نام پژوهشگر: شهیده صدیق اورعی
شهیده صدیق اورعی نادر سالارزاده
امروزه تلقی از رفاه دگرگون شده است و بیشتر از شاخصهای عینی، شاخصهای ذهنیِ رفاه (آسودگی و آرامش) مدنظر است. رفع نیازها و برآورده شدن آرزوها منجر به احساس رفاه می شود. با توجه به گوناگونی نیازها، هر خانواده برحسب تجربه و امکاناتش، اولویتهای رفاهی متفاوتی دارد و از سوی دیگر بسته به تواناییها و شرایط محیطی، شیوه برنامه ریزی اش برای تحقق اولویتهای رفاهی نیز متفاوت است. سوال اصلی در تحقیق حاضر، شناسایی اولویتهای رفاهی خانواده ها و شیوه های برنامه ریزی رفاهی آنان می باشد. نظریه راهنمای این تحقیق، نظریه سلسله مراتبی بودن نیازها(مازلو) است که با نظریه کنش ارادی پارسونز و الهاماتی از نظریه آنومی مرتن تکمیل شده است. فرضیه اساسی تحقیق عبارت است از: هرچه امکانات اقتصادی خانواده بیشتر باشد، اولویت رفاهی آنان از سطح نیازهای مادی ساده به سطح نیازهای مادی با کیفیت بهتر و سپس به سطح نیازهای غیرمادی ارتقاء می یابد و دیگر اینکه شیوه های برنامه ریزی تحت تأثیر امکانات ارائه شده درساختار اجتماعی است.جامعه آماری این تحقیق خانواده های منطقه 9 شهر مشهد است. شیوه نمونه گیری ترکیبی از نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چند مرحله ای است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 120 خانواده بدست آمد. ابزار اندازه گیری، مصاحبه و مشاهده بوده است تا از القاء نیازها جلوگیری شود. روایی محتوایی و ملاکی و دو بعد پایایی(آزمون- آزمون مجدد و تعادل)، مورد استفاده قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که اولویت رفاهی 65% خانواده ها، نیازهای مادی اولیه و نیازهای مادی با کیفیت بهتر است و هرچه وضع اقتصادی افراد بهتر شده است اولویت آنان از سطح 1 به 2 تغییر کرده است. در شیوه برنامه ریزی نیز 64% خانواده ها، از سپرده گذاری بانکی برای اخذ وام استفاده می کنند و مهمترین شیوه بعدی، خرید قسطی کالاهاست. همچنین میزان قناعت، با تعداد و نوع اولویتها رابطه دارد. امید است که در این باره تحقیقات بیشتری با روشهای کیفی صورت گیرد. مفاهیم کلیدی: رفاه، اولویت های رفاهی، نیازها، شیوه های برنامه ریزی رفاهی.