نام پژوهشگر: محمد رضا عبدی

الکترو دی پوزیشن نیکل از حمام آب ، n,n - دی متیل فرمامید و بررسی اثر تعدادی از افزودنی ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده علوم پایه 1388
  محمد رضا عبدی   رضا صادقی سرابی

در مطالعه حاضر رسوب الکتروشیمیایی نیکل از حمام استات نیکل ، n,n- دی متیل فرمامید و آب بررسی گردید. به منظور کاهش متصاعد شدن گاز هیدروژن و جذب آن توسط پوشش در این پروژه از حلال آلی استفاده شده است. تاثیر پارامترهای حمام از جمله چگالی جریان ، بازدهی جریان کاتدی ، ترکیب شیمیایی حمام ، دما و مواد افزودنی آلی بر روی ترکیب شیمیایی پوشش بررسی شده است. همچنین بررسی ها نشان داده که مواد افزودنی موجب ایجاد رسوباتی براق ، مسطح و یکنواخت می گردد. خلاصه نتایج به دست آمده : 1) پوشش نیکلی مناسبی با توجه به شفافیت و چسبندگی در حمامی که شامل نیکل استات m2/0، بوریک اسید m2/0 ، مخلوط 50% حلال آلی n,n- دی متیل فرمامید و 50% آب می باشد در چگالی جریان a/dm26/0 و بازده جریان کاتدی 60/94% در دمای c°30 به دست آمد. 2) با اضافه کردن آمونیوم استات به عنوان ماده ی افزودنی با غلظت g/l 05/0 به سیستم اپتیمم ( دمای °c30، نمک استات نیکل m 2/0 ، اسید بوریک m 2/0 ، مخلوط 50% حلال آلی n,n- دی متیل فرمامید و 50% آب) بهترین پوشش نیکلی در چگالی جریان a/dm2 4/0 با بازدهی جریان کاتدی 55/99% به عنوان نمونه بهینه نهایی معرفی شد که دارای براقیت و یکنواختی بیشتری نسبت به پوشش بهینه بدون ماده افزودنی است . 3) اضافه کردن تیو اوره به عنوان ماده ی افزودنی با غلظت g/l1/0 به سیