نام پژوهشگر: سمیه خراسانی
سمیه خراسانی فرهنگ هنرور
آزمون فراصوتی یکی از روش های بازرسی غیر مخرب است که به منظور یافتن عیوب داخلی قطعه بدون صدمه زدن به آن مورد استفاده قرار می گیرد. در میان تکنیک های انجام آزمون فراصوتی، روش "زمان پرواز پراش" ( tofd) یک روش نسبتاً جدید محسوب می شود. در این روش ارزیابی و بازرسی قطعه بر اساس اختلاف زمان پرواز امواج مختلفی که در قطعه ایجاد می شوند انجام می شود. به همین علت، تکنیک زمان پرواز پراش می تواند عمق و طول ناپیوستگی های داخلی را با دقتی بسیار بالاتر از سایر آزمون های فراصوتی اندازه گیری کند. با توجه به اینکه این روش براساس پدیده پراش امواج فراصوتی عمل می کند، وابسته به راستای قرارگیری عیب نیست. در این پایان نامه، روش بازرسی فراصوتی زمان پرواز پراش (tofd) با استفاده از تکنیک اجزاء محدود مدل سازی شده است. برای مدل سازی از نرم افزار abaqus و از روش صریح برای حل مسئله ی انتشار امواج فراصوتی استفاده شده است. مکانیزم عملکرد تراگذار پیزوالکتریک که موج را تولید می کند از طریق اعمال پالس تحریک گذرا بر گره هایی از سطح قطعه که در محل تماس با تراگذار در نظر گرفته شده اند شبیه سازی شده است. برای انتشار زاویه ای پرتو فراصوتی در قطعه نیز، از اعمال تأخیر زمانی به سیگنال تحریک در گره های مجاور استفاده شده است. برای بررسی صحت نحوه ی انتشار امواج فراصوتی، نتایج حاصل از مدل سازی با تصاویر به دست آمده از تکنیک فتوالاستیک مقایسه شده است. همچنین آزمایشات تجربی بر روی بلوک های فولادی انجام شده و نتایج حاصل از آن ها نیز با نتایج حاصل از مدل سازی مقایسه شده اند. در مدل سازی های انجام شده، با اندازه گیری اختلاف زمان های پرواز موج زیر پوستی و اکوی دیواره پشتی، ضخامت قطعه با دقت بالایی محاسبه شده است. همچنین در این مدل سازی ها با اندازه گیری زمان پرواز امواج پراش یافته از نوک ترک و زمان پرواز موج زیر پوستی، عمق و طول عیب نیز با دقت قابل قبولی محاسبه شده اند. با توجه به بررسی ها و نتایج به دست آمده ملاحظه می شود که مدل سازی اجزاء محدود تکنیک tofd، درک بهتری از نحوه ی انتشار امواج فراصوتی و تعامل امواج با ناپیوستگی های مختلف به دست می دهد. به همین دلیل، برای بررسی پارامترهای مختلف آزمون tofd، شبیه سازی اجزاء محدود بسیار مناسب و در مقایسه با آزمایشات عملی بسیار کم هزینه خواهد بود.
سمیه خراسانی حسین هرسیج
پژوهش حاضر که با هدف مطالعه ی تطبیقی مبانی توسعه ی غربی و توسعه ی عدالت محور دینی انجام گرفته است، در واقع درک مسئله توسعه با بررسی مبانی فلسفی - تمدنی مدرنیته و اسلام در ابعاد هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی را شامل می شود. روش تحقیق در این پژوهش فلسفی- مقایسه ای است. در واقع از آنجا که در میان دانش آموختگان مسلمان، کم نیستند کسانی که به دلیل ناآگاهی از مبانی اسلامی و نیز ناآشنایی با مبانی لیبرالیستی و تقابل آن با اندیشه ی اسلامی، آنچه را که در علوم انسانی و اجتماعی مغرب زمین به عنوان خاستگاه اندیشه های لیبرالیستی مطرح است، به عنوان سخنانی غیر قابل تردید و جهانشمول تلقی می نمایند و روز به روز، بیش از پیش از اندیشه های ناب اسلامی فاصله می گیرند، ضرورت این نگاه مقایسه ای را بیشتر ساخته است. حفظ و صیانت فکری مسلمانان، اقتدار بخشیدن به جوامع مسلمان، ارائه ی الگویی موفق از حکومت اسلامی، تدوین الگوی توسعه و پیشرفت و…، مستلزم استمرار مطالعات تطبیقی و مقایسه ای در زمینه های نظری و کاربردی است و البته از نظر منطقی، مطالعات نظری پیرامون اصول و مبانی، مقدم بر هر گونه مطالعه در زمینه های کاربردی است. چرا که بدون تبیین آن مبانی، مطالعات کاربردی استواری لازم را نخواهد داشت و راه به جایی نخواهد برد. پس، لازم است با عمق بخشیدن به این مباحث بر غنای آنها افزوده شود تا بتواند زوایای پنهان اندیشه ی مدرن بررسی شود و همچنین با آشنایی اندیشه ی اصیل اسلامی بر توانایی آن برای پاسخگویی به نیازهای معقول زمانه بیفزاید. در این رساله، نویسنده با اشاره به مفهوم توسعه و الگوهای آن در جهان معاصر و با ارائه ی تعریف و بیان مولفه های دو تمدن سکولار مدرن و تمدن اسلامی، نشان می دهد در اسلام بنیاد هستی شناسی توحیدی با بهره گیری از منابع معرفتی وحی و عقل در کنار حس و تجربه، انسان را خلیفه الله در عالم معرفی می کند و این در تباین و تضاد کامل با هستی شناسی