نام پژوهشگر: محمد حسن ابراهیمی
رضوانه نداف کاظم چاوشی
هدف اصلی این تحقیق بررسی امکان کسب بازده غیر عادی با استفاده از مدل riv (درآمد باقی مانده) و نیز عوامل موثر بر کسب بازده غیر عادی (درآمد باقی مانده، اندازه شرکت و نوع صنعت) در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1386 تا 1390 می باشد. در این تحقیق برای پیش بینی و قیمت گذاری سهام و به تبع آن اتخاذ استراتژی خرید یا فروش از دو رویکرد استفاده شده است. نخست، رویکرد مستقیم که در آن با استفاده از مدل و با استفاده از داده های تاریخی حسابداری در پایان اسفند هرسال نسبت p/b را برای هر شرکت پیش بینی و بر مبنای آن نسبت به اتخاذ استراتژی خرید یا فروش اقدام شده است. دوم، رویکرد نسبی که مبتنی بر مدل riv و رگرسیون مقطعی می باشد و درآن با استفاده از ضرایب برآوردی معادله رگرسیون در پایان اسفند هرسال نسبت p/b را برای هر شرکت پیش بینی و بر مبنای آن استراتژی خرید یا فروش اتخاذ شده است. سپس، برای برای ارزیابی عملکرد مدل riv در دو ریکرد فوق، بازده کسب شده طبق هر رویکرد با بازده بازار (شاخص کل) مقایسه شده تا در مورد عملکرد رویکرد مزبور در کسب بازده غیر عادی قضاوت کرد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد، در طی دوره مورد نظر، عملکرد رویکرد مستقیم در کسب بازده غیرعادی بهتر از رویکرد نسبی بوده بطوری که بطور متوسط بازده غیرعادی کسب شده در رویکرد مستقیم (8/8%) نسبت به رویکرد نسبی (6/2%)، 6/6% در سال بیشتر می باشد. همچنین این نتایج حاکی از ارتباط مستقیم (مثبت) درآمد باقی مانده و اندازه شرکت با بازده غیرعادی در سطح اطمینان 95% می باشد. از سوی دیگر در سطح اطمینان 95% نمی توان گفت نوع صنعت بر رابطه بین درآمد باقی مانده و بازده غیر عادی اثر مثبت و تعدیل کننده دارد.