نام پژوهشگر: زینب محمودی
زینب محمودی جواد سرخوش
چکیده: زمان ظرفی است که روند پیدایش، تکامل و اضمحلال پدیده های اجتماعی دربستر آن اتفاق می افتد ازجمله مسائلی که ذهن فقهاء و حقوقدانان را در زیر ساخت های فقهی و تاسیسات حقوقی مشغول ساخته است، نقش زمان در امر قانونگذاری وپاسخ به این سوال است که:آیا گذشتن فاصله زمانی قابل توجه از اتفاق و یاحادثه ای که دارای بار حقوقی است، می تواند مانع شنیده شدن دعوا شود یا خیر؟ پایان نامه حاضر باروش تحقیق کتابخانه ای ضمن رجوع به منابع عمدتا دست اول، آراء عالمان دینی (اعم از شیعه وسنی)و وضعیت تبلورمسأله مرورزمان در حقوق موضوعه ایران را مورد بررسی قرار می دهد واز رهگذر آراءموافقین ومخالفین تاثیر مرور زمان دردعاوی به این نتیجه تفصیلی می رسد که رسیدگی قضایی وتعلق ثواب وعقاب در دو سطح قابل تقسیم بندی است:اول اینکه بخشی ازاعمال هرانسان در همین دنیا توسط سیستم قانونگذاری وقضایی جامعه مورد ارزش گذاری،قضاوت قرار می گیرد،دوم اینکه باقیمانده حساب وکتابها با وقوع مرگ وتکمیل زنجیره آخرت سرانجام درروز قیامت ودرپیشگاه عدل الهی مورد ارزیابی، سنجش و جزا وپاداش قرار می گیرد . لذا این دنیا که به دلیل محدودیت های متعدد بشر محل صدور احکام ظاهری است، سیستم قضایی باید تلاش کند تا حتی المقدور حق ذیحق و عقاب خطاکار را به مرحله اجرا درآورد چراکه عامل گذشت زمان ازبین برنده حق وایجاد کننده حق نیست بلکه ممکن است دسترسی به مستندات وروند اثبات ادعا رامشکل ویا غیر ممکن سازد که این خود مانع اثبات ادعا وخودبخود سبب شنیده نشدن وسقوط دعوا خواهدشد؛البته در مواردی نظیر تعزیرات که شارع مقدس تفویض اختیار کرده است حکومت می تواند از قواعدی مانند مرور زمان به نفع مصالح اجتماع استفاده کند.
زینب محمودی نادر شهامت
این پژوهش به بررسی امکان سنجی استقرار مدیریت دانش از دیدگاه هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون در سال 1392 پرداخته است، روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه اماری پژوهش اعضاء هیأت علمی این دانشگاه بوده و حجم نمونه نیز براساس روش سرشماری انتخاب گردید. با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته 42 گویه ای، مدیریت دانش بر مبنای 10 مولفه مدیریت دانش که با استفاده از مقیاس پنج مرحله ای لیکرت بر روی جامعه آماری مذکور اجرا شده است. در تجزیه و تحلیل آماری داده ها دو بخش آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. که در تحلیل استنباطی سئوالات از آزمون تی – تک نمونه ای داده ها و از نرم افزار تجزیه و تحلیل آماری spss استفاده گردیده است. پایایی ابزاراز روش آلفای کرونباخ 88% بدست آمده است. یافته های پژوهش نشان داد که در دانشگاه آزاد واحد کازرون زمینه لازم برای استقرار مدل مدیریت دانش از مولفه های ایده ها و مأموریت، فرهنگ سازمانی، سازمان یادگیرنده، رهبری و مدیریت، کار تیمی و خلق دانش وجود دارد ولی زمینه لازم برای استقرار مولفه های استراتژی، سرمایه عقلانی، تقسیم دانش و سفسطه دیجیتالی وجود ندارد.
