نام پژوهشگر: ژیلا ولدبیگی
ژیلا ولدبیگی مرتضی منادی
چکیده هدف :هدف پژوهش حاضر مقایسه ی زنان باسواد و کم سواد از نظر میزان مشارکت آنها در امور زندگی مشترک است . این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر و نقش سرمایه های فرهنگی زنان بر روی روابط ، تصمیم گیری ها و به طور کلی نقش و جایگاه زنان در زندگی خانوادگی و مشترک آنهاست و هم چنین بررسی این موضوع که افزایش یا کاهش سرمایه های فرهنگی می تواند بر روی نقش و جایگاه زنان تأثیر بگذارد . روش : روش پژوهش حاضر پیمایشی و طرح آن از نوع همبستگی است . از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب نمونه استفاده شد . جامعه آماری تمام زنان متأهل خوابگاه های متأهلین دانشگاه های شهر تهران می-باشند که در این پژوهش خوابگاه های متأهلین دو دانشگاه تهران و شهیدبهشتی به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که 184 نفر نمونه آماری پژوهش را تشکیل می-دهند . ابزار پژوهش پرسشنامه می باشد که در دو بخش مشارکت زنان در امور مختلف زندگی مشترک ، و دوم در ارتباط با سرمایه های فرهنگی آنها تدوین شده است . بعد از گردآوری داده ها ، با ابزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . فرضیه های پژوهش عبارت اند از :1- بین سطح تحصیلات و مشارکت زنان در زندگی زناشویی ارتباط وجود دارد .2- با افزایش سرمایه فرهنگی ( تحصیلات بالا ) زنان ، میزان مشارکت آنها در امور منزل تغییر می کند . 3- با کاهش میزان سرمایه فرهنگی ( تحصیلات پایین ) زنان ، میزان مشارکت آنها کاهش می یابد . یافته ها : نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر نشان می-دهد که میزان سرمایه های فرهنگی زنان ( به ویژه تحصیلات) می تواند بر میزان مشارکت زنان در زندگی مشترک تأثیر بگذارد . به این صورت که سرمایه فرهنگی بالا با میزان مشارکت بالا هماهنگ است ، سرمایه فرهنگی متوسط هم سطح است با مشارکت متوسط ، و سرمایه فرهنگی پایین ، مشارکت پایینی به دنبال خواهد داشت . هم چنین در پژوهش حاضر نتایج اکتشافی که در خلال گردآوری داده ها به دست آمد ، نشان می دهد که عواملی مانند اشتغال زنان ، مدت ازدواج ، فاصله تحصیلی بین زوجین و تعداد فرزندان می-توانند تأثیر و نقش قابل ملاحظه ای در مشارکت زنان در زندگی مشترک داشته باشند . واژگان کلیدی : خانواده ، زنان ، سرمایه فرهنگی ، و مشارکت .