پوستر با توجه به قدمتی که در اطلاع رسانی و ارائه پیام تصویری به مخاطب دارد، به عنوان مهمترین و بهترین ابزار برای انتقال خلاق پیام بر روی کاغذ، بسیار مورد توجه افراد قرار گرفته است. عواملی در بیان خلاق و ارائه هرچه ماندگارتر پیام در پوستر موثر می باشند که توجه به این عوامل در موفقیت و عدم موفقیت پوستر سهیم هستند. با نظر به اینکه قطع پوستر به طور معمول بسیار بزرگ نمی باشد و بیننده زمان زیادی را صرف مطالعه آن نمی کند، پیام باید به صورتی درون پوستر جای بگیرد که مخاطب بتواند از فاصله نه چندان دور و در نخستین نگاه، موضوع پوستر را درک کرده و با نزدیک شدن به آن اطلاعات کامل تری را به دست آورد. با توجه به ماهیت پوستر، پیام بهتر است کوتاه، صریح، واضح و گویا به نمایش گذاشته شود. این امر نیازمند فکری خلاق و پویا است تا پیام را در کوتاه ترین زمان ممکن به مخاطب القا کند و بیشترین تاثیر را داشته باشد. بررسی تعدادی از پوسترهایی که با تصویرسازی کار شده اند، این نکته را نشان می دهد که توجه به زیبایی به تنهایی نمی تواند در موفقیت پوستر موثر باشد؛ بلکه، زیبایی در کنار خلاقیت - داشتن فکر نو و جدید، به عنوان نقطه ثقل- در پوستر می تواند علاوه بر انتقال پیام، تصویری ماندگار و تاثیرگذار در ذهن مخاطب بسازد. ماندگاری پیام و لذت بردن از پوستر نشان دهنده خلاق بودن آن است. در سال های اخیر تکنیک ها و روش های جدیدی که در تصویرسازی ایجاد شده این هنر را به ابزاری قوی و نیرومند جهت استفاده در طراحی پوستر تبدیل کرده است. در مقوله نمادگرایی در پوستر، بهره گرفتن از نمادها و نشانه ها یکی از روش های ایجاد اثر خلاق است. استفاده صحیح از نمادها منوط است به شناخت فرهنگ ها و سنت ها که این امر میسر نخواهد شد، مگر با داشتن آگاهی و احاطه بر موضوع. آگاهی از موضوع و مبانی پوسترسازی از ارکان لازم برای ایجاد اثر خلاق است که در صورت عدم آگاهی پوستر خلق شده نه تنها پیام را منتقل نمی کند بلکه پیام را از هدف اصلی خود دور می سازد.

هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی نظام مدیریت پیشینه های الکترونیک طرح بهسازی شهری و اصلاحات بخش مسکن در وزارت مسکن و شهرسازی بر اساس ویراش دوم مدل مدیریت پیشینه های الکترونیک (مورِک2) می باشد. نوع پژوهش کاربردی و با رویکرد کمی می باشد. روش پژوهش، پیمایش ارزشیابی است. سیاهه ای از الزامات مربوط به هشت معیار کارکردی مورِک 2 در چهار سطح سلسله مراتبی و در قالب یک صفحه گسترده اکسل تهیه، و به منظور ثبت مشاهدات حاصل از آزمون همخوانی نظام مورد پژوهش با معیار های مذکور استفاده گردید. بر مبنای سیاهه تهیه شده، ضرایب وزنی معیار ها در دو سطح اول و دوم سلسله مراتبی، توسط دو گروه منتخب از متخصصان مدیریت اطلاعات و طراحان مفهومی نظام مدیریت پیشینه های طرح بهسازی شهری و اصلاحات بخش مسکن، با استفاده از تکنیک دلفی تعیین گردید. به منظور ارزشیابی نظام، ضرایب وزنی مورد اجماع متخصصان بر امتیازات حاصل از مشاهدات ثبت شده در سیاهه، اعمال و امتیاز نظام در هر یک از سطوح معیار ها تعیین گردید. به این ترتیب میزان همخوانی نظام با هر کدام از معیار های اصلی بر مبنای 10 نمره محاسبه گردید که نتایج به ترتیب 16/7 برای معیار اصلی کارکرد های اداره نرم افزار، 59/6 برای معیار اصلی جستجو، بازیابی و ارائه، 28/5 برای معیار اصلی ارجاع دهی، 97/4 برای معیار اصلی ابَرداده ها، 79/4 برای معیار اصلی کنترل و امنیت، 71/3 برای معیار اصلی طرح طبقه بندی و سازمان دهی فایل، 76/2 برای معیار