زینب محمودی علی حقی زاده
ناکارآمد بودن نگرش تک بعدی و لزوم جامع نگری در اتخاذ بهترین تصمیم ها و شیوه های مدیریتی، ناهمگنی موجود در حوزه های آبخیز و غیرخطی بودن رفتارهای هیدرولوژیکی و فرسایشی شناخت کامل روابط موجود در حوزه ها را، پیچیده و مشکل می سازد. در ارزیابی و بررسی این سیستم ها، اندازه گیری که قابل اعتمادترین وسیله می باشد به تنهایی قادر به کشف روابط پیچیده موجود در سیستم آبخیزها نمی باشد، در نتیجه مدل سازی صورت می گیرد. در این تحقیق حوزه آبخیز کرج که در شمال غرب استان تهران و بین طول شرقی 5 °51 تا 30°51 و عرض شمالی´52 °35 تا ´11°36 با مساحت 693/38کیلومترمربع و ارتفاع متوسط 2827 متر، به عنوان منطقه تحقیق انتخاب شد. در این تحقیق کارایی مدل هیدرولوژیکی توزیعی - مکانی wetspa در شبیه سازی رواناب و بار فسفر انتقالی از حوزه ارزیابی شده است. ورودی های اصلی مدل شامل نقشه های مدل رقومی ارتفاع، بافت خاک و کاربری اراضی (با اندازه سلولی 85 ×85 متر) و سری-های زمانی پیوسته بارش، تبخیر و تعرق و دمای هوا در گام زمانی روزانه 7 سال آماری (1384 -1378) بوده است، همچنین برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل داده های دبی جریان و فسفر کل مورد استفاده قرار گرفته و از 11 پارامتر عمومی مدل نیز جهت تطابق بهتر دبی جریان و 2 پارامتر برای تطابق بهتر بار فسفر اندازه گیری شده و شبیه سازی شده برای هر دو دوره واسنجی و اعتبارسنجی استفاده شد. سپس میزان فسفر خروجی از 7 نوع کاربری مختلف، در مقیاس های زمانی سالانه، ماهانه و روزانه به همراه رواناب سطحی آنها مورد بررسی قرار گرفت. در پایان، تاثیر سناریوی کاربری بهینه بر روی هیدروگراف جریان و بار فسفر بررسی شد که این سناریو موجب کاهش دبی اوج و تاخیر در زمان رسیدن به اوج در هیدروگراف جریان را باعث می شود و به دنبال آن موجب کاهش مقادیر حداکثر (اوج) هدررفت فسفر می شود. نتایج ارزیابی مدل wetspa (بر اساس معیار ارزیابی ضریب ناش- ساتکلیف) در آبخیز کرج نشان می دهد که مدل، مولفه های هیدرولوژیکی رواناب و میزان هدررفت فسفر را در مکان و زمان با دقت قابل قبول (ضریب ناش- ساتکلیف برای دوره واسنجی به ترتیب 82 درصد و 62 درصد و برای دوره اعتبار سنجی به ترتیب 79 درصد و 72 درصد شبیه سازی می کند).
زینب محمودی لادن معین
هدف از انجام این پژوهش مقایسه نیمرخ روانشناختی خانواده های دارای کودک کم توان ذهنی با خانواده های دارای کودک عادی بود که از روش علی و مقایسه ای استفاده شد. 100 خانواده دارای دانش آموز کم توان ذهنی و 100 خانواده دارای دانش آموز عادی، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پرسشنامه فرایند محتوای خانواده برای بررسی نیمرخ روانشناختی خانواده استفاده شد که توسط پدر و مادر در هر خانواده به طور جداگانه تکمیل شد. برای بررسی داده ها از روش تحلیل واریانس دو طرفه و نرم افزار spss استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری هم در محتوا و هم در فرایند در خانواده هایی با کودکان کم توان ذهنی در مقایسه با کودکان عادی وجود داشت. که خانواده های با کودکان کم توان ذهنی سطح ضعیف تری داشتند ولی تفاوت جنسیت معنادار نبود.
