نام پژوهشگر: فاطمه یگانه
فاطمه یگانه علی نجفی ایوکی
إن التناص کمصلح حدیث نشأ فی أحضان البنیویین، و قد أصبح ذا أبعاد مهمه فی مجال النقد الأدبی الحدیث؛ و إن اعتمد علی الجذور التراثیه فی مجالیها النقدی و البلاغی، حیث تناوله النقاد الأقدمون فی حدیثهم عن التضمین و التلمیح و الاقتباس و السرقه الأدبیه و ... لکنّه یعد ظاهره جدیده، شائعه فی آثار کثیرمن الشعراء العرب المعاصرین و له دور هام فی انتاجاتهم الشعریه العظیمه، و من جمله هولاء الشعراء هم : خلیل حاوی، أمل دنقل، محمد عمران و عبد الوهاب البیاتی، الذین یشکل التناص فی شعرهم عنصراًً أساسیاً و موثراً، یتمثل فی قضایاهم الفردیه و الجمعیه المعاصره؛ و یبرز من خلال توظیفاتهم التراث تحت ألوان الشخصیات التراثیه و الأسطوریه و المأثورات الدینیه و الأدبیه و الشعبیه، بعد أن أضفوا علیها أردیه عصریه واقعیه، جعلوها تعیش فی العالم الحدیث، و تتحرک فیه بحریه و موضوعیه. و قد حاولنا فی هذه الدراسه أن نعرّف التناص من حیث المفهوم و المصطلح وأن نحدّده من خلال مفاهیم متعدده قریبه و قد درسنا تفاعله مع التراث و کیفیه علاقه الشعراء العرب المعاصرین به و لإبراز الجوانب التطبیقیّه علی النصوص الشعریه التی تتجسّد ظاهره التناص اخترنا ترجمه أربعه من روّاد الشعر العربی المعاصر و حاولنا الکشف عن عنصر التناص فی بعض نماذجهم الشعریه و الوصول الی مدی تمتعهم بأنواع التناص من حیث المرجعیه کالتناص الدینی، الأسطوری، الشعبی و الشعری، تحت قوانینه الثلاثه. ثم عالجنا فاعلیه التناص و دینامیته فی شعرهم بکیفیات مختلفه، عبر استحضارهم النصوص الغائبه و استلهامهم الأحداث و التجارب السابقه و استدعاءهم الشخصیات التراثیه أو المعاصره؛ مما قاد الی ابداع و انتاج نص جدید ینهض بالتجربه الجدیده.
فاطمه یگانه فریده حق بین
استعاره نقش محوری در اندیشه دینی دارد بدین معنا که برای بیان حقایق مجرد از واژه های ملموس و مادی بهره می گیرد. مهمترین کارکرد شناختی استعاره نیز فراهم ساختن درک یک مفهوم انتزاعی از طریق مفهومی ملموس تر است. با این نگاه پایان نامه حاضر به بررسی استعاره های به کار رفته در توصیف «بهشت و جهنم» در قرآن، انجیل و تورات می پردازد تا ضمن معرفی این استعاره ها، انواع استعاره های مفهومی به کار رفته در آنها (ساختاری، هستی شناختی، جهتی) معین شود و مشخص شود در توصیف هر کدام از بهشت و جهنم چه نوع استعاره ای کاربرد بیشتری دارد و نیز بسامد به کارگیری این استعاره ها در قرآن، انجیل و تورات به چه شکل است. تمام آیاتی که در توصیف بهشت و جهنم ساختار استعاری داشتند به عنوان نمونه آماری درنظر گرفته شدند، برخی آیات نماینده چند «نگاشت استعاری» بودند. به این شکل 852 مورد عبارت استعاری از آیات قرآن و 140 مورد عبارت استعاری از آیات انجیل مورد بررسی قرار گرفتند. و در مورد تورات تنها به معرفی استعاره ها پرداخته شد. روش تحلیل داده ها به صورت توصیفی در قالب شناختی بر اساس رویکرد لیکاف و جانسون (1980) به استعاره و نیز به صورت کمی و در قالب نمودار بوده است. نمودارها برحسب تعداد استعاره های ساختاری، هستی شناختی و جهتی که در توصیف بهشت و جهنم در قرآن و انجیل به کار رفته اند، ترسیم شد. بررسی نتایج نشان داد در کاربرد هر سه نوع این استعاره ها، قرآن بسامد بالاتری دارد. هم قرآن و هم انجیل در ترسیم فضای بهشت بیشتر از استعاره ساختاری بهره برده اند. ولی در استفاده از استعاره هستی شناختی و استعاره جهتی شاهد این اتفاق نیستیم. در قرآن استعاره های هستی شناختی بیشتر در ترسیم فضای دوزخ مورد استفاده قرار گرفته اند تا در ترسیم فضای بهشت، در حالی که در انجیل استفاده از استعاره هستی شناختی در ترسیم فضای دوزخ ملاحظه نشد. در قرآن استعاره جهتی به طور یکسان هم درمورد بهشت و هم درمورد جهنم به کار رفته است، در حالی که در انجیل تنها در ترسیم فضای دوزخ، کاربرد این استعاره مشاهده شد. در مورد برخی عبارات استعاری، هم در قرآن و هم در انجیل برای توضیح مطلب از نظریه «آمیختگی مفهومی» بهره برده شده است.