگی را نیز می توان به عنوان یکی از مسائل مهم این دوره برشمرد.خود تمایز یافتگی (تفکیک خویشتن) بیانگر میزان توانایی فرد برای تمیز فرایند عقلی از فرایند احساسی است. یا توانایی فرد برای اینکه به صورت خودکار از احساسات خود پیروی نکند. این مفهوم سنگ بنای نظری? بوئن می باشد و راجع به نیروهایی است که در درون خانواده جای دارند و در پی وحدت و با هم بودن و یا برعکس فردیت هستند (گلدنبرگ ، ترجم? حسین شاهی و همکاران، 1387 ،ص212). به نظر می رسد در دور? نوجوانی با اینکه فرد تلاش می کند که مسیر حرکت خود را ترسیم کند و به عنوان یک خود مستقل عمل نماید، اما معمولاً در این فرایند ناتوان است. با بررسی حالات و رفتار نوجوان می توان این مطلب را به وضوح دریافت که نوجوان دائماً در کشمکش بین عقل و احساس سرگردان است و در بیشتر مواقع بین صمیمیت پیوستن به سایرین و یا جدا شدن از دیگران در تعارض به سر می برد. این تعارض ها می تواند مسائل حادی را برای نوجوانان ایجاد کند. البته تحقیقات نشان می دهد که رسیدن به جایگاه من و شکل گیری هویت در بین دختران به علت موانع خارجی و تحمیلی ، بسیار مشکل تر وسخت تر از پسران می باشد(هنرپروران ،1386). عاطفی تر بودن دختران و مسائل خاص فرهنگی ایجاد تمایز یافتگی را در بین آنها بسیار دشوار می سازد. بنابراین آماده سازی نسل جوان به ویژه دختران جهت مقابله با این موقعیت های دشوار و ایجاد خود تمایز یافتگی ضروری به نظر می رسد. مفهوم تمایز یافتگی یک فرایند است که اگر به صورت یک پیوستار در نظر گرفته شود در یک سر آن خود مختاری است که نشان دهنده توانایی تفکر واضح و روشن در خلال یک موقعیت می باشد و در سر دیگر آن امتزاج است. بدین معنا که این افراد به لحاظ عاطفی به خانواده هایشان وابسته هستند حتی اگر دور از آنها زندگی کنند (گلادینگ ، ترجم? بهاری ، 1386ص150). داشتن خود به خوبی متمایز شده ایده آلی است که هیچ کس به طور کامل آن را کسب نمی کند.افرادی با تمایز یافتگی بالا تصدیق می کنند که به دیگران نیاز دارند اما در عین حال وابستگی کمی به تأیید و پذیرش دیگران دارند. آنها صرفاً از عقاید اطرافیانشان تقلید نمی کنند ولی از روی ملاحظه اصول آنها را می آموزند. این به آنها کمک می کند تا مسائل مهم اجتماعی و خانوادگی را تعیین کنند و در مقابل احساسات، مقاومت کنند. بنابراین به رغم تعارض، انتقاد و طرد می توانند آرام بمانند. به لحاظ میان فردی خود تمایزیافتگی بالا توسعه یا استقلال خود را به لحاظ عاطفی ممکن می سازد (بوئن 1978 ،ص32). افراد با سطح تفکیک پایین احتمالا تحت سلط? واکنش های عاطفی غیر ارادی و یا خودکار هستند و معمولاً حتی در برابر سطوح پایین اضطراب هم دچار بد کاری می شوند. از آنجائیکه آنها قادر به تفکیک افکار از احساسات نیستند در تفکیک خویش از سایرین نیز مشکل دارند و لذا به سادگی در عواطف حاکم بر خانواده گم می شوند (گلدنبرگ، ترجم? حسین شاهی و همکاران، 1387 ،ص213) . اسکورون ودندی (2002) بیان می کنند که تحقیقات نشان می دهد که میان تمایزیافتگی پایین در بزرگسالان با مشکلات روان شناختی مانند مشکلات تصمیم گیری شغلی، حل مسأله، ناسازگاری زنا شوئی و خشونت فیزیکی کودکان ارتباط وجود دارد. در پژوهشهای انجام شده ، سطوح بالاتر تمایز یافتگی پیش بینی کنند? کیفیت زناشویی بهتر( برهمند ،2010)، رضایت زناشویی (علیکی ، 1386)و (ان جی ،1992 ,کر ،1999 , لاوری ،1998 ) و سازگاری زناشویی (اسکورون ،2000) ، سلامت روحی و ذهنی (استوان و همکاران، 2010)، عملکرد مستقل (لویس،1984) بوده ، همچنین سطوح بالاتر تمایز یافتگی والدین تعیین کنند? موفقیت تحصیلی فرزندان ( لانگلی 2004)، مهارت کلامی و شناختی فرزندان (الیزابت و اسکورن ،2005) ، سازگاری بیشتر کودکان (پلیج ،2006 ) می باشد. ارتباط معناداری نیز بین سطوح پایین تر تمایز یافتگی و وجود اضطراب مزمن، خشونت و نشانگان بیماری (اسکورون ،2000 وتوماس ماری ، 2006 و گریگوری، 2009)، تعارض زناشویی (نجفلویی،1383 و صحت ،1386) و(گلاد ، 1999) ، نقصان مهارت ارتباطی (مورداک و گور ، 2004) مشاهده شده است. گریگوری و بارتلی (2009)، در پژوهشی نشانه های خود تمایز یافتگی ، سطح اضطراب و استرس را در خانواده ها زمانی که نتایج آزمایشات سرطانی را دریافت می کنند را بررسی کردند . یافته ها نشان داد که تمایز یافتگی با شرایط استرس زا رابط? زیادی دارند. پژوهش این فرضیه را که سطح تمایز یافتگی افراد در شرایط استرس زا کمتر می شود را تایید کردند. فریدلاندر و همکاران (2008)، در تحقیقی خود تمایز یافتگی ، استرسهای فرهنگی و فرهنگ پذیری پناهندگان یهودی را بررسی کردند. نتایج نشان داد کسانی که از جایگاه من بیشتری برخوردار بودند ، تمایل بیشتری برای جذب شدن در اجتماع داشتند و در فرهنگ پذیری ، بیشتر به فرهنگ آمریکایی گرایش داشتند. از آنجائیکه تمایزیافتگی نقش مهم و اساسی در کاهش اضطراب مزمن فرد و برخورداری از یک زندگی سالم را دارد و همچنین از جمله مهارت هایی است که اگر در موقعیت مناسب به کار گرفته شود پیامدهای موفقیت آمیزی به دنبال دارد، بررسی این مقوله و پیدا کردن یک راهکار عملی برای ایجاد تفکیک خویشتن انگیزه ای برای پژوهش حاضر شد. با توجه به اینکه سطوح پایین تمایز یافتگی در راستای ارتباطات فرد با سایرین به ویژه اعضای خانواد? اصلی شکل می گیرد، لذا برای درمان افرادی که با این مشکل مواجهند بهتر است از شیوه ای استفاده کرد که تمرکز اصلی آن برحوز? روابط پویای بین انسانها باشد و همچنین امکان پرداختن به مسائل عمیق گذشته و یا حال افراد را داشته باشد. از میان تئوری های روانشناسی تحلیل ارتباط متقابل با توجه به ویژگی های منحصر به فرد آن از جمله شناسایی حالات نفسانی شخصیت، تجزیه و تحلیل رفتار فرد، شناخت انواع ارتباطها از همه مهمتر زبان ساده و بی پیرای? آن، می تواند تغییرات چشمگیری را در مراجع برای ایجاد روابط سالم با اعضای خانواده و اطرافیانش ایجاد کند.روش تحلیل متقابل گروهی در هر زمینه ای که نیازمند درک افراد، و روابط بین آنها می باشد به کار می رود (کوری، ترجم? عسگری و همکاران، 1387 ص199). این شیوه وسیله ای برای خودشناسی و چگونگی آموزش ارتباط با دیگران و نیز روشی برای تشخیص مشکلات زندگی به شمار می رود (هریس ، ترجم? فصیح، 1386 ،ص5). مهمترین مسأله ای که در این الگو به افراد آموزش داده می شود چگونگی ارتباط با یکدیگر می باشد.امروزه اهمیت وتأثیر مهارت های ارتباطی به ویژه ارتباط های میان فردی بر همگان روشن شده است. موفقیت افراد در زندگی شخصی، حرفه ای و اجتماعی شان به میزان زیادی به نحوتسلط آنان بر این مهارت ها بستگی دارد. تحقیقات نشان داده است کسانی که روابط اجتماعی خوبی ندارند، عزت نفس پایین تری دارند، در عرصه های مختلف زندگی موفق نیستند، احتمال بیشتری برای بیماری های جسمی دارند (ناعمی، 1385). یکی از ویژگیهای تحلیل رفتار متقابل اجرای آن به صورت گروهی می باشد. با توجه به اینکه انسان موجودی متمایل به گروه است و اکثر نیازهای اساسی و شخصی او در گروه تأمین می گردد، لذا گروه را می توان طبیعی ترین و ضروری ترین مسیر یادگیری به شمار آورد. در گروه، نوجوانان می توانند احساسهای تعارض برانگیزشان را تشخیص و تجربه کنند و دریابند که در کشمکش ها تنها نیستند، آزادانه آن دسته از ارزشهایی را که تصمیم به اصلاح آن گرفته اند، زیر سئوال ببرند، برقراری ارتباط با همسالان و بزرگسالان را یاد بگیرند، از الگوهای ارائه شده به وسیله رهبران مسایلی را بیاموزند و یاد بگیرند که چگونه آنچه را که دیگران پیشنهاد می کنند بپذیرند و در مقابل نظر و پیشنهاد خودشان را ارائه دهند بنابراین مشاور? گروهی مناسبت خاصی برای آنها دارد (کوری و کوری، ترجم? بهاری و همکاران ،1382 ،201-200). تحقیقات زیادی در داخل و خارج از کشور در رابطه با تحلیل ارتباط متقابل انجام شده است که حاکی از موثر بودن این شیو? درمانی می باشد. بوت (2006)در مقاله ای تحت عنوان« بررسی و تامل در ارتباطات؛آیا تحلیل ارتباط متقابل می تواند، به عنوان یک روش موثر در ارتباطات استفاده شود.» ، عنوان می کند که این نظریه در ارتباطات سالم بسیار موثر بوده است. همچنین می توان از این روش در حرفه های متعدد به عنوان یک ابزار مهم که می تواند ارتباطات افراد را بهبود بخشد استفاده کرد. کسیسی و تاسوکا (2009) ، در پژوهشی به بررسی حالات نفسانی اعضای هیئت علمی در دانشکد? پرستاری پرداختند. نتایج نشان داد که اعضای هیئت علمی خودشان را به صورت من بالغ و من والد حمایت کننده توصیف کرده اند . دانشجویان نیز عنوان کردند که اساتید بیشتر مواقع از حالت بالغ خود استفاده می کنند و از حالت کودک طبیعی کمترین استفاده را می کنند.نتایج آماری نشان داد که تفاوت معناداری بین عقاید اساتید و دانشجویان دربار? حالات نفسانی هیئت علمی وجود ندارد. موراکامی و همکاران (2006) طی پژوهشی بر روی افرادی که دچار بیماریهای روان تنی شده بودند از آموزش تحلیل ارتباط متقابل بهره مند شدند و گزارش دادند که نه تنها وضعیت فیزیکی بیماران بهبود یافت بلکه کیفیت زندگی آنها نیز پیشرفت کرد. این در حالی بود که افرادی که از مراقبت های دارویی برای حل نشانه های بیماری خود استفاده کرده بودند چنین گزارشی را ندادند. در تحقیقی که توسط پاریسوبولوس و کوتزاباساکی (2004) برای بررسی کارآمدی آموزش تحلیل ارتباط متقابل بر سلامت روانی پرستاران انجام شد، آنها نیز این آموزشها را موثر یافتند . استینر (1979)، در تحقیقات خود در حوز? تحلیل ارتباط متقابل از این رویکرد برای درمان اعتیاد استفاده کرد. فعالیت فرد معتاد به آسانی با استفاده از بازیها، بررسی شد. وی به این نتیجه رسید که این رویکرد نقش و تأثیر فراوانی در درمان اعتیاد دارد. در ایران هم پژوهشهایی در ارتباط با اثربخشی تحلیل ارتباط متقابل انجام شده است که در بیشتر این تحقیقات اثربخشی این رویکرد گزارش شده است .پژوهشهای انجام شده در داخل کشور حاکی از آن است که تحلیل ارتباط متقابل بر مهارت های ارتباطی دانشجویان ( محمدی و همکاران 2010) ،بهبود عملکرد والدین (فتحی1388و جوادی 1386)، کیفیت زندگی کاری (محمدپور 1386) ، کاهش تعارضات زناشویی (عزیزی 1386) ، بهبود رابطه ولی – فرزندی (مومنی 1386) و کاهش اضطراب دانشجویان (محمدی1385 و خدائی خیاوی 1376) موثر بوده است. با توجه به بررسی های انجام شده ، تحقیقات کنترل شده چه در داخل و چه در خارج از کشور به منظور آموزش شیوه های کسب خود تمایز یافتگی انگشت شمار بوده است و اکثر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه توصیفی بوده و رابط? بین خود تمایز یافتگی وعوامل دیگری مثل رضایت زناشویی، موفقیت تحصیلی، هوش هیجانی و سلامت را مورد بررسی قرار داده اند. از طرفی دیگر مطابق با نظر بوئن و همچنین با توجه به تجرب? کاری محقق در آموزش و پرورش می توان به این نتیجه رسید که خودتمایزیافتگی یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر مشکلات رفتاری نوجوانان می باشد. لذا با توجه به پژوهش های فوق و خرده فرهنگ های موجود در بین مردم (تاکید بر ارتباط احساسی نه ارتباط عقلانی) موضوع زیر به عنوان یک ضرورت پژوهشی مورد مطالعه قرار گرفت: « اثر بخشی آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر میزان خود تمایزیافتگی دانش آموزان مقطع متوسط? شهر مرودشت.» با توجه به مطالب گفته شده پژوهش در پی آن است که پاسخی برای این سئوال بیابد که آیا آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر میزان خود تمایز یافتگی نوجوانان تأثیر دارد؟ سئوال های پژوهش سئوال کلی: - آیا آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر میزان خود تمایز یافتگی دانش آموزان تأثیر معنادار دارد؟ سئوالهای فرعی: آیا آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر مولفه های خودتمایز یافتگی ( واکنش پذیری عاطفی ، جایگاه من ، قطع عاطفی ، آمیختگی با دیگران ) دانش آموزان تأثیر معنادار دارد؟ روش پژوهش: جامع? آماری این پژوهش کلی? دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شبانه روزی فاطمی? شهر مرودشت می باشد که در سال 90-89 به تحصیل اشتغال دارند که در مجموع تعداد آنها 245 نفر می باشد. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند به دلایل زیر استفاده شد: اولاً: پژوهش به شیو? آموزش گروهی است. چون در مدارس عادی امکان استفاده از ساعات درسی بچه ها نبوده است، مدرس? شبانه روزی به دلیل اینکه بچه ها در خوابگاه ساکن هستند و می توان در ساعات غیر درسی برای آنها جلسات آموزشی گذاشت، انتخاب شد. ثانیاً: چون برای آموزش اعضا، نمی توان آنها را از مدارس مختلف به طور همزمان در یک مکان و زمان مشخص گردآوری کرد، تنها یک مدرس? شبانه روزی به عنوان جامع? آماری انتخاب شد. ثالثاً: دانش آموزان شبانه روزی به دور از خانواده ها زندگی می کنند. بنابراین برای سنجش تمایز افراد از خانواد? اصلی در سطح عاطفی و عقلانی، به نظر مناسب تر از سایر دانش آموزان می باشند. از بین دانش آموزان مدرسه جهت توزیع پرسشنامه و انتخاب گروه گواه و آزمایش تنها پای? دوم و سوم که مشغول به تحصیل بودند انتخاب شدند. دانش آموزان پای? اول به دلیل عدم آشنایی کافی با محیط خوابگاه،و دانش آموزان پای? چهارم به دلیل عدم حضور تمام وقت در خوابگاه انتخاب نشدند. در مرحل? بعد پرسشنام? خود تمایز یافتگی در بین 110 نفر از دانش آموزان که شامل سه کلاس دوم و دو کلاس سوم بودند اجرا شد. تعداد45 نفر از آنها که نمره ای کمتر از حد میانگین گرفته بودند شناسایی شدند. در مرحل? آخر از بین 45 دانش آموز پس از اجرای مصاحب? شخصی و همتا سازی از نظر معدل، وضعیت تحصیلی، سواد والدین و اینکه فرزند چندم خانواده هستند 30 نفربه عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش: ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تمایز یافتگی (dsi) می باشد. این پرسشنامه یک پرسشنامه 46 سوالی است که به منظور سنجش تمایز یافتگی افراد به کار برده می شود. این ابزار برای ارزیابی روابط مهم اشخاص وارتباطات جاری افراد با خانواده اصلی طراحی شده است. پرسشنامه مذکور دارای 4خرده مقیاس می باشد.واکنش پذیری عاطفی، جایگاه من، قطع عاطفی،آمیختگی با دیگران. در مجموع نمرات بالا در هر مقیاس نشان دهند? سطح بالای خود تمایز یافتگی می باشد. اعتبار: ضریب آلفای کرونباخ گزارش شده است توسط اسکورن وفرید لاندر ( 1998 ، به نقل از اسکیان 1384)، برای مقیاس کلی تمایز یافتگی88 درصد وبرای خرده مقیاس های واکنش پذیری عاطفی 83 درصد، جایگاه من 80 درصد وهم آمیختگی با دیگران 82درصد می باشد. در پژوهشی که توسط پلچ- پوپکو در سال 2004 صورت گرفت ضریب آلفا 86 درصد گزارش شده است. علیکی(1386)، نیز پایایی پرسشنامه را از طریق اجرای اولیه بر روی 20نمونه (کارمندان متأهل دانشگاه تربیت معلم تهران) از طریق آلفای کرنباخ، 84 درصد محاسبه کرد. در ایران نیز اسکیان (1384)، جهت بررسی پایایی پرسشنام? تمایز یافتگی، این پرسشنامه را بر روی 26 نفر دانش آموزان اول دبیرستان مطهره اجرا نمود وپس از تجزیه وتحلیل نتایج، سوال هایی که همبستگی پایین-تری با کل دانش آزمون داشتند از نمره گذاری حذف شدند. در نهایت پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ 81 درصد محاسبه گردید. در پژوهش حاضر نیز ضریب آلفای کرنباخ پرسشنامه 84 برآورد شده است. روایی: در پژوهش نات واسکورون (2004)، ارتباط معنادارد ومعکوس مشاهده شده بین نمرات پرسشنامه تمایز یافتگی با اضطراب مزمن وتوسعه نشانگان بیماری سنجیده شده بود اعتبار محتوای پرسشنامه را تأیید کرد (اسکیان، 1384). اسکورون و اسمیت (2003 به نقل از علیکی و همکاران، 1386)، در پژوهشی که ارزیابی واعتبار روایی خرده مقیاس جدید (هم آمیختگی با دیگران) با یکی از خرده مقیاس های پرسشنامه تمایز یافتگی پرداختند. پرسشنامه بر روی 255 بزرگسال اجرا شد. نتایج حاکی از افزایش اعتبار درونی وروایی محتوایی خرده مقیاس تجدید نظر شده هم آمیختگی با دیگران بود. این پرسشنامه را نیز اسکیان با استفاده از نظر 10نفر از صاحب نظران در این زمینه استفاده کرد و روایی آن مورد تأیید قرار گرفت. در پژوهش علیکی(1386)، نیز روایی پرسشنامه توسط اساتید راهنما ومشاور مورد تأیید قرار گرفته است. شیو? اجرا: پس از نمونه گیری و مشخص شدن دو گروه (آزمایش و گواه) یک جلس? توجیهی برای اعضای گروه آزمایش برگزار شد تا اعضا در جریان اهداف و مسائل کلی برنام? آموزشی قرار بگیرند. جدول زمان بندی جلسات طبق نظر اعضای گروه تنظیم شد و در اختیار آنان قرار گرفت. سپس برنام? آموزشی طبق روال تنظیم شده برای اعضای گروه اجرا شد. به این ترتیب که گروه آزمایش به مدت 12 جلسه دو ساعته آموزش تحلیل ارتباط متقابل را به شیو? گروهی دریافت کردند.این در حالی بود که در مورد گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. بعد از آخرین جلس? آموزشی پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. سپس داده ها جمع آوری شد و مورد تجزیه تحلیل آماری قرار گرفت. طرح جلسات آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل به شرح زیر می باشد: جلس? اول:ایجاد ارتباط اولیه و آشنایی اعضا با یکدیگر،توضیح دربار? تحلیل ارتباط محاوره ای و بررسی اهداف جلس? دوم:آشنایی با من کودک شخصیت و حالات مختلف آن :کودک طبیعی با بخشهای مثبت و منفی وکودک مطیع و سازگار با بخشهای مثبت و منفی. جلس? سوم: آشنایی با قسمت والد شخصیت و حالات مختلف آن: والد کنترل کننده و مستبد با بخشهای مثبت و منفی،والد مهربان وتغذیه کننده با بخشهای مثبت و منفی. جلس? چهارم:آشنایی با قسمت بالغ شخصیت و ارائه ی مثالهایی از کاربرد من بالغ در زندگی. جلس? پنجم:آشنا نمودن افراد با بیماریهای شخصیت یعنی طرد و آلودگی همراه با ارائ? مثال. جلس? ششم و هفتم :آموزش انواع روابط محاوره ای یعنی موازی،متقاطع،و پنهان با ذکر مثال. جلس? هشتم : آموزش مفهوم نوازش و انواع آن : نوازش مشروط مثبت و منفی و نوازش غیر مشروط مثبت و منفی. جلس? نهم :آموزش نوازش دادن ،نوازش گرفتن، نوازش خواستن،وخویشتن نوازشی با مثال جلس? دهم: معرف ماهیت و تعریف پیش نویس زندگی و ارائ? انواع آن (پیش نویس زندگی برنده ، بازنده و معمولی) جلس? یازدهم :بررسی پیامهای پیش نویس زندگی ( بازدارنده ها و سوق دهنده ها ). جلس? دوازدهم: آموزش چهار نوع وضعیت زندگی: (من خوب نیستم تو خوب هستی،من من خوب نیستم تو خوب نیستی ، من خوب هستم تو خوب نیستی ، من خوب هستم تو خوب هستی) . یافته ها به منظور آزمون فرضیات تحقیق از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. در این روش ابتدا آزمون لوین جهت بررسی مفروض? یکسانی واریانسها محاسبه شد. مقدار p مشاهده شده برای آزمون لوین در خود تمایز یافتگی 54/0 بوده است، بنابراین فرض همسانی واریانسها پذیرفته می شود و در جهت تحلیل داده ها می توان از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده کرد. همچنین مقدار p مشاهده شده در مولفه های واکنش پذیری عاطفی ، جایگاه من ، گسلش عاطفی و امتزاج با دیگران به ترتیب (44/0) ،( 20/0) ، ( 27/0 ) و (27/0) بوده است که در سطح 05/0 درصد تفاوت معناداری را نشان نمی دهد بنابراین نتایج آزمون لوین فرض همگنی واریانسهای را در خرده آزمونها را نیز تایید می کند . جدول 1): مقایس? شاخص های آماری میزان خود تمایز یافتگی دانش آموزان و مولفه های آن در دو گروه آزمایش و کنترل مولفه گروه پیش آزمون میانگین انحراف معیار پس آزمون میانگین انحراف معیار خود تمایز یافتگی آزمایش کنترل کل 06/147 06/145 06/146 80/13 66/15 54/14 66/161 93/149 80/155 76/23 19/18 63/21 واکنش پذیری عاطفی آزمایش کنترل کل 34 37 35 76/6 92/7 39/7 40/34 60/33 34 32/8 83/7 95/7 جایگاه من آزمایش کنترل کل 80/37 26/35 53/36 04/8 01/6 09/7 46/41 46/41 46/41 54/6 53/4 53/5 قطع عاطفی آزمایش کنترل کل 53/41 93/39 73/40 62/5 14/6 84/5 33/43 40/41 36/42 12/7 05/9 06/8 امتزاج با دیگران آزمایش کنترل کل 73/33 86/32 30/33 27/5 76/5 44/5 46/42 46/33 96/37 05/6 17/6 55/7 میانگین و انحراف معیار خودتمایز یافتگی دانش آموزان و مولفه های آن را در مرحل? پیش آزمون و پس آزمون در جدول ( 1 ) آورده شده است. همانطور که ملاحظه می شود بجز در مولف? امتزاج با دیگران ، در بقی? موارد تفاوت زیادی در میانگین نمر? گروه آزمایش در مرحل? پیش آزمون و پس