نام پژوهشگر: غزاله سرمدی

رابطه میان نوع اصطلاح، دانش زبانی دانش آموزان ایرانی و نحوه عملکرد آنها در آزمونهای اصطلاحات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  غزاله سرمدی   مهناز مصطفایی

الف.موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف): هر چقدر که یک زبان آموز در صحبت کردن به زبان دوم مهارت داشته باشد اگر استفاده مناسبی از اصطلاحات نداشته باشد غیر طبیعی به نظر میرسد. این مساله در مورد زبان آموزان ایرانی نیز صادق است.حتی افرادی که مهارت زبانی پیشرفته ای دارند هنگامی که به زبان انگلیسی صحبت میکنند یا مینویسند توانایی چندانی در به کار گیری مناسب از اصطلاحات انگلیسی ندارند. یادگیری اصطلاحات جزئی لازم ازیادگیری لغات در زبان دوم است. مقایسه اصطلاحات در زبان اول و زبان دوم زبان آموز را برآن میدارد تا اصطلاحات یکسان، شبیه و متفاوت را در دو زبان دریابد و نیز باعث میشود انتقال مثبت صورت گرفته و از مداخله زبانی جلوگیری شود. تحقیق حاضر رابطه بین نوع اصطلاح، مهارت زبان آموزی زبان آموزان ایرانی و یادگیری انواع اصطلاح که شامل اصطلاحات یکسان، اصطلاحات آشنا از نظر مفهوم و اصطلاحات نا آشنا از نظر مفهوم میباشد را بررسی کند. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع،چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها: قبلاً اصطلاحات واژه هایی تعریف می شدند که معنای تلفیقی ندارند و ترکیبی از معانی اجزای تشکیل دهنده خود نیستند. بعضی از نویسندگان بر این نظر بودند که اصطلاحات، استعارات مرده یا واژه هایی هستند که استعاره گونگی خود را در طول زمان از دست داده اند. از سوی دیگر دانشمندانی چون نونبرگ مخالف غیر تلفیقی بودن اصطلاحات بوده و بر این باورند که نوعی ساختار معنا شناختی درونی در واژه های اصطلاح گونه یافت می شود که نشانگر این است که معنای اصطلاحات ارتباط نزدیکی با اجزای سازنده آنها دارد. نونبرگ نوعی رده بندی ارائه میدهد که چگونگی سهیم بودن یا نبودن معانی تحت اللفظی اجزای سازنده اصطلاحات در معنای کلی عبارات اصطلاحی را ترسیم میکند. بر این اسا س اصطلاحات به سه طبقه تفسیم میشوند: اصطلاحاتی که به طور عادی قابل تجزیه اند، اصطلاحاتی که به طور غیر عادی قابل تجزیه اند و اصطلاحاتی که از نظر معنا شناختی غیر فابل تجزیه اند. با مقایسه اطلاحات زبان فارسی و انگلیسی آنها به سه دسته یکسان، آشنا از نظر مفهوم و نا آشنا از نظر مفهوم تقسیم شدند. این پزوهش در پی پاسخ به این سوالات میباشد:1- آیا زبان آموزان با دانش زبانی متوسط عملکرد متفاوتی در آزمونهای اصطلاحات دارند؟ زبان آموزان متوسط کدام نوع اصطلاح را راحت تر می آموزند؟ 2- آیا عملکرد زبان آموزان با دانش زبانی پیشرفته در آزمونهای اصطلاحات متفاوت است؟زبان آموزان پیشرفته کدام نوع اصطلاح را راحت تر می آموزند؟ 3- آیا نوع اصطلاح و سطح دانش زبانی زبان آموزان در عملکرد آنها در آزمونهای اصطلاحات موثر است؟ پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم ، روش تحقیق ، جامعه مورد تحقیق ، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری ،ابزار اندازه گیزی، نحوه اجرای آن ، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها : سه آزمون نوع اصطلاح توسط محقق برای جمع آوری اطلاعات مورد نیازطراحی شدند. از بین 132 زبان آموز آموزشگاه آریانپور تهران 85 نفر انتخاب شدند که با برگزاری آزمون تعیین سطح آکسفورد به دو گروه متوسط(44 نفر) و پیشرفته (41 نفر) تقسیم شدتد.هر ترم شامل 20 جلسه بود که در هر جلسه سه اصطلاح(یک اصطلاح از هر نوع) به زبان آموزان آموخته میشد.در انتهای ترم 60 اصطلاح یعنی 20 اصطلاح از هر نوع را یاد گرفته بودند.آزمون اصطلاحات در پایان ترم به همراه امتحان نهایی برگزار شد. به منظور تحلیل داده ها، از ابزارهای آماری anova و unanova استفاده شد. ت. یافته های تحقیق: یاقته های این تحقیق نشان داد که نوع اصطلاح نقش تعیین کننده ای در عملکرد زبان آموزان با دانش زبانی متوسط دارد.از سوی دیگر،زبان آموزان پیشرفته کمتر تحت تأثیر نوع اصطلاح قرار گرفتند. علاوه بر این نشان داده شد که عملکرد زبان آموزان در آزمونهای نوع اصطلاح، نتیجه تأثیر نوع اصطلاح، مهارت زبانی زبان آموزان، و تعامل این دو عامل با یکدیگر است