اصلی ورود و شناساندن پیشینه ها به نرم افزار و 0 برای معیار اصلی نگهداری و کنار گذاری به دست آمد. نظام از نظر مطابقت با دو معیار اصلی اول که به ترتیب بین 60 تا 80 درصد امتیاز را کسب کرده در وضعیت ”خوب“، سه معیار بعدی که بین 40 تا 60 درصد امتیاز را کسب کرده در وضعیت ”متوسط“، دو معیار بعدی که بین 20 تا 40 درصد امتیاز را کسب کرده در وضعیت ”ضعیف“ و معیار آخر که 0 تا 20 درصد امتیاز را کسب کرده در وضعیت ”خیلی ضعیف” قرار می گیرد. پاسخ به سوالات پژوهش، وضعیت مطابقت و همخوانی نظام و نقاط ضعف و قوت آن را در هر یک از سطوح سلسله مراتبی مشخص کرد و نشان داد که نظام مورد پژوهش از نظر همخوانی با هیچ کدام از هشت معیار اصلی مورِک2 در وضعیت ”بسیار خوب“ نیست. ارزشیابی صورت گرفته با رد فرضیه پژوهش مبنی بر همخوانی نظام با بیش از نیمی از الزامات مورِک2 نشان داد که نظام مورد پژوهش با کمتر از نصف الزامات مورِک2 همخوانی دارد. امتیاز کلی نظام 73/45 از مجموع 100 امتیاز محاسبه گردید. در نهایت این پژوهش از طریق ارائه یافته ها وپیشنهادهای حاصل از ارزشیابی نظام مدیریت پیشینه های الکترونیک، طرح بهسازی شهری و اصلاحات بخش مسکن را به تلاش و فعالیت به منظور بهبود و توسعه نظام فرا می خواند.

پایان نامه حاضر با موضوع "نقش گرافیک در زیباسازی فضاهای شهری" گردآوری گردیده است. از میان تمامی زیرشاخه های هنر گرافیک، قویترین ابزار فرهنگ سازی و تاثیر بر افکار عمومی شهروندان به گرافیک محیطی تعلق دارد و دارای زیرشاخه های مختلفی است. گرافیک محیطی جهت راهنمایی و اطلاع رسانی به مخاطبان و یا زیباسازی فضاهای داخلی یا خارجی به کار می رود و تاریخچه آن را می توان به دیوار نگاره های انسانهای اولیه مربوط ساخت. از همان زمان که انسان محلی را برای ثبات و زندگی خود در نظر گرفت و برای ارتباط بیشتر و پیداکردن یک تعریف برای حضور خود در محیط به آراستن آن پرداخت. امروزه با شلوغی شهرها و افزایش جمعیت، مشکل "آلودگی بصری" پدیدار گشته است. بی نظمی ها و آشفتگی های مناظر مختلف شهری، همه مولد آلودگی بصری و روانی مردم هستند و تاثیرات نامطلوبی را بر روحیه ی انسان برجای می گذارند. این که ریشه اصلی این ناآرامی ها چیست و چگونه می توان آن را مهار و به آرامش تبدیل کرد، از مسائل مهم زندگی در جوامع انسانی معاصر است که دانش هایی نظیر روانشناسی، جامعه شناسی، شهرسازی و ارتباطات به دنبال راهکارهای مناسب آن هستند. در این میان نقش مقوله ی هنر، با توجه به ظرافت و زیبایی، در درمان این نابسامانی ها قابل توجه و تامل است و در میان هنرها نیز، هنرهای تجسمی با گرایش های کاربردی و ارتباطی، از جمله گرافیک محیطی، سهم بسزایی را در این حیطه دارد. گرافیک محیطی از طرق مختلف به زیباسازی فضاهای شهری کمک می کند که در این میان دومقوله ی اثر دیواری(نقاشی و تصویرسازی روی دیوار) و مسئله ی رنگ اهمیت زیادی دارند. اثر دیواری ، هنری است که در جهت توصیف، تزیین و یا کارکرد تکمیلی دیوار و یا فضای حاکم بر آن، بکار گرفته می شود و تعریف خود را در ارتباط با دیوار، معماری و شهر می یابد و نقش مهمی در زیباسازی فضاهای شهری دارد. رنگ نیز یکی از عوامل تعیین کننده سبک و سیاقی است که بدان طریق با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار می کنیم و بیشتر از هر عامل مستقل دیگری می تواند فضای کسالت بار و یکنواخت اطراف را به مکانی روح بخش مبدل سازد. کاربرد صحیح اثر دیواری و رنگ در فضاهای شهری، موجب آرامش روحی، تفکر و درک صحیح از محیط می گردد.

