نام پژوهشگر: مهدی امیریان
مهدی امیریان سعید بینای مطلق
نسبت طبیعت و قانون از زیربناییترین موضوعهای فلسفی است که بحث دربارهی آن در قرنهای پنجم و چهارم پیش از میلاد در یونان، رواج پیدا کرد. سخن از رابطهی ایندو که عمدتا ناظر به حوزههای عملی است، بهبحث دربارهی وجود داشتن یا نداشتن اصولی میپردازد که ادعا میشود بنیاد همهی علوم اجتماعی از جمله قانون بر آنها قرار گرفته است. تشکیک در وجود چنین مبانی از سوی سوفیستها یا تبیین نادرست از این اصول، سبب شد که اختلافنظرهای جدی بر سر آموزههای اخلاقی، حقوقی و سیاسی پیش آید. شماری از اینان با انکار وجود این اصول، قوانین حاکم در هر جامعه را که تعیینکنندهی نوع رفتار آدمی است، وابسته به زمان و مکان دانسته و تفسیر نسبیگرایی از آن عرضه نمودند. گروهی نیز با اعتقاد به گسست میان قوانین موضوعه و رفتار درست، سعی کردند، هرگونه پیروی از قوانین و آموزههای ارزشی را مخالف عمل شایسته ارزیابی نمایند. ایندرحالی است که مخالفان ایشان بهویژه سقراط و افلاطون، با تأکید به ارتباط وثیق میان طبیعت و قانون تلاش نمودند اثبات نمایند که طبیعت اعم از جهان و انسان قانونی را توصیه میکند که واقعی بوده و در هر زمان و مکانی ثابت و تغییرناپذیر است. این نوشتار به شرح دربارهی نسبت طبیعت و قانون در دورهی یونان باستان و با تمرکز بر سوفیستها و افلاطون، می پردازد.