نام پژوهشگر: مهدی دانش
مهدی دانش محمد مظلوم خراسانی
از جمله مسائل بسیار مهمی که مجریان و مسئولان شهری در احیاء بافتهای فرسوده با آن مواجه می شوند عدم توافقشان با مالکین در مورد قیمت املاک می باشد. لذا در این تحقیق ضمن بررسی نگرش مالکین بافت فرسوده منطقه ثامن نسبت به شیوه قیمت گذاری املاک، عوامل موثر بر آن نیز مورد توجه قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش است که از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مالکین بافت فرسوده منطقه ثامن تشکیل می دهد. حجم نمونه در این تحقیق حدود 250 نفر از مالکین می باشد، که به روش طبقه ای متناسب با سهم انتخاب شده است. از آنجا که این منطقه به 4 قطاع تقسیم می شود سعی شده است تا حجم نمونه، متناسب با سهم هر قطاع انتخاب شود. یافته ها نشان می دهد که 26/66 درصد از مالکین نسبت به شیوه قیمت گذاری املاک نگرشی منفی دارند، در حالی که تنها حدود 11 درصد از آنها دارای نگرشی مثبت بوده و بقیه مالکین نگرشی خنثی نسبت به شیوه مذکور داشته اند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که موثرترین متغیر بر نگرش مالکین به شیوه قیمت گذاری املاک، میزان اطلاعات صحیحی است که آنها در مورد شیوه قیمت گذاری املاک دارند. میزان ضریب تأثیر آن 496/0 است، سایر متغیرهای اثرگذار بر نگرش مالکین به شیوه قیمت گذاری املاک، به ترتیب شدت تأثیر عبارتند از نگرش مالکین به طرح نوسازی و بهسازی، فاصله ملک تا حرم و در نهایت برخورد نزدیکان مالک با وی می باشند.
مهدی دانش خلیل خلیلی
وضعیت ابزار عامل مهمی در فرآیندهای ماشینکاری می باشد. استفاده از ابزار کند موجب ایجاد قطعات با کیفیت نامطلوب، خرابی ماشین افزار و از کارافتادگی خارج از برنامه آن و در نتیجه هزینه های اضافی می شود. در محیط های ساخت سنتی پایش وضعیت ابزار توسط اپراتورهای ماهر با استفاده از تجربه و بازرسی چشمی مستمر از سطح ابزار انجام می شود. اما در ساخت خودکار، پایش ابزار توسط انسان امکان-پذیر نمی باشد. در نتیجه روشی مطمئن جهت پایش وضعیت سایش ابزار به صورت خودکار امری ضروری است. در حال حاضر بیشتر سیستم های پایش وضعیت ابزار بر اساس روش های غیر مستقیم سنسوری می باشند. ارزیابی وضعیت ابزار بر اساس مشخصه های سیگنال یک سنسور قابل اطمینان نمی باشد زیرا مشخصه بدست آمده از سیگنال یک سنسور علاوه بر سایش ابزار به سایر عوامل غیر مرتبط با سایش ابزار مانند شرایط ماشینکاری و اغتشاشات تصادفی نیز بستگی دارد. یک راه حل ممکن برای این مشکل، تلفیق داده های چند سنسور غیر متجانس و مراجعه به نتایج بدست آمده از بینایی ماشین در محاسبه شکل ناحیه سایش ابزار در مواقع اضطراری می باشد. اطلاعات بدست آمده از این روش کامل تر و دارای دقت-بالاتری می باشد و علاوه بر این نسبت به شرایط برشی مستقل تر می باشد. در این تحقیق، ترکیب سنسورهای بینایی ماشین، جریان، کرنش و ارتعاشات جهت ایجاد یک سیستم پایش وضعیت سایش ابزار با قابلیت اطمینان بالا و کم هزینه پیشنهاد شده است. از مدل سیستم استنتاج فازی- عصبی تطبیقی (anfis) جهت تلفیق اطلاعات تصویر سطح قطعه کار، جریان موتور، کرنش و ارتعاشات ابزار و پیش بینی وضعیت سایش سطح آزاد ابزار استفاده شده است. ساختار مدل anfis پیشنهادی دارای چهار ورودی و یک خروجی می باشد. ورودی های مدل شامل انتروپی بافت سطح قطعه کار (که توسط تبدیل موجک فیلتر شده)، انتگرال حاشیه ای زمان-فرکانس سیگنال جریان موتور اسپیندل و انتروپی شانون سیگنالهای کرنش و ارتعاشات ابزار می باشد. نتایج بدست آمده نشان داد با استفاده از مدل anfis می توان با دقت بالایی مشخصه های سیگنالها را تلفیق و در پیش بینی وضعیت ابزار استفاده نمود.