زینب محمودی حسن رضا زین آبادی
چکیده پژوهش آمیخته حاضر با هدف بررسی نقش مدیران در رفتارهای تسهیم دانش تدریس معلمان مدارس ابتدایی شهر تهران انجام شده است. مهمترین ابعاد و نشانگرهای رفتاری اثرگذار مدیران بر رفتارهای تسهیم دانش تدریس معلمان ابتدا با روش کیفی شناسایی شده اند. در این بخش اطلاعات لازم از طریق مصاحبه با 17 مشارکت کننده که به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند، گردآوری و با استفاده از تحلیل محتوا، تحلیل شد. با استفاده از ابعاد و نشانگرهای شناسایی شده در بخش کیفی، پرسشنامه رفتارهای مدیران با عنوان "رهبری تسهیم دانش" تنظیم شد. در بخش کمی رفتارهای تسهیم دانش تدریس معلمان براساس الگوی رفتار برنامه ریزی شده اجزن(1985) در 5 بُعد شامل نگرش به تسهیم دانش و تجربه ، هنجار ذهنی در تسهیم دانش و تجربه، کنترل رفتاری درک شده در تسهیم دانش و تجربه، تمایل رفتاری به تسهیم دانش و تجربه و تسهیم دانش و تجربه در نظر گرفته شد و رهبری تسهیم دانش نیز به عنوان یک متغیر بیرونی به این الگو اضافه شد. علاوه بر پرسشنامه رهبری تسهیم دانش، پرسشنامه تسهیم دانش تدریس براساس مطالعات گذشته تنظیم شد و هر دوی این پرسشنامه ها در قالب یک فرم توسط 377 معلم تکمیل شد. این معلمان به روش خوشه ای انتخاب شدند. داده های این بخش با استفاده از نرم افزارهای spss و lisrel و با روش های آماری تحلیل عاملی تأییدی، t تک نمونه ای و تحلیل مسیر، تحلیل شد. نتایج نشان داد که: 1) نقش مدیران در رفتارهای تسهیم دانش تدریس معلمان، با عنوان رهبری تسهیم دانش به 12 بُعد و 58 نشانگر تقسیم می شوند. این ابعاد عبارتند از: باور مدیر به تسهیم دانش، نیازآفرینی برای تسهیم دانش، ترویج فرهنگ مشارکت در مدرسه، توسعه روابط و تعامل در مدرسه، تعیین انتظارات رسمی از معلمان برای تسهیم دانش، برگزاری جلسات برای تسهیم دانش، خلق فرصت های غیر رسمی برای تسهیم دانش، ایجاد و پرورش گروههای یادگیرنده، مدیر به عنوان الگوی تسهیمگر دانش، شناسایی و پرورش معلمان مشتاق به تسهیم دانش، تشویق به تسهیم دانش و تشویق به مستندسازی دانش و تجربه. 2) الگوی اندازه گیری ابعاد و نشانگرهای شناسایی شده برازش خوبی با داده ها دارد. 3) وضع موجود رهبری تسهیم دانش و رفتارهای تسهیم دانش تدریس معلمان در سطح مطلوبی قرار دارد. 4) الگوی مفهومی پژوهش برازش مطلوبی با داده ها دارد. در این الگو متغیر رهبری تسهیم دانش بر متغیرهای نگرش به تسهیم دانش و تجربه، کنترل رفتاری درک شده در تسهیم دانش و تجربه و هنجارهای ذهنی در تسهیم دانش و تجربه تاثیر مستقیم و معنادار دارد و بر متغیر های تمایل رفتاری به تسهیم دانش و تجربه و تسهیم دانش و تجربه تاثیر غیر مستقیم معنادار دارد. همچنین مشخص شد که کنترل رفتاری درک شده در تسهیم دانش و تجربه بر تسهیم دانش و تجربه اثر مستقیم ندارد. این پژوهش پیشنهاداتی را برای دست اندرکاران تعلیم و تربیت، مدیران مدارس و پژوهش های آتی مطرح کرده است. کلید واژه: تسهیم دانش، رفتارهای مدیر در تسهیم دانش، نظریه رفتار برنامه ریزی شده، معلم.
زینب محمودی علی حسین حسین زاده
پژوهش حاضر کوششی است در جهت درک نظری و بررسی توصیفی سازه فردگرایی و عوامل اجتماعی موثر بر آن. رساله حاضر دو هدف عمده را دنبال می کند: اول سنجش فردگرایی عمودی و افقی به عنوان سازه¬های فرهنگی- اجتماعی متعامد در نظام شخصیت افراد و دوم بررسی عوامل اجتماعی موثر بر فردگرایی. چهارچوب نظری تحقیق برگرفته از نظریات انتخاب عقلانی، نظریه مبادله، نظریه دورکیم و گیدنز می باشد. روش این تحقیق پیمایش و نمونه آماری آن شامل 420 نفر از ساکنین مناطق هشت¬ گانه شهر اهواز است که بین سنین 20 تا 64 سال قرار دارند. این افراد بر اساس روش نمونه¬گیری خوشه چند مرحله¬ای انتخاب شده اند. میانگین کلی فردگرایی عمودی، 3.02 و میانگین فردگرایی افقی، 2.0 از نمره ی 1 تا 5 است. این نکته بیانگر این است که نوع غالب فردگرایی در جامعه ی شهری اهواز، از نوع فردگرایی عمودی است. یافته ها نشان می دهد که متغیّرهای اصلی تحقیق، شامل احساس عدالت توزیعی، اعتماد تعمیم یافته، تعهد اجتماعی، دینداری، اعتماد به همکاری دیگران، تجربه های قبلی و... با فردگرایی عمودی رابطه معکوس و معنی¬دار داشته اند.