نام پژوهشگر: فاطمه محمودیان
فاطمه محمودیان علیرضا فولادی
پارادوکس یا هم سازی ناسازها، یکی از اصطلاحات علم منطق است که به حوزه ی ادبیات نیز راه یافته است و اکنون از مهم ترین شگردهای ادبی به شمار می رود. پارادوکس وسیله ی مناسبی برای بیان عقاید پیچیده ی روانی شاعر به موجزترین و زیباترین شکل ممکن است. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای-توصیفی، ابتدا به ارائه ی تعریف ، پیشینه و جایگاه پارادوکس پرداخته و سپس با بررسی شعر پنج تن از شاعران برجسته ی معاصر یعنی نیما یوشیج، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری، به تفکیک چهره های مختلف و نمودهای گوناگون این شگرد در شعر شاعران می پردازد. در این پژوهش، تقسیمات جدیدی از مبحث پارادوکس ارائه شده که شامل: متناقض نما، حس آمیزی، بعدآمیزی، خلاف آمد، شطح و تجرید است و هر کدام از این زیرمجموعه ها از نظر ساخت زبانی، ادبی و محتوایی مورد کاوش قرار گرفته است.
فاطمه محمودیان محمدرضا قنادی
در این پایان نامه، چگونگی تحول در ساختار سیاسی دوره ی صفویه، با تکیه بر مهاجرت و اسکان قزلباشان در ایران از شاه اسماعیل تا پایان سلطنت سلطان محمد خدابنده بررسی شده است. قزلباشان که از آناطولی وارد ایران شدند، از طریق مرید و مرادی و ارادتی که به مرشد کامل داشتند، توانستند در ساختار سیاسی ایران جایی پیدا کنند. آنان که ابتدا به مرشد کامل، اعتقاد خالصانه داشتند، به مرور زمان، به واسطه ی برخورد منافع و کسب قدرت، به رقابت برخاستند و به عاملی مهم در بروز بحران های داخلی تبدیل شدند. هرگاه شاهان صفوی در موقعیت ضعف قرار می گرفتند، قبایل مختلف قزلباش در کشمکش هایی خونین و طولانی، امپراطوری صفویه را تا لبه ی پرتگاه سقوط پیش می بردند. خصومت بین مقام های ترک و ایرانی، یکی از مشخصه های مهم دوره ی صفویه محسوب می شود. قزلباشان چون مرد شمشیر بودند، خود را برتر از ایرانیان می دانستند و اداره ی امور کشور را حق خود می شمردند. ایرانیان نیز که اهل قلم و مدیریت بودند و قرن ها به کشورداری پرداخته بودند، ترکان چادرنشین قزلباش را برای اداره ی امور کشور لایق نمی دانستند. ترکان نیز برای تحقیر ایرانیان، آنان را تاجیک می خواندند. در دوره ی شاه اسماعیل، قزلباشان به واسطه ی اعتقاد راسخ به مرشد کامل، درگیری های خاصی به وجود نیاوردند. در دوره ی شاه تهماسب، به خصوص ده سال اول حکومت وی، قزلباشان کشور را به ورطه ی سقوط بردند، اما دهه ی دوم به بعد حکومت شاه تهماسب، در واقع تا حدودی تثبیت قدرت وی بود. در دوره ی شاه اسماعیل دوم، قزلباشان از مهابت او بر جان خود ایمن نبودند و جرأت سرکشی نداشتند. دوره ی سلطان محمد خدابنده، اوج دخالت قزلباشان در اداره ی امور کشور بود. کلیدواژه ها: دولت صفویه، قزلباشان، ایرانیان، کشمکش ها.
فاطمه محمودیان باقر یخچالی
مایکوفنولیک اسید، یکی از متابولیت های ثانویه است که توسط بعضی از گونه های قارچی تولید می شود. این دارو که دارای خاصیت آنتی بیوتیکی و بازدارنده ی سیستم ایمنی می باشد توسط چندین سویه پنی سیلیوم تولید می شوند که در این میان پنی سیلیوم بروی کامپکتوم بیشترین تولید را نشان داده است. قارچ های تولیدکننده ی متابولیت های ثانویه، به فراوانی در خاک یافت می شوند. حضور قارچ های تولید کننده ی این آنتی بیوتیک نیز در خاک گلخانه ها، جنگل های بارانی گرمسیری و زمین های کشاورزی و نیز مواد غذایی، میوه و لبنیات فاسد گزارش شده است. در این تحقیق به منظور جداسازی سویه پنی سیلیوم بومی مولد مایکوفنولیک اسید، از خاک مناطق مختلف و نیز مواد فاسد ذکر شده نمونه برداری انجام شد. پس از کشت نمونه ها روی محیط کشت اختصاصی، 140 سویه پنی سیلیوم جداسازی گردید. تمامی این سویه ها در محیط کشت مایع (czapek-dox) و به مدت 12 روز در دمای 28 درجه سانتی گراد گرماگذاری شدند. سپس از محلول رویی کشت نمونه-برداری و از نظر تولید این آنتی بیوتیک با hplc آنالیز شدند. 3 سویه پنی سیلیوم بومی تولیدکننده ی مایکوفنولیک اسید جداسازی شد و سویه ی با بالاترین تولید از نظر مورفولوژیکی(ماکروسکوپی و میکروسکوپی) و ملکولی(توالی s rdna18) شناسایی شد. نتایج نشان داد که این سویه پنی سیلیوم گلابروم می باشد که تاکنون تولید این آنتی