مهدی دانش خلیل خلیلی
چکیده ندارد.
مهدی دانش احمد جعفری صمیمی
مهمترین هدف تحقیق حاضر ارزیابی اقتصادی ابعاد مختلف ناشی از ایجاد و توسعه بندر امیرآباد بهشهر و چگونگی تاثیر آن در ساختار اقتصادی و اجتماعی استان مازندران می باشد. با توجه به اینکه جمهوری های نوبنیاد بازمانده از شوروی سابق در واقع همان توان تولیدی را به نسبت قابلیتها و توان معادن خود دارند، ایجاد منطقه ویژه در استان و پردازش مواد اولیه و تبدیل آنها به کالاهای واسطه ای و نهائی و صدور مجدد آنها از مهمترین ابزار و وسایل دستیابی به اهداف اصلی ایجاد منطقه ویژه یعنی اشتغال، انتقال تکنولوژی، ارز آوری ، افزایش مهارت نیروی انسانی، آموزش ، توسعه صادرات و جذب سرمایه گذاری خارجی و غیره به شمار می رود لذا این منطقه با توجه به استعدادهای بالقوه خود خواهد توانست اولا" دستیابی به بازارهای کشورهای تازه استقلال یافته را تسهیل نموده و ثانیا" نقش مهمی به عنوان مرکز عمده ترانزیت کالاهای آسیای مرکزی و اروپا ایفا نماید که هر دو مورد فوق موجب افزایش درآمدهای ارزی کشور و استان خواهد شد. که در نهایت طرح احداث بندر چندمنظوره امیرآباد بهشهر با اهداف کلی ذیل مورد توجه قرار گرفت : 1 - صادرات و واردات کالا بین جمهوری اسلامی و کشورهای حاشیه دریای خزر. 2 - ترانزیت کالا از کشورهای آسیای میانه به سایر نقاط جهان. 3 - جلب توریست و جابجایی مسافرین جمهوری اسلامی و کشورهای فوق. 4 - تقویت بخش صیادی استان. 5 - برقراری شبکه حمل و نقل دریایی بار و مسافر در استان.
مهدی دانش احمد جعفری صمیمی
مهمترین هدف تحقیق حاضر ارزیابی اقتصادی ابعاد مختلف ناشی از ایجاد و توسعه بندر امیر آباد بهشهر و چگونگی تاثیر آن در ساختار اقتصادی و اجتماعی استان مازندران می باشد. با توجه به اینکه جمهوری های نوبنباد بازمانده از شوروی سابق در واقع همان توان تولیدی را به نسبت قابلیتها و توان معادن خود دارند، ایجاد منطقه ویژه در استان و پردازش مواد اولیه و تبدیل آنها به کالاهای واسطه ای و نهائی و صدور مجدد آنها از مهمترین ابزار و وسایل دستیابی به اهداف اصلی ایجاد منطقه ویژه یعنی اشتغال، انتقال تکنولوژی، ارز آوری، افزایش مهارت نیروی انسانی، آموزش، توسعه صادرات و جذب سرمایه گذاری خارجی و غیره به شمار می رود لذا این منطقه با توجه به استعدادهای بالقوه خود خواهد توانست اولا دستیابی به بازارهای کشورهای تازه استقلال یافته را تسهیل نموده و ثانیا نقش مهمی به عنوان مرکز عمده ترانزیت کالاهای آسیای مرکزی و اروپا ایفا نماید که هر دو مورد فوق موجب افزایش درآمدهای ارزی کشور و استان خواهد شد. که در نهایت طرح احداث قندر چند منظور امیر آباد بهشهر با اهداف کلی ذیل مورد توجه قرار گرفت: 1- صادرات و واردات کالا بین جمهوری اسلامی و کشورهای حاشیه دریای خزر2- ترانزیت کالا از کشورهای آسیای میانه با سایر نقاط جهان3- جلب توریست و جابجایی مسافرین جمهوری اسلامی و کشورهای فوق4- تقویت بخش صیادی استان5- برقراری شبکه حمل و نقل دریایی بار و مسافر در استان.