آزمون وجود ندارد. جدول 2) :آزمون تحلیل کوواریانس خود تمایز یافتگی دانش آموزان منبع پراکندگی مجموع مربعات درجه آزادی میانگین مربعات آماره آزمون مفدارp ضریب اتا پیش آزمون 1868/788 1 1868/788 4/726 0/039 0/146 گروه 842/807 1 842/807 2/132 0/156 0/073 خطا 10675/479 27 395/388 کل 13576/800 29 همانطور که در جدول 2 مشاهده می شود ضریب اتا برابر با 073/0 و این به این معنی است که فقط 7 درصد از تفاوت های مشاهده شده در میزان خود تمایزیافتگی دانش آموزان مربوط به آموزش گروهی تحلیل ارتباط بوده است. از طرفی چون مقدارp آزمون (156/0) بیشتر از 5 درصد است(p>0/05) است، بنابراین با توجه به یافته ها می توان چنین نتیجه گیری کرد که آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل در سطح 5 درصد بر میزان خود تمایزیافتگی دانش آموزان تاثیر معنی دار نداشته است. جدول3 ) : نتایج تحلیل کوواریانس نمرات ابعاد خود تمایز یافتگی مولفه ها منبع پراکندگی مجموع مربعات درج? آزادی میانگین مربعات آمار? آزمون مقدارp ضریب اتا واکنش پذیری عاطفی پیش آزمون گروه 315/953 33/745 1 1 315/953 33/745 5/637 0/602 0/025 0/445 0/173 0/022 جایگاه من پیش آزمون گروه 100/848 3/321 1 1 100/848 3/321 3/462 0/114 0/074 0/738 0/114 0/004 گسلش عاطفی پیش آزمون گروه 379/719 6/411 1 1 379/719 6/411 6/931 0/117 o/014 0/735 0204 0/004 امتزاج با دیگران پیش آزمون گروه 153/158 555/320 1 1 153/158 555/320 4/624 16/766 0/041 0/001 0/146 0/383 اطلاعات جدول شمار? 3 نشان می دهد که مقدار f در ابعاد واکنش پذیری عاطفی ، گسلش عاطفی و جایگاه من در سطح 0/05 معنا دار است و سوالهای پژوهشی 2،3 و 4 تایید می شود با توجه به ضریب اتا می توان نتیجه گرفت که کاربرد آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر مولفه های فوق اثر بخش نبوده است اما مقدار fدر مولف? امتزاج با دیگران در سطح 0/05 معنا دار است و می توان نتیجه گرفت که کاربرد آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر مولفه امتزاج با دیگران اثر بخش بوده است و فرضی? 5 تحقیق تایید می گردد. بحث و نتیجه گیری نتایج آزمون کوواریانس (جدول 2 ) نشان می دهد که آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر میزان خود تمایزیافتگی دانش آموزان تأثیر معنادار نداشته است . این یافته با پژوهش اسکیان (1384) مبنی بر « تأثیر سایکودرام بر افزایش خودتمایزیافتگی » با پژوهش موراکامی (2006) تحت عنوان «اثربخشی تحلیل ارتباط متقابل بر افراد دارای بیماری روان تنی» ، پاریسوبولوس ( 2004 ) با عنوان «کارآمدی تحلیل ارتباط متقابل بر سلامت روانی پرستاران» ، محمدی (2010) تحت عنوان « اثربخشی آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر مهارتهای ارتباطی دانشجویان » با پژوهش فرهنگی (1382) «بررسی تأثیر رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر شیوه های رویارویی با استرس نوجوانان» فتحی (1388) و جوادی (1386) «تحت عنوان اثربخشی تحلیل ارتباط متقابل بر بهبود عملکرد والدین» عزیزی (1386)، مبنی بر « اثربخشی درمان گروهی تحلیل ارتباط محاوره ای بر کاهش تعارضات» زناشویی و ... ناهمسو می باشد . در تبیین این فرضیه می توان چند دلیل را بر شمرد: اولین دلیل را می توان از مفاهیم اساسی نظریه بوئن استنباط کرد که یکی از این مفاهیم فرایند فرافکنی خانواده می باشد.بوئن معتقد است که والدینی که تمایز ضعیفی دارند و خودشان ناپخته اند، فرزندی را به عنوان موضوع توجه خویش برمی گزینند . در این فرایند والدین سطوح پایین تفکیک خویش را به مستعدترین فرزند منتقل می کنند. در چنین شرایطی کودک از همان ابتدای تولد تحت تأثیر والدین و در اثر فرایند فرافکنی، دارای سطحی از تفکیک خویشتن خواهد بود که حتی از والدینش کمتر است ( گلدنبرگ ، ترجم? حسین شاهی ، 1387) . یکی دیگر از مفاهیم بوئن مثلث سازی است به نظر بوئن والدین در مواقع اضطراب برانگیز، دست خود را دراز کرده و فردی را به درون مثلث می کشند. اگر چه این مثلث از شدت اضطراب می کاهد ولی در پایان وضعیت به نظام دو نفر? آرام به علاوه یک بیگان? تنها مبدل می شود. در واقع خانواده هم برای کاهش اضطراب و هم برای حفظ سطح بهین? صمیمیت میان اعضا از روش مثلث سازی استفاده می کند( گلدنبرگ، ترجم? حسین شاهی 1387). بنابراین فرزند آسیب پذیر، بدون آنکه بخواهد درگیر ارتباطات معیوبی می شود که سطح تمایز یافتگی وی را پایین می آورد. بنابراین می توان نتیجه گرفت فرزندان به خصوص در دوره های پر تنش از طریق مثلث سازی وارد چرخه های معیوب ارتباطی می شوند و سطح تمایزیافتگی از همان ابتدا در وجود فرد نهادینه می شود. همانطور که فریدمن ( 1991، به نقل از گلادینگ ، ترجم? بهاری ، 1386) نیز خاطر نشان می سازد که تفکیک در معنای بوئنی هدفی نیست که در یک دوره از زمان اتفاق بیفتد بلکه فرایندی است که در مسیر زندگی ایجاد می شود . به نظر می رسد برای رفع مسأله ای مانند تمایزیافتگی که در وجود افراد نهادینه شده است، آموزش در مدت دو ماه کافی نیست بلکه