نام پژوهشگر: پدرام صفایی
پدرام صفایی اسماعیل شفیعی
این پژوهش تلاش می کند تا با تجزیه و تحلیل کاراکترهای نمایشی در چهار نمایشنامه ی «آنتون چخوف» ، به بررسی مفهوم «مهاجرت» در آنها بپردازد. نمایشنامه های چخوف، حاوی ویژگیهای مشخصی است که آشکارا این مفهوم وابسته به علوم انسانی را به چالش می کشد. در آثار او احساس دلتنگی و حس غربت شدیدی وجود دارد که می توان – در مواردی- از آن به عنوان نوستالژی هم یاد کرد. این مضمون در این نمایشنامه ها، تبدیل به یکی از اساسی ترین دغدغه ها، برای کاراکترها شده است. نگاه چخوف با دیگر نویسندگان مطرح روسیه همچون تولستوی و داستایوفسکی می تواند دارای مشابهت هایی باشد، لیکن زاویه ی دیدی که چخوف برای نگاه به این موضوع انتخاب نموده، شایان توجه بوده و. بررسی اجزاء و نتایج آن می تواند پدیدآورنده ی نگاهی نو به مسائل و پدیده های اجتماعی و تجلی آن در آثار نمایشی باشد. در این نوشته قصد پژوهنده بر این است که به این احساس پایان ناپذیر در نوشته های جخوف بپردازد . این پژوهش دارای سه فصل می باشد : فصل اول: پدیده ی مهجرت از منظر روانشناسی ، جامعه شناسی و فلسفه فصل دوم : جامعه روسیه و پدیده مهاجرت که در آن دیگر نویسندگانو پدیده مهاجرت موردبررسی قرار گرفته است. . فصل سوم : چخوف و مهاجرت ، که درآن چهار نمایشنامه مورد نظر مورد بررسی قرار گرفته است. کلید واژه ها :مهاجرت ، روسیه ، چخوف ،ادبیات نمایشی روسیه