نام پژوهشگر: نسترن رستمی گوران
نسترن رستمی گوران سیروس یگانه
هر رویدادی در هنر می تواند بازخوردی در اندیشه داشته باشد و هر اندیشه جدیدی، ایده های هنری تازه ای به بار می آورد. هدف کلی این تحقیق بررسی تاثیرات متقابل میان هنر و اندیشه است، که با بررسی سوررئالیسم (هم در ابعاد یک جنبش و هم به عنوان رویکردی بشری که فاقد زمان و مکان است) در نسبت با روانکاوی مکتب لکان، تاثیرات متقابل این دو حوزه بر یکدیگر را مورد توجه قرار می دهد. در این تحقیق ابتدا به طور مختصر به نظریات زیگموند فروید پرداخته شده و مشترکات دو مبحث روانکاوی و هنر مورد بررسی قرار گرفته و سپس مکتب لکان مطالعه شده است. در فصل بعد، جنبش سوررئالیسم به لحاظ تاریخی و نیز از نقطه نظر اهداف و آرمانهای جنبش بررسی شده است. در ادامه ابتدا نقطه عطف تاریخ روانکاوی و هنر یعنی ملاقات دو شخصیت کلیدی (ژاک لکان و سالوادور دالی) که منجر به تاثیر به سزای هنر در روانکاوی شده است مورد کنکاش قرار گرفته و سپس برای تبیین مباحث ژاک لکان در زمینه ای هنری، به نقد و تحلیل دنیای هنری دالی از منظر لکان پرداخته شده است. در پایان، سوررئالیسم بدون زمینه تاریخی، در جایگاه امروزین آن از دیدگاه نقد روانکاوانه لکانی در سینمای دیوید لینچ مطالعه گردیده است. در بخش نتیجه گیری نیز به این سوال که «آیا می توان خوانش روانکاوانه را به عنوان خوانشی نهایی برای اثر هنری در نظر گرفت؟»، پاسخ داده شده است.