نام پژوهشگر: پویا قایم مقامی

بررسی و تحلیل نظریه گفتمان در اندیشه فوکو
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  پویا قایم مقامی   علی فتح طاهری

درحالیکه ساختارگرایی و اگزیستانسیالیزم در میان روشنفکران و متفکرین دهه ی 1960، رواج فراوانی داشت، میشل فوکو، رویکرد دیگری را برای برخورد با مسائل در نظر گرفت. روش دیرینه شناسی که او در دوره ی اول فکری خود به آن پرداخت، صورتبندی های گفتمانی را در دوره های مختلف زمانی مورد بررسی قرار داد. این روش به جای بهره گیری از درون مایه ی هگلی پیشرفت تاریخی، با تاکید بر گسست های تاریخی، نشان می دهد که چرا انواع خاصی از کنش های کلامی و یا نوشتاری با وجود داشتن شرایط زبان شناختی قابل قبول، در دوره ی زمانی خاصی، به کار گرفته نمی شوند. این بدان معنی است که علاوه بر قواعد نحوی حاکم بر کنش های زبانی، قواعد دیگری نیز بر کنش های زبانی حاکم است و آن ها را کنترل می کند. فوکو در کتاب هایی که در بین سالهای 60 تا 70 نگاشت، کوشش کرد تا این قواعد را توصیف کند. در دوره ی دوم فکری فوکو که از سال 1968 شروع می شود، فوکو رویکرد دیگری را برمی گزیند. این رویکرد جدید تبارشناسی نام داشت. تبارشناسی، علاوه بر تبیین های توصیفی، امکان تبیین های علی را نیز به فوکو می داد. فوکو به کمک این روش، توانست به تحلیل نقش عوامل غیر گفتمانی (مخصوصا نهادهای قدرت) در شکل گیری صورتبندی های گفتمانی بپردازد. تحلیل های فوکو، مورد نقدهای فراوانی قرار گرفته است. بسیاری از منتقدین، تحلیل های او را روشنگر یافته اند و به این مسئله اشاره کرده اند که او به نکاتی توجه کرده که قبل از او کسی به بررسی آن ها نپرداخته است. برخی نیز تحلیل های او را در مورد مباحث مختلف، جانبدارانه تلقی کرده اند.