افراد باید یک روند درمانی را طی چندین ماه به صورت مستمر دنبال کنند. فرهنگ جامع? مورد پژوهش را نیز در بررسی نتایج تحقیق باید مورد توجه قرار داد. خرده فرهنگ های موجود در نظام اجتماعی جوامع روستایی عاطفی و احساسی بودن، وابسته بودن به نظام هیجانی خانواده و تبعیت از نظرات والدین را تأیید و تقویت می کند. تمامی اعضای گروه آزمایش معتقد بودند که «سعی دارند مطابق انتظارات والدین رفتار کنند»، در « تصمیم گیری ها به تأیید اشخاص مهم زندگی نیازمندند » ، «در برابر هدف اعضای خانواده نمی توانند نه بگویند» ، «از اینکه اعضای خانواده صدمه ببینند و یا دچار مشکلی شوند خیلی آشفته می شوند». با وجود اینکه تمامی این موارد نشانه ای از تمایزیافتگی پایین است اما اعضای گروه این موارد را چندان مسائل مهمی نمی دانستند و حتی تأکید داشتند که در برخورد با اعضای خانواده باید چنین برخورد کرد. این مسأله با نظر بوئن که معتقد است افراد تمایز یافته کاملاً در نظر دیگران بهنجار جلوه می کنند همسو است.وی عنوان می کند که « افرادی که از سطح پایین تمایزیافتگی برخوردار باشند می توانند تعادل زندگی خویش را حفظ کرده و عاری از نشانه های بیماری باشند» (بوئن ، 1978). بنابراین در چنین شرایطی که افراد خود را طبیعی و بهنجار می دانند، عوض کردن آنها و دست گذاشتن روی مسأله ای که آنها آنرا کاملاً طبیعی می دانند مشکل است. این یافته با پژوهش حسینی خواه ( 1387 ) ، تحت عنوان «مقایس? خود تمایز یافتگی وشیوه های مقابله ای زوجین سازگار و ناسازگار» نیز همسو می باشد . وی در پژوهش خود به این نتیجه رسید که بین زوجهای سازگار و ناسازگار در میزان خود تمایز یافتگی تفاوت معناداری وجود ندارد . او در تبیین داده ها عنوان کرد که تمایز یافتگی پایین به معنای ناهنجاری نیست گاهی افراد از تمایز یافتگی پایین برخوردارند اما تعادل زندگیشان را حفظ کرده و عاری از نشان? بیماری می باشند . طول مدت آموزش نیز می تواند نتایج این پژوهش را تحت تاثیر قرار دهد . در پژوهش حاضر، مداخله ای که روی گروه آزمایش انجام شد، آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بود. به نظر می رسد آموزش مفاهیم تحلیل ارتباط متقابل در مدت 12 جلسه کافی نباشد. آموختن مسائلی مانند تجدیدنظر در پیش نویس زندگی، شناخت بازدارنده ها و سوق دهنده ها به راحتی ظرف مدت کوتاه امکان پذیر نیست و برای تعیین اثربخشی آن افراد باید مدت طولانی تری دور? درمان را طی کنند. به طوریکه در متون آمده است برای اینکه دانشی که فرد فرا می گیرد به رفتار تبدیل گردد ، ابتدا می بایست آن دانش به صورت نظری آموخته شود و بعد در اثر تکرار و تمرین به عنوان نگرش فرد در وجود وی نهادینه گردد تا سرانجام در موقعیت های مناسب به عنوان رفتار بروز کند .بنابراین با توجه به فرصت زمانی محدود که صرف آموزش شده است نمی توان انتظار تغییر رفتار داشت . همانگونه که شفیع آبادی (1384) نیز معتقد است ، «در موارد زیادی کار گروه درمانی تحلیل ارتباط متقابل برای حصول نتیجه اقلاً به مدت یکسال ادامه می یابد.» درمانگران زیادی معتقدند فنون تحلیل ارتباط متقابل مانند تمرینات مربوط به انواع ارتباط ها (مکمل، متقاطع، پنهان) شناخت حالات نفسانی (من والد، بالغ ،کودک)، آموزش نحو? نوازش دادن ، نوازش گرفتن، خویشتن نوازی و ... بیشتر برای نحو? ارتباط با دیگران مربوط می شود و به نوعی مهارت ارتباطی فرد ، کنترل خشم و اضطراب و ابراز وجود و ... را در افراد تقویت می کند. ( استوارت و جونز ، ترجم? دادگستر ،1387) ، ( نوابی نژاد ، 1386)، (هریس ، ترجم? فصیح ،1386)، (کوری ،ترجم? عسگری ،1387)، (ثنائی ،1380). همچنین تحقیقات متعددی در حوز? دیدگاه تحلیل ارتباط متقابل از اثر بخشی این شیوه ، بر افزایش مهارت ارتباطی افراد حمایت کرده اند .در بیشترتحقیقات پیشین تحلیل ارتباط متقابل بر مهارت ارتباطی ( محمدی و همکاران 2010)، بهبود رابط? ولی – فرزندی( مومنی، 1386)، بهبود عملکرد والدین ( فتحی ، 1388 و جوادی ، 1386)کاهش اضطراب (محمدی ، 1385 ) ، کاهش تعارضات زناشویی (عزیزی ،1386 ) و ... بررسی شده است که در اکثر آنها این آموزش اثربخش بوده است. علاوه بر این پژوهشگر نیز هنگام اجرای طرح ، با بررسی رفتار افراد و توجه به گفته ها و اظهارات آزمودنی ها چنین نتیجه گرفت که آموزش تحلیل ارتباط متقابل بر ایجاد ارتباط بهتر، بین فرد و اعضای خانواده و همچنین ابراز به موقع احساسات و ابراز وجود بسیار موثر بوده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که این آموزش اگرچه بر میزان تمایز یافتگی افراد اثر بخش نبوده است ، اما شاید بر سایر مهارتهای ارتباطی موثر بوده است. همانطور که ساعتچی(1386)، نیز عنوان می کند به نظر می رسد برای تسهیل تغییرات مورد نظر در افراد در زمین? تمایزیافتگی در چارچوب نظری تحلیل ارتباط متقابل بهتر است از فنون سایر نظریه ها مثل گشتالت درمانی و سایکودرام به صورت التقاطی نیز استفاده کرده و به طور موفقیت آمیزی برای مقاصد مهم مانند تجرب? تصیمات اولی? قص? زندگی، اتخاذ تصمیمات جدید و مناسب تر ، بازسازی مجدد