تصویرگران امروز ما، در دنیای بصری رنگها و شکل هایی قلم می زنند که توسط انبوهی از اسم ها وایسم های مختلف مملوء گشته است. این دوران با تمام تضادها، تغییرات و پیچیدگی هایش بسیار با تقلید و تکرار همراه می شود. انگیزش اصلی من در انتخاب عنوان این پژوهش، دغدغه شخصی ام برای یافتن قشری از تصویرگرانی است که در میان این تقلید و تکرارها جهان را به روایت خویش ترسیم می کنند. تصویرسازانی که در متعالی ترین شکل ممکن دست به آفریندگی می زنند و نوآوری های شخصی شان تحولاتی را در عالم تصویرگری سبب می شود. در این پژوهش سعی بر آن داشتم نگاهی معطوف به گوشه ای از آثاری داشته باشم که از لحاظ کیفیت های بصری و مفهومی در سطح بالایی قرار داشته، تصویرسازی هایی که دارای جهانی شخصی بوده و خالق آن به بلوغ هنری رسیده ،آثار وحدت کاملی از لحاظ تفکر ایده و اجرا پیدا کرده باشد. چرا که اگر به لحن شخصی خویش دست نیابد صرفا به مقلدانی تبدیل می شوند که تصاویرشان تاریخ مصرف مشخصی دارد و بی آنکه تاثیرگذار باشد به مرور محو می شود.لذا آثار آن دست از تصویرسازانی که در فضای معاصر آفرینش های جمعی به باورها وآفرینش های شخصی و فردی دست پیدا کرده و نگاهی خلاقانه به دنیای پیرامون خود دارندمورد بررسی قرار خواهد گرفت. تصویرگر مولف؛ آنچه خلق می کند برتر از تکرار بصری لغات است. در این پژوهش، شناخت نزدیک تر تصویرسازان مولف، معرفی کنکاش ها و جستجوهای بصری آنها مدنظر بوده است و سعی بر آن داشته ام با تامل در دنیای درونی این هنرمندان همسو شوم و با همدلی با خالقین اثر به عمیق ترین لایه های تخیلشان نزدیک شوم. مطالعه نقدها و مصاحبه هایشان و دنیای شخصی افکار و عقایدشان کمک می کند تا زبان تصویری آنان را بهتر درک کنیم. فصل نخستین به بیان اهداف و کلیات طرح پرداخته شده است.در فصل دوم این رساله با نگاهی به تاریخچه تصویرگری ریشه های اولیه ظهور تصویر را بررسی می کنیم و این مبحث را تا عصر حاضر به جلو می بریم و نگاهی اجمالی به وضعیت تصویرسازی معاصر داریم. در فصل سوم به دنبال یافتن تعریف درستی از مفهوم تصویرساز مولف می پردازیم و پس از رسیدن به جمع بندی کلی و آشنایی با مفهوم این پروژه به سراغ تصویرگرانی می رویم که جهان شخصی خویش را یافته اند و فصل بعدی را به صورت مسبوط به شناخت و بررسی روند تحول و سیر کاری این تصویرسازان می پردازیم چرا که نقد و بررسی تحلیلی درست، یا شفاف ساختن فعالیتهای هنری و نگاه به آثار با ارزش می تواند باعث پیشرفت و اعتلای تصویرگری شود. در فصل پنجم،فصل پایانی این تحقیق به معرفی مولفه هایی پرداخته ایم که به تصویرگر کمک می کند لحن بصری شخصی خویش را پیدا کند.

