نام پژوهشگر: حسین مروج
معصومه نیازاده حسین مروج
این آزمایش به منظور مقایسه اثرات افزودن سه مولتی آنزیم تجارتی به جیرههای بر پایه جو، گندم و مخلوط گندم و جو بر عملکرد و صفات لاشه جوجههای بلدرچین ژاپنی انجام شد. در این تحقیق 13 تیمار با 4 تکرار و 40 مشاهده در هر تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی با تعداد 2080 قطعه جوجه بلدچین ژاپنی به مدت 42 روز مورد بررسی قرار گرفت. تا 14 روزگی به کل جوجه ها جیره ی بر پایه ی ذرت و از ابتدای هفته سوم پرورش به هر تیمار جیره مخصوص به آن داده شد. تیمارها عبارت بودند ازچهار جیره بر پایه جو (با سطح جیره ای 40 درصد) شامل سطح صفر و سه آنزیم a، b و c ، چهار جیره بر پایه گندم (با سطح جیره ای 40 درصد) شامل سطح صفر و سه آنزیم a، b و c، چهار جیره بر پایه گندم/ جو (20 و 20 درصد) شامل سطح صفر و سه آنزیم a، b و c و یک جیره ذرت بدون آنزیم. در کل دوره (42-14 روزگی) با افزودن آنزیم a به جیره ی بر پایه ی گندم/جو خوراک مصرفی روزانه به طور معنی داری نسبت به جیره های بر پایه ی ذرت، گندم+آنزیم a، گندم+آنزیم b، گندم+آنزیم c و جیره های بر پایه ی جو با و بدون آنزیم افزایش یافت(05/0p<). با افزودن آنزیم b به جیره ی بر پایه گندم/جو افزایش وزن روزانه ی کل دوره نسبت به جیره های بر پایه ی جو+آنزیم b، جو بدون آنزیم و جیره بر پایه ذرت بدون آنزیم به طور معنی داری افزایش یافت(05/0p<). در مورد ضریب تبدیل غذایی کل دوره و فراسنجه های مربوط به لاشه (وزن لاشه و اوزان نسبی لاشه، سینه، ران ها، کبد، طول و وزن نسبی دئودنوم و ژئوژنوم) هیچ گونه اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد(05/0p>). افزودن آنزیم c به جیره ی بر پایه ی جو وزن نسبی ایلئوم را نسبت به جیره های گندم/جو بدون آنزیم و گندم/جو با آنزیم b به طور معنی داری افزایش داد(05/0p<) و همچنین وزن نسبی پانکراس در جوجه های تغذیه شده با جیره ی بر پایه ی جو بدون آنزیم به طور معنی داری نسبت به جوجه های تغذیه شده با جیره های بر پایه ی ذرت، گندم با آنزیم a، گندم با آنزیم b و گندم/جو با آنزیم a بیشتر بود(05/0p<). به طور کلی به نظر می رسد استفاده از جیره بر پایه گندم/جو حاوی آنزیم در بلدرچین ژاپنی نسبت به جیره بر پایه ذرت مقرون به صرفه می باشد. کلمات کلیدی : جو، گندم، بلدرچین ژاپنی، عملکرد، صفات لاشه، اندازه دستگاه گوارش، آنزیم
نجمه طاهری محمد رکوعی
صنعت مرغداری به عنوان یکی از منابع تهیه کننده ی مواد غذایی پروتئین دار از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این صنعت به دلیل برتری گوشت مرغ از نظر پروتئین، تناسب اسیدآمینه نسبت به گوشت سایر حیوانات، در نتیجه استقبال بالا از آن و همچنین درآمد بالای این صنعت، رتبه دوم را از نظر سرمایه گذاری بعد از صنعت نفت به خود اختصاص داده است. با توجه به اهمیت عوامل تولید در بازدهی این صنعت، همچنین کمبود این منابع در کشور، توجه به مدیریت آن ها لازم و ضروری است. از جمله عوامل مدیریتی مهم در پرورش طیور، می توان تغذیه، تهویه، نور، حرارت و رطوبت را نام برد، که می توانند روی عملکرد طیور موثر باشند. در این تحقیق که بر اساس مطالعه میدانی از طریق بازدید، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه انجام گرفت، سعی شد تا کلیه مسائل مدیریتی در منطقه سیستان مورد ارزیابی قرار گیرد. اطلاعات جمعآوری شده با استانداردهای مورد نیاز هر واحد به کمک رویه ttest نرم افزار sas مورد مقایسه قرار گرفت، نتایج بیان کننده این بود که میزان تراکم، مساحت انبار، هواکش، هواده، دانخوری، آبخوری، دماسنج و رطوبت سنج موجود با استاندارد آن ها اختلاف معنی داری در سطح 05/0 دارند، درحالیکه برای دیگر عوامل مورد بررسی، میزان موجود با استاندارد آن اختلاف معنی داری نشان نداد. همچنین با استفاده از رویه glmselect نرم افزار sas اثر عوامل مختلف مدیریتی روی کارایی، ضریب تبدیل، میانگین وزن پایان دوره و درصد ماندگاری بررسی شد. فاصله مرغداری با جاده اصلی و محل مخزن آب، بر کارایی اثر معنی داری داشت (05/0 p<). همچنین موقعیت هواده ها نسبت به هواکش ها بر ضریب تبدیل اثر معنی داری داشت (05/0 p<). لازم به ذکر است خوراک روزانه هر مرغ و تعداد بازدید دامپزشک از واحد مرغداری، بر میانگین وزن پایان دوره اثر معنی داری نشان داد (05/0 p<). فاصله با اولین شهر و فاصله با جاده اصلی، بر درصد ماندگاری اثر معنی داری داشت (05/0 p<). با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش و همچنین شرایط منطقه، به خصوص آب و هوای آن، توجه به امر تهویه و بهداشت به طور ویژه ای لازم و ضروری است. کلمات کلیدی: گوشت مرغ، مدیریت، مرغداری، سیستان
حسین نعیمی پوریونسی حسین مروج
چکیده ندارد.
جواد اسلامی حسین مروج
چکیده ندارد.
حسین مروج همایون خزعلی
به منظور تعیین سطح مطلوب انرژی متابولیسم و پروتئین در جیره غذایی جوجه های گوشتی آرین این آزمایش در سه مرحله آغازین، رشد و پایانی به مدت 56 روز برای دو جنش نر و ماده طراحی و اجرا گردید و صفات تولیدی غذای مصرفی، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل غذایی، وزن نهایی، سطح هورمونهای t3، t4 خون جوجه ها و کیفیت لاشه مورد بررسی قرار گرفت و سطح از انرژی و پروتئین جیره غذایی که کمترین هزینه یک واحد تولید را داشت به عنوان سطح مطلوب انرژی و پروتئین انتخاب شد. جیره های غذایی شامل چهار سطح انرژی قابل متابولیسم (900، 2800، 2700 و 2600 کیلوکالری بر کیلوگرم) بود که با توجه به سه دوره پرورش آغازین، رشد و پایانی برای هر کدام از دوره های پرورش و هر سطح انرژی پنج سطح پروتئین متناسب با سطح پیشنهادی جداول احتیاجات طیور (nrc سال 1994) به همراه دو سطح بالاتر و پایینتر از آن در نظر گرفته شد. این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصافدی به صورت سه فاکتوریل (2*5*4) در سه تکرار اجرا شد و به ازاز هر تکرار در هر جنس تعداد 30 قطعه و به طور کلی تعداد 3600 قطعه جوجه یک روزه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان می دهد که در کل دوره پرورش میانگین غذای مصرفی بطور معنی داری تحت تاثیر سطوح مختلف انرژی بوده است. (p<0/05). به نحوی که با افزایش سطح انرژی جیره غذایی میانگین غذای مصرفی کاهش یافته است و غذای مصرفی مرتبط با سطح انرژی 2900 کیلوکالری به طور معنی داری با دو سطح 2700 و 2600 اختلاف داشته است (p<0/05). همچنین میانگین افزایش وزن روزانه نیز به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح انرژی جیره غذایی بوده است (p<0/05) و با افزایش سطح انرژی، میانگین افزایش وزن روزانه بیشتر شده است. به نحوی که افزایش وزن روزانه مرتبط با سطح انرژی 2900 کیلوکالری بر کیلوگرم نسبت به دو سطح 2700 و 2600 اختلاف معنی داری داشته است (p<0/05). میانگین ضریب تبدیل غذایی نیز به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح مختلف انرژی قابل متابولیسم بوده است (p<0/05) و با افزایش سطح انرژی جیره غذایی ضریب تبدیل انرژی کاهش یافته است، اختلاف ضریب تبدیل غذایی مرتبط با دو سطح انرژی قابل متابولیسم 2700 و 2600 کیلوکالری بر کیلوگرم معنی دار نبوده است. اما اختلاف بین دو سطح انرژی 2900 و 2800 با یکدیگر و با سایر سطوح معنی دار بوده است ((p<0/05. همچنین نتایج نشان می دهد که وزن نهایی جوجه های مورد آزمایش به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح انرژی قابل متابولیسم و پروتئین بوده است (p<0/05). و بیشترین وزن نهایی متعلق به جیره های حاوی سطح انرژی و پروتئین بالاتر بوده است. اثر جنسیت نیز بر کلیه صفات تولیدی معنی دار بوده است (p<0.05) و میانگین غذای مصرفی، افزایش وزن روزانه و وزن نهایی نرها بیشتر از ماده ها بوده است و میانگین ضریب تبدیل غذایی نرها به طور معنی داری پایین تر از ماده ها بوده است (p<0.05). همچنین اثرات متقابل انرژی و پروتئین و جنسیت در کل دوره پرورش بر صفات تولیدی معنی دار نبوده است.