صحنه های گذشته و حل تعارضاتی که مواجهه با آنها در موقعیت اصلی برای فرد دشوار است و ... می توان بهره برد . همانطور که حسینی ( 1387) نیز با « بررسی اثربخشی گشتالت درمانی بر خودتمایز یافتگی» و اسکیان (1384) با « بررسی اثر بخشی سایکودرام بر خودتمایز یافتگی» از فنون گشتالت درمانی و سایکودرام برای افزایش سطح تمایز یافتگی افراد استفاده کرده اند و این فنون را برمیزان تمایز یافتگی افراد موثر یافته اند . دلیل دیگر می تواند به خصوصیت دور? نوجوانی مربوط باشد . شرایط خاص دور? نوجوانی به گونه ای است که کار و آموزش با این گروه سنی را کمی دشوار می سازد . نوجوانان در این دوره به دلیل بلوغ جسمی و شناختی، هیجانها و احساساتی همچون خشم، اضطراب ، دوست داشتن و عشق و... را تجربه می کنند که کنترل کردن این هیجانات اغلب اوقات برای آنها بسیار مشکل می باشد. مسلم است در چنین وضعیتی آموزش تمایز یافتگی ( برای تفکیک عقل و احساس ) به افرادی که درگیر هیجانات بالا هستند دشوار می باشد . سوال پژوهشی دوم مبنی بر اثربخشی تحلیل ارتباط متقابل بر میزان واکنش پذیری عاطفی نیز رد شد . واکنش پذیری عاطفی حالتی است که در آن، احساسات فرد بر عقل و منطق او غلبه دارد و فرد در موقعیت های مختلف تنها با تکیه بر جو احساسی محیط و بدون توجه به راه حل های منطقی ممکن، تصمیم گیری می کند. برای تبیین این مسأله می توان از نظریه بوئن استفاده کرد . بوئن مفهوم « تود? نامتمایز من خانواده » را برای توضیح مفهوم به هم چسبیدگی عاطفی خانواده ابداع کرد، وضعیتی که در آن نوعی وحدت مشترک عاطفی در تمامی سطوح وجود دارد. این مفهوم بیانگر آن است که هر یک از اعضای خانواده، به جای آنکه به صورت یک جوهره روانی خود پیرو عمل کنند، از لحاظ تفکر، احساس و رفتار با نظام روابط خانوادگی از پیوندی پیچیده و غیر قابل تفکیک برخوردارند ( بوئن 1966 به نقل ازگلدنبرگ ، ترجم? حسین شاهی 1387) .در چنین حالتی به نظر می آید برای کاهش میزان واکنش پذیری عاطفی شاید لازم باشد که کل خانواده آموزش ببینند. تا بدانند در مواقع برخورد با استرس باید چگونه عمل کنند.هر چه که فرد ، آموزش دیده باشد ولی باز در برخورد با عاطف? کلی خانواده تحت تأثیر قرار می گیرد و نمی تواند منطقی عمل کند. بنابراین شرکت کلیه افراد خانواده در جلسات روان درمانی می تواند تأثیر زیادی بر کاهش میزان واکنش پذیری عاطفی افراد داشته باشد. که متأسفانه در پژوهش حاضر، حضور تمامی اعضای خانواده در جلسات روان درمانی امکان پذیر نبوده است. از طرفی دیگر، در فرهنگ ایرانی به خصوص در جوامع روستایی عاطفی و احساسی بودن به خصوص در دختران به عنوان ویژگی مثبت تقویت می شود. عنوان کردن عبارتی مثل اینکه «دختر مونس و غمخوار پدر و مادر است»، می تواند دلیلی بر این مدعا باشد. مسلم است که احساسی و عاطفی بودن برای دختران در این چارچوب فرهنگی طبیعی به نظر آید . سئوال پژوهشی سوم مبنی بر اثربخشی آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر میزان جایگاه من دانش آموزان رد شد. جایگاه من به معنای داشتن عقاید و باورهای مشخص در زندگی است. در تبیین این فرضیه می توان عوامل فرهنگی را به عنوان عامل موثر و متغیر مزاحم در نظر گرفت. در شهر مرودشت به خصوص در جوامع روستایی خرده نظام والدینی به عنوان بارزترین و مهمترین نظام های فرعی خانواده عمل می کند که بر رفتار اعضای خانواده و فرزندان تأثیر زیادی دارد.والدین در تربیت فرزندان از کنترل زیاد استفاده می کنند، گاهی به جای فرزندان تصمیم می گیرند، به عقاید و اظهار نظرهای نوجوان بهایی نمی دهند، احترام گذاشتن به بزرگترها و اینکه در برابر عقاید و نظرات والدین تسلیم باشند بسیار تشویق می شود.در چنین شرایطی مسلم است که آگاهی و آموزش دادن به والدین می تواند نقش مهمی در ایجاد استقلال و جایگاه من نوجوان داشته باشد که متأسفانه چنین امکانی برای پژوهشگر فراهم نبود . از طرفی دیگر به نظر می رسد ایجاد جایگاه من در نوجوان و رسیدن به استقلال در بیشتر موارد فرایندی تدریجی است که در آن گروه های همسال و والدین نقش مهمی را نیز ایفا می کند. نوجوان در حرکت از حالت وابستگی عاطفی به سوی استقلال، باید به تدریج بیاموزد که از نظر حمایت و راهنمایی، کمتر به والدین متکی باشد. در مواردی ممکن است نیاز باشد تا مخالفت خود را با دیدگاه ها و ارزش های والدین به خاطر تأیید استقلال خود، نشان دهد مسلم است که رسیدن به چنین وضعیتی آموزش درازمدت تری را می طلبد . سئوال پژوهشی چهارم مبنی بر اثربخشی آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر میزان گسلش عاطفی دانش آموزان رد شد .گسلش عبارت از انکار یا مجزا کردن مشکلات در زمانی که فرد نزدیک والدین زندگی می کند یا دور شدن جسمی و یا ترکیب این دو. افرادی که مدام در فرایند فرافکنی خانواده شرکت دارند در هنگام رسیدن به سن بزرگسالی به دنبال راه حل هایی می گردند که از خانواد? خود فاصله گیرند . ( پروچاسکا و نورکراس ، ترجم? یحیی سید محمدی ، 1387 ).