نام پژوهشگر: ثریا عباسی
ثریا عباسی علی یساقی
ناحیه مورد مطالعه با نام زیرپهنه لرستان، بخش شمال غرب پهنه زاگرس ساده چین خورده است که از جنوب شرق به گسل بالارود، از شمال شرق به گسل زاگرس مرتفع(high zagros fault) ، از غرب به گسل خانقین و در جنوب غرب نیز به گسل پیشانی کوهستان(mountain front fault) محدود می شود. این بخش نیز مانند سایر بخش های کمربند چین خورده- رانده زاگرس، تحت تأثیر فعالیت مجدد ساختارهای زیرسطحی در خلال کوهزایی میوسن پسین زاگرس دچار دگرریختی هایی در پوشش رسوبی شده است. از مسائل ساختاری در زیرپهنه لرستان، عدم ارتباط برخی تغییرشکل های سطحی با گسل های سطحی است، از جمله خمش اثرمحوری چین ها و تشکیل چین های با روندهای متفاوت نسبت به روند چین های بخش چین خورده-رانده زاگرس می باشد. در این مطالعه، با استفاده از روش های دورسنجی و تصاویر ماهواره ای etm+، و با توجه به تغییرشکل های سطحی چون انحنا، قطع و جدایش ساختارها (مانند انحنای اثر محوری چین ها) اقدام به شناسایی و به نقشه درآوردن خطواره هایی، که می توانند مرتبط با فعالیت گسلهای زیرسطحی و یا پنهان باشند، شده است. در حدود 327 خطواره با طول 3 تا 133.8 کیلومتر در کل منطقه شناسایی شده است که علاوه بر دارا بودن روند nw-se که مربوط به گسل های راندگی همروند با کمربند چین خورده- رانده می باشند، واجد دو روند عمومی دیگر نیز می باشند، دسته اول خطواره ها روندn-s و nnw با جدایش راستگرد و دسته دوم خطواره هایی با روند عمومی ne-sw با جدایش چپگرد می باشند، به جهت تدقیق خطواره های شناسایی شده از طریق سنجش از دور، برداشت صحرایی نیز برای مشاهده تغییر شکل های سطحی مربوط به اثر این خطواره ها در محدوده گسل بالارود صورت گرفته است. برای تحلیل منشأ این خطواره ها، از انطباق این خطواره ها با داده های زیرسطحی چون زمین لرزه ها و خطواره های مغناطیسی استفاده شده است، چرا که این خطواره ها نمود سطحی ساختارهای زیرسطحی می باشند. انطباق برخی از خطواره های گسلی با شکستگی های پی سنگی و خطواره های مغناطیسی نشانگر پی سنگی بودن آنها است که بیشترین انطباق ها مربوط به خطواره های گسلی است که همروند با روند ساختارهای اصلی کمربند چین-خورده- رانده زاگرس می باشند و همچنین انطباق سازوکار و روند برخی از زمین لرزه های رخداده در زیرپهنه لرستان، با خطواره های گسلی شناسایی شده در این مطالعه نیز نشان از پی سنگی بودن این خطواره ها دارد که در اثر فعالیت مجدد گسل های پی سنگی متأثر از همگرایی ورقه عربی با ایران مرکزی ایجاد شده اند. انطباق تعداد کمی از زلزله های متوسط و بزرگ با خطواره های گسلی شناسایی شده در این مطالعه، بیانگر این است که تمامی گسل های پی سنگی واجد فعالیت لرزه ای نیستند و یا وجود سطوح جدایشی در زیرپهنه لرستان موجب استهلاک گسلش رخ داده در پی سنگ شده، بنابراین اثر سطحی فعالیت مجدد این گسل های پی سنگی بصورت خطواره های گسلی در سطح ظاهر نمی شود. تمرکز غالب زمین لرزه های رخ داده در زیرپهنه لرستان در محدوده گسله بالارود و پیشانی کوهستان و همروندی روند این گسل ها با گسلش های زمین لرزه ای نشان ازآن دارد که این دو پهنه از پهنه های اساسی پی سنگی در لرستان هستند و در راستای این دو گسله، میزان جابجایی در پی سنگ بیشتر از سایر گسل های پی سنگی است و دیگر خطواره های شناسایی شده نیز مراتب فعالیت جوانتر دیگر پهنه های گسلی پی سنگی، که اثر گسلش در سطح ندارند می باشند. اثر دو لایه ویسکوز نمک هرمز و دیگر تبخیری های مزوزوئیک و ترشیری در زاگرس در عدم رخنمون سطحی این گسل های پی سنگی موثر بوده اند.
ثریا عباسی زهرا وظیفه
در این تحقیق ضمن بررسی ادبیات مربوط به مهندسی مجدد و نوآوری سازمانی؛ هدف اصلی، تبیین رابطه ی میان سازماندهی با رویکرد مهندسی مجدد بر نوآوری سازمانی؛ و همچنین اهداف فرعی که شامل تبیین رابطه ابعاد پنج گانه مهندسی مجدد بر بهبود نوآوری سازمانی و تبیین رابطه هر یک از این ابعاد با ابعاد سه گانه نوآوری سازمانی می باشد؛ مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی است. داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه با استفاده از آزمون آماری و نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از آزمون ها و ابزار پژوهش نشان دهنده رابطه معنی دار بین این دو متغیر است. فرضیه اصلی که بیان می دارد پیاده سازی رویکرد مهندسی مجدد و بهبود نوآوری سازمانی با یکدیگر ارتباط معناداری دارد با ضریب همبستگی 0.961 و با خطای کمتر از 0.05 به همراه فرضیه های فرعی مورد تأیید واقع شد. کلمات کلیدی: مهندسی مجدد، باز طراحی فرآیند های کسب و کار، bpr، نوآوری سازمانی