بیوتیک توسط آن گزارش نشده است. همچنین حضور دو ژن hmg و mddاز ژن های اصلی مسیر بیوسنتز این آنتی بیوتیک، در سویه تولیدکننده شناسایی شد. برای این کار از پرایمرهای طراحی شده قبل استفاده شد. این پرایمرها پس از انجام همردیفی چندگانه توالی بر اساس توالی-های آمینواسیدی کد شده توسط این ژن ها در گونه های قارچی دیگر، از نواحی حفاظت شده ی بین توالی ها طراحی شدند. قطعات به دست آمده از این ژن ها درون وکتور کلون و تعیین توالی شدند. همچنین برای اثبات بیان این ژن ها، ابتدا استخراج rna و سپس rt-pcr انجام و حضور mrna ی این ژنها اثبات شد. قطعات dna حاصل از rt-pcr کلون و تعیین توالی شدند. در آخر توالی نوکلئوتیدی به دست آمده از ژن و cdna آنها مقایسه شدند
فاطمه محمودیان رکسانا فکری
یکی¬از بهترین¬ومهم ترین گزینه های توسعه یافتگی¬عنصر کارآفرینی میباشد. یکی از شاخه های اصلی کارآفرینی ، کارآفرینی شرکتی است¬که بدون شک¬ سهم چشمگیری در توفیق وتعالی¬شرکت ها دارد. هدف پژوهش ما ارزیابی مدیریت¬کارآفرینانه¬ درعملکرد شرکت های کوچک¬و¬متوسط صنعت¬ کاشی¬ ایران¬با¬استفاده¬ ازمدل ¬کارت ¬امتیازی¬متوازن¬¬(bsc) وروشها¬¬ی تصمیم¬گیری-چندشاخصه(madm) ¬ بنام ویکور(vikor) وتاپسیس(topsis) است.در این پژوهش ابتدا شاخص هایی برای مناظر چهار گانه مدل کارت امتیازی متوازن باتوجه به صنعت کاشی بومی سازی شده است¬¬.و از¬روش تحلیل سلسله مراتبی( ahp) توسط نرم افزار¬expert choice به محاسبه اوزان مناظر وشاخصهای مناظر کارت امتیازی متوازن خواهیم پرداخت¬. وسپس ابعاد مدیریت کارآفرینانه رابراساس شاخصهای مناظر بااستفاده¬از¬روش¬ویکور¬وتاپسیس¬ارزیابی می کنیم. ودرانتها پایایی تحقیق خود رابا مقایسه این دوتکنیک ارزیابی خواهیم کرد.در¬واقع ارزیابی خواهیم کرد صنعت کاشی چقد با ابعاد مدیریت کارآفرینانه فاصله دارد ودر جهت کاهش این فاصله گام بردارد.برای پیاده سازی مدل کارت امتیازی متوازن¬در این پژوهش¬یک¬ساختار تحقیق تعریف خواهدشد که این ساختار درسه فاز ،آغازین ،طراحی وتوسعه ،استقرار واجرا خلاصه میشود،که ماحصل آن پیاده سازی برنامه استراتژیک¬د¬رصنعت کاشی خواهدبود. روش تحقیق مااز نظر هدف کاربردی است¬واز¬نظر¬تکنیک¬گردآوری داده¬ها¬واطلاعات¬از¬روش پیمایشی استفاده خواهدکرد.همچنین-برای اندازه گیری¬روایی پژوهش از ضریب¬رتبه ای اسپیر¬ من وبرای تعیین اعتبار پرسشنامه تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ ( )¬ توسط ¬نرم افزار (spss )¬ آزمون¬می¬گردد.¬نتایج تحقیق¬نشان¬داده اند که ازشش بعد مدیریت کارآفرینانه ،ساختار مدیریت،بالاترین رتبه¬ درهردوروش¬و گرایش¬به¬استراتژیک-و¬فرهنگ¬کارآفرینانه¬بترتیب¬در¬روش¬¬تاپسیس¬و¬ویکور¬پایین¬¬ترین¬¬رتبه¬را¬¬دارامی¬باشند
فاطمه محمودیان هادی شفائی مقدم
توده گرانیتوئیدی کاشمر واقع در شمال شرقی ایران مرکزی، بخش بزرگی از کمربند ماگمایی شمال گسل درونه است که در سنگ های ولکانیکی ائوسن آغازین نفوذ کرده و با رخنمونی وسیع از پلوتون های i-type که عمدتاً دارای سنگ های فلسیک از نوع گرانیت و گرانودیوریت هستند. دایک های آپلیتی متعددی توده گرانیتوئیدی مذکور را قطع کرده اند و این گرانیتوئیدها دارای آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک هستند. بر اساس مطالعات پتروگرافی، ترکیب سنگ شناسی منطقه مورد مطالعه از گرانیت، آندزیت تا داسیت متغیر می باشد. تعیین سن به روش u-pb بر روی گرانیتوئیدها و دایک های آپلیتی همراه این مجموعه نشان دهنده سن تبلور 40 تا 41 میلیون سال می باشد. با توجه به ویژگی های ژئوشیمیایی (تهی شدگی tnt به همراه غنی شدگی عناصر نادر خاکی سبک نسبت به سنگین و ...)، سنگ های منطقه دارای سرشت کالک آلکالن و وابسته به کمان ماگمایی می باشند. تهی شدگی از عناصر nb, ti, ta و p و غنی شدگی از عناصر k و pb یک جایگاه کمان قاره ای مرتبط با فرورانش را برای آن ها پیشنهاد می کند و تهی شدگی از nb و ta و غنی شدگی از th و rb بیانگر پیدایش گرانیت ها در بالای زون فرورانش و آلایش با مواد پوسته ای می باشد. بر اساس نموارهای تمایز جایگاه تکتونیکی، نمونه های مورد مطالعه در محدوده کمان آتشفشانی مرتبط با فرورانش، حاشیه فعال قاره ای و جزء گرانیت های نوع i کالک آلکالن هستند.