نام پژوهشگر: ارش برهان
ارش برهان سید رسول موسوی حاجی
خراسان بزرگ، چه پیش و چه پس از اسلام همواره از نقاط هنرپرور ایران بوده است. از خراسان بزرگ، بزرگ- هنرمردانی در تاریخ سر بلند کردهاند و ایران را به هنروری در گیتی، شهره کردهاند. هنر در این سرزمین، فارغ از جنبهی زیباییشناسانه و سرگرمکنندگی در پیوندی عمیق با منش و خصلتهای دینی(دین در معنای موسع کلام) و عرفانی تعریف میشود.در اثر این پیوند زیبا و فرخنده، شکلی از هنر آیینی و به تعبیری دینی متولد شده است. این شکل از هنر منحصر به این خاک نیست اما به هر روی در این خطه هنوز زنده است و خود را از میان خاکسترهای خود، ققنوسسا، دوباره میزایاند. رقص یکی از کاربستهای هنری است که هماره سینهی خود را آماج حملات نازیبادوستان دیده است؛ اما خراسان که خود از اقطاب و یا مهمترین مرکز عرفان اسلامی بودهاست در قلب خود جایگاهی برای این هنر یافته است و آن را چون گوهری در برگرفته است. عمر رقص در خراسان بسیار بیشتر از اسلام و به طور کلی دین است. ریشههای رقص به گذشتههای بسیار دور یعنی زمانی که اجدادمان بر روی زمین از طریق شکار، زندگی میگذراندند، بازمیگردد. برای آدم آن روز، طبیعت موجودی بسیار پیچیده مینمود و به این طریق وی، برای هر پدیدهای به دنبال پاسخی الهی میگشت و به این ترتیب خدایان مختلف، زندگی او را احاطه کردند. بر طبق اساطیر و افسانهها خدایان یا خود میرقصند، مانند الهه شیوا و یا انسان میتواند از این زبان برای ارتباط و احتمالاً راضی نگهداشتن او بهره گیرد؛ اینگونه بود که رقص الهی و یا آیینی متولد شد. او برای نمایشی هر چه عمیقتر و تاثیرگزارتر از، هر آن چه در کف دارد مایه میگذارد. او از تمام هنرش برای خلق دوباره- ی آن لحظهی روحانی استفاده میکند و خود را در لحظهی خلقت تصور میکند. لباس، ابزاری است که میتواند وی را در این هدف یاری کند. لباس که در ابتدا برای پوشاندن و حفاظت آدمی در برابر تغییرات دما ساخته شده بود، آرام آرام به جزیی از اندام انسان بدل شد. به این ترتیب لباس رقص هماهنگ وهمگون با حرکات رقصنده جزیی از سامانهی رقص میشود، همان طور که موسیقی و شعر. در این رساله، به شکل خاصی از رقص آئینی که در تربت جام، مرسوم است پرداخته شده است و ارتباط همزمان رقص و لباس با آئین عرفانی اسلامی در این منطقه بررسی شدهاست. روش کار برای به سرانجام رسیدن این تحقیق مطالعهی کتابخانهای و انجام تحقیقات میدانی بوده است. برای نگارش این رساله سعی شد تا حد امکان از منابع معتبر و دست اول بهره برده شود.هدف از انجام چنین تحقیقی در مرتبهی نخست علاقهی شخصی نگارنده به این رقص و سپس کشف ارتباط عناصر تشکیلدهندهی آن بوده است. ز نتایجی که پس از انجام این تحقیق به دست آمد تا حدودی در جهت درستی فرضیات بود. گرچه این تحقیق را بایستی تنها گام کوچکی در راه شناخت این آثار فرهنگی عظیم شمرد.