در این پژوهش یکی از دلایل مهمی که می توان برای عدم تأثیرگذاری آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر گسلش عاطفی برشمرد دور بودن دانش آموزان شبانه روزی از خانه پدری بود. بوئن معتقد است که برقراری مجدد تماس با اعضای خانواده و والدین گام مهمی برای کاهش اضطراب ناشی از گسلش عاطفی است.این در حالی است که دانش آموزان شبانه روزی در طول دو ماهی که در آموزش به سر می بردند ، بسیار کم با خانواده ، ملاقات داشتند و هر بار در هنگام مراجعه به خانه یک الی دو روز بیشتر در جوار خانواده نبودند . تعدادی از آنها به دلیل آنکه از محل سکونتشان دور بودند، در این مدت تنها دو مرتبه به خان? خود مراجعت کردند. مسلم است اگر فرصت بیشتری برای ایجاد ارتباط با خانواده در اختیار داشتند ، بهتر می توانستند از فنون تحلیل ارتباط متقابل برای کاهش خودتمایزیافتگی استفاده کنند. سئوال پژوهشی پنجم مبنی بر اثر بخشی آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر میزان هم آمیختگی با دیگران تأیید شد.افرادی که هم آمیختگی بالایی با دیگران دارند ، احساساتشان غالب است . این افراد نیاز شدیدی به کسب تأیید اشخاص مهم زندگی دارند . آنها در برقراری ارتباط مطلوب با دیگران نیز مشکل دارند و درگیر احساسات می شوند. تحلیل ارتباط متقابل با تأکید بر آموزش به کارگیری من بالغ و همچنین آموزش استفاده از ارتباط مکمل در ارتباطات بین فردی می تواند در کاهش هم آمیختگی با دیگران موثر واقع شود . این یافته با پژوهش محمدی (2010) مبنی بر اثربخشی آموزش گروهی با روش تحلیل ارتباط متقابل بر مهارت های ارتباطی دانشجویان ، با پژوهش فتحی (1388) و جوادی (1386) مبنی بر اثربخشی آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر بهبود عملکرد والدین، با پژوهش مومنی (1386) مبنی بر اثربخشی درمان گروهی مادران با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر بهبود رابطه ی ولی – فرزندی هم سو می باشد. همانطور که نتایج پژوهش های فوق نشان می دهد می توان نتیجه گرفت که تحلیل ارتباط متقابل در زمینه ارتباطات میان فردی و اجتماعی یکی از موثرترین تئوری های روانشناسی می باشد. بوت (2006) در مقاله ای تحت عنوان «بررسی و تأمل در ارتباطات» عنوان می کند که این نظریه در ارتباطات سالم بسیار موثر است و می تواند به عنوان یک ابزار مهم، ارتباطات افراد را بهبود ببخشد. کوری نیز معتقد است روش تحلیل متقابل گروهی در هر زمینه ای که نیازمند درک افراد، و روابط بین آنها می باشد به کار می رود (کوری، ترجم? عسگری و همکاران، 1387). هریس نیز این شیوه را وسیله ای برای خودشناسی و چگونگی آموزش ارتباط با دیگران و نیز روشی برای تشخیص مشکلات زندگی به شمار می آود (هریس، ترجم? فصیح، 1386). مهمترین مسأله ای که در این الگو به افراد آموزش داده می شود چگونگی ارتباط با یکدیگر می باشد.بنابراین در این پژوهش تنها مولف? میزان هم آمیختگی با دیگران به دلیل اینکه در ارتباط با سایرین به ویژه اعضای خانواده مطرح می شود، از آموزش تحلیل ارتباط متقابل تأثیر پذیرفته است. آموزش الگوهای حالت نفسانی (من والد ، من بالغ و من کودکی) باعث شده است تا افراد گروه آزمایش در ارتباطات خود با دیگران از هر یک از حالات نفسانی به موقع استفاده کنند. آموزش انواع روابط( مکمل ، متقاطع و پنهان ) ایفای نقش در این زمینه باعث شده است که افراد سعی کنند روابط خود با دیگران را به سمت روابط متقابل مکمل سوق دهند . همچنین آموزش انواع نوازشها به افراد کمک کرده است تا بتوانند احساسات واقعی خود را به درستی عنوان کنند و در ارتباط با دیگران موفق تر باشند. از آنجا که سطح تمایز یافتگی در ارتباط با اعضای خانواده به ویژه والدین ایجاد می شود بهتر است که کارگاههای آموزشی در ارتباط با خودتمایز یافتگی برای والدین به ویژه زوجهای جوان تشکیل شود .می توان مسال? تمایز یافتگی را برای نوجوانان تشریح کرد و به کارگیری شیو? تفکر صحیح را به آنها آموزش داد ، تا بتوانند به نحو موثری عقل و احساس خود را از یکدیگر تفکیک کنند . با توجه به اهمیت و ضرورت تمایز یافتگی می توان این مسأله را در انجمن اولیا و مربیان در مدارس بیشتر مورد بررسی قرار داد ، تا والدین راجع به استقلال نوجوانان و کاهش وابستگی آنها به خانواده توجیه شوند . پیشنهاد می شود از شیو? تحلیل ارتباط متقابل به صورت التقاطی همراه با فنون سایر نظریه ها همچون سایکودرام و گشتالت درمانی می توان استفاده کرد تا سودمندی این روشها نیز مورد بررسی قرار گیرد . همچنین این روش به شکل فردی نیز بر روی نوجوانان انجام شود و نتایج آن با شیو? گروهی مقایسه شود .توصیه می شود تحقیقی به شکل خانواده درمانی بر روی گروهی از خانواده ها که از سطح تمایزیافتگی پایینی برخوردارند انجام شود و نتایج آن مورد بررسی قرار گیرد . از آنجائیکه مشاهدات پژوهشگر و گفته های آزمودنی ها حاکی از آن بود که آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر بهبود ارتباط موثر ، ابراز وجود ، جرأت مندی و ایجاد عزت نفس بسیار مفید بوده است، پیشنهاد می شود که از این طرح آموزشی در جهت اثر بخشی بر مولفه های فوق استفاده شود .