ماتریالیستی مدرنیته با معرفت شناسی حس گرا و تجربی می باشد که خودبنیادی انسانی مادی و ابزار ساز را در خود دارد. همچنین این پژوهش عنوان می سازد اختلاف در مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی این دو نظام و همچنین دین و عقلانیت این دو تمدن، اختلاف در قلمروهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... را به دنبال دارد و نتیجه ی این امر آن است که توسعه به مفهوم اسلامی متفاوت از توسعه ی غربی خواهد بود. ضمن آنکه این پژوهش، ناظر به بحران در مدرنیته نیز میباشد و این نوشتار در صدد ارائه این مطلب است که نه تنها مبانی توسعه ی غربی با آنچه در تمدن اسلامی است، متفاوت و حتی متباین است؛ بلکه در دوران کنونی که مدرنیته با بحران های تمدنی روبرو است ضعف الگوهای غربی بیش از پیش عریان شده است و جایگزین های پیش روی مدرنیته که در نگاه این رساله جریان هایی از جمله سنت گرایی، پست مدرنیسم و اسلام در قالب انقلاب اسلامی با محوریت حکومت الله است، از جایگاه های رو به تزایدی برخوردارند و با بحران موجود در تمدن غرب رجوع به الگوهای توسعه ی غربی ناشی از این تمدن بیش از پیش برای جوامع غیر غربی به خصوص برای جوامع اسلامی و از جمله ایران اسلامی نه تنها ارتجاع بلکه انقطاع از هویت تاریخی و در نتیجه بحران و سرگشتگی هویتی و نهایتاً ناکامی را به دنبال دارد. شایان ذکر است از نظر نگارنده از آنجا که پرسش از هویت تاریخی و تمدنی اسلام تنها با انقلاب اسلامی صورت گرفته است بحث از تمدن اسلام و احیای آن با انقلاب اسلامی معنا می یابد.
سمیه خراسانی قاسم قربانی
مجموعه آذرین پنج کوه در فاصله 58 کیلومتری جنوب شرق دامغان واقع شده است، که شامل. توده ی نفوذی با ترکیب پیروکسن سینیت و مونزونیت،بخشی ازنوارماگمایی ائوسن میانی تروداست که در سنگ های میزبان آتشفشانی – رسوبی نفوذ نموده است. بافت غالب در پیروکسن سینیت هیپیدیومورف گرانولار، پوئی کیلیتیک می باشد و پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار و کلینوپیروکسن فنوکریست های شاخص تشکیل دهنده ی این واحد سنگی هستند. در مونزونیت بافت غالب هیپیدیومورف گرانولار، پوئی کیلیتیک و در بعضی نمونه ها بافت پورفیری با خمیره ی میکرولیتیمشاهده می شود که کانی های اصلی تشکیل دهنده ی آن شامل مقدار تقریبا برابر پلاژیوکلاز و آلکالی فلدسپار و کانی مافیک، پیروکسن می باشد. سنگ های آتشفشانی واجد بافت غالب پورفیریک با خمیره¬ی میکرولیتی جریانی هستند.کانی های اصلی آن ها شامل پلاژیوکلاز، آلکالی-فلدسپار،ارتوپیروکسن (انستاتیت)، کلینوپیروکسن (اوژیت) می باشند .بر پایه مطالعات الکترون مایکروپروب، ترکیب کلینوپیروکسن در پیروکسن سینیت ها و مونزونیت ها، از نوع دیوپسید و پلاژیوکلازها در مونزونیت ها از نوع آندزین و الیگوکلاز می باشند. بر پایه ی شیمی کانی کلینوپیروکسن نیز سری ماگمایی تمامی نمونه ها در قلمرو ساب آلکالن واقع می شوند در نمودارهای تعیین سری ماگمایی، نمونه های مورد مطالعه دارای ماهیت کالک آلکالن و شوشونیتی و نمونه های نفوذی متعلق به سری i را هستند. در نمودار تعیین درجه ی اشباع از آلومین نمونه های پلوتونیکی در محدوده ی متاآلومین واقع می شوند. دردیاگرام های عنکبوتی بهنجارشده نسبت به کندریت، عناصر نادر خاکی سبک (lree) نسبت به عناصر نادر خاکی سنگین (hree) غنی شدگی نشان می دهند که شاخص سنگ های کالک آلکالن قوس آتشفشانی زون های فرورانش می باشند. همچنین در نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده نسبت به گوشته ی اولیه، غنی شدگی از عناصر u، cs، th، pb و sr و تهی شدگی از عناصر ti، p، nb و ta از ویژگی های بارز ماگماهای وابسته به فرورانش هستند. بر اساس داده های ایزوتوپی مانندεnd، i(87sr/86 sr)،hf ε و18o δ، نمونه های مورد مطالعه بر روی روند گوشته¬ای و به دور از مورب (morb) و در قلمرو زون های فرورانش قرار می گیرند. به طور کلی، داده های ژئوشیمی و ایزوتوپی بیانگر آن است که نمونه های مورد مطالعه دارای یک منشأ گوشته ای غنی شده دربالای محیط های فرورانش و با حداقل آلایش پوسته ای می باشند. .سن توده ی نفوذی مورد مطالعه 0.42± 49.21میلیون سال، بیانگر سن تبلور کانی زیرکن است که نشان می دهد توده نفوذی منطقه در زمان ائوسن میانی (لوتسین) متبلور شده است. بر اساس نمودارهای تکتونوماگمایی تمامی نمونه¬های پلوتونیکی و آتشفشانی در قلمرو کمان آتشفشانی قرار می گیرند.