نام پژوهشگر: محمد فایز قمرزاد شیشوان

مدل بهینه سازی فرایند جمع آوری شیر در صنایع لبنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1388
  محمد فایز قمرزاد شیشوان   محمد اقدسی

در 1990 میلادی بهبود فرایند کسب و کار بعنوان بخشی از این فرایند باتلاش مهندسی مجدد که نتایج استثنایی را نوید بخش بود شروع شد. gunasekaran and kobu ادعا می نمایند (kobu, 2002) که فرایند کسب و کار بایستی تغییرات اساسی را برای دست یابی به بهبودهایی در سطح کارایی متحمل شود. براساس نظر solima، اهداف مهندسی مجدد فرایند کسب و کار ، بهبود فرایندهای کسب و کار و کاهش هزینه ها می باشد. (solima, 1998) درهرحال، گرچه اغلب مقالات مدعی پشتیبانی از مهندسی مجدد فرایند کسب و کار و بهینه سازی ان هستند ولی موارد نادری وجود دارد که با جزئیات کافی گامهای بهبود واقعی را توصیف می نماید. jaeger et al نمونه بارزی است که بهبود فرایند کسب کار را به توصیف وسیع گامهایی که نیاز به محقق شدن دارند محدود نموده است (t. jaeger, 1994) (kostas vergidis, 2008)از سویی هم در دنیای پر رقابت امروز یکی از نیازهای اساسی شرکت ها اصلاح طراحی فرآیندها برای موفقیت در بازار می باشد. طراحی و مدیریت فرآیندها از فاکتورهای اساسی در محیط متلاطم کسب و کار امروزه می باشد. از این رو با تمرکز بر بهینه سازی و بهبود دائم فرایندها، سازمان ها می توانند مزیت رقابتی قابل توجهی را به واسطه کاهش هزینه ها، بهبود کیفیت و کارایی و توانمندسازی جهت مطابقت با شرایط متغیر محیطی کسب کنند. در چنین شرایطی بهینه سازی چند هدفه می تواند روشی نوین در بهینه سازی فرآیندها باشد چراکه معمولا لازم است تا همزمان چندین معیار مختلف در بهترین حالت خود قرار بگیرند.از طرفی دیگر معمولا اکثر بهینه سازی هایی که برای فرآیندها در ادبییات موجود است متکی بر روش های دستی و تجربه مشاوران می باشد و کمتر از روش های متدولوژیک و ساختاریافته استفاده شده است. هدف اصلی از این مطالعه شناسایی و انالیز فرایندهای صنعت لبنی می باشد.در این مطالعه ابتدا معماری سازمان در صنایع لبنی مورد بررسی قرار گرفته و سپس فرایندهای صنعت لبنی (مجموعه تولید کننده محصولات لبنی ) و زیر فرایندها، rule ها بررسی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند ، و همچنین به بررسی ضعف ها ، کاستی ها و نواقص فرایندها پرداخته و از میان انها مطالعات به سمت فرایند جمع آوری شیر به عنوان فرایند کلیدی و حیاتی این صنعت سوق داده شده و نسبت به ارایه راهکارهای بهبود و بهینه سازی این فرایند در معماری سازمانی اقدام شده که در این مسیر با مطالعه موردی خاص بررسی موارد فوق محقق شده است. نهایتا با ارایه مدلی فرایند مذکور را به الگوی بهینه نزدیک و قابلیت انعطاف در برابر سیاستهای سازمانی را نیز بعنوان فرضی مهم در مدل لحاظ کرده تا خروجی (مدل) بهینه شده فرایند، قابلیت پردازش سیاستهای متفاوت سازمانی را داشته باشد. و به عنوان ابزاری کاربردی مدیران این صنعت را در راهبری سازمان یاری دهد. مدل خروجی بعنوان مدلی عمومی مدیران این صنعت را در توانی پیش بینی انچه بعد از تاثیر سیاستها رخ خواهد داد یاری میدهد و مدیران با دیدی باز به استقبال خطر خواهند رفت.