خلاقیت، در نهاد تمامی افرادی که دارای شرایط معمول می باشند وجود دارد. گسترش قوای خلاقه نیاز به یادگیری و کسب مهارت هایی دارد. اما قبل از آن باید عواملی را که در بروز و بسط این قوا موثر واقع می شوند را مورد بررسی قرار داد. این بررسی به ما کمک می کند تا انرژی و توانایی خویش را در مسیری صحیح هدایت نماییم. داشتن تمام مولفه هایی چون ذوق، انگیزه، استعداد، تجربه، هوش و حافظه تصویری برای علاقه مندان به این رشته اگر چه لازم می باشد اما در حد کفایت نیست. خلاقیت عامل بسیار مهمی در حوزه ی رشته ی تصویرسازی محسوب می شود. علاقه مندان برای استفاده از منویات درونی خویش باید بستر مناسبی برای پرورش قوای خلاقیت و دانش ایده پردازی ایجاد نمایند. بدیهی است که اشراف کامل بر تمامی مهارت های تکنیکی، به تنهایی در خلق و آفرینشِ یک تصویر خلاقه و ماندگار کافی نمی باشد. آنچه یک اثر تصویرسازی را جاودانه می نماید، ایده و تفکری است که در لایه هایِ درونی عناصر جای می گیرد و با ترکیبی منسجم و یکپارچه، منجر به ایجاد تصویری سازمان یافته می گردد.

این پژوهش با هدف گرد آوری و بررسی نقش زن در نگاره های متأثر از ادبیات و متون حماسی ایران و مطالعه ی پیشینه، خاستگاه و عوامل ظهور این مضمون صورت گرفت. همچنین شناخت عوامل موثر بر نامتعارف بودن و کمبود این نگاره ها و بررسی ویژگیهای تصویری این آثار و ویژگیهای نقش زن در نگاره های حماسی از اهداف این پژوهش بوده است. بدین منظور ابتدا ادبیات حماسی ، تعاریف حماسه ، ویژگیها و خصوصیات حماسه و متونی که زن در آنها حماسه آفرینی کرده است را معرفی نموده و مورد مطالعه قرار دادیم. سپس به مطالعه پیشینه کاربرد نقش زن پهلوان در متون و نگاره های حماسی و با توجه به آثار بر جای مانده از دوران کهن هنر ایران پرداختیم و عوامل ظهور مضمون پهلوان بانو را از نظر تاریخی و اساطیری و آیینی مورد بررسی قرار دادیم و یکی از مهمترین عوامل ظهور این مضمون نامتعارف را استمرار و تکرار ویژگیهای تصویری ایزد بانوانِ دوران زن- مادر سالاری یافتیم. در ادامه پس از جمع آوری نگاره هایی با مضمون زن پهلوان از میان ابتدایی ترین آثار نگارگری ایران تا به امروز و با تأکید بر نگاره های شاهنامه فردوسی، به بررسی ویژگیهای تصویری متفاوت نگاره های حماسی و نقش زن در این نگاره ها پرداختیم. در پایان به دلیل اهمیت مضمون حماسه و کمبود نگاره هایی با مضمون پهلوانی زنان، به عوامل موثر بر کمبود و نا متعارف بودن این مضمون پرداختیم و این عوامل را از منظر اجتماعی و فرهنگی، بیولوژیکی و زیست شناختی و تأثیرات فرهنگی و اعتقادی اقوام مهاجم و پیروز بر ایران مورد بررسی قرار دادیم و در میان عوامل موثر، تأثیرات اجتماعی که شامل کلیشه ها و قالبهای اجتماعی و فرهنگ مرد سالاری و... میشود، به عنوان مهمترین عامل بازدارنده و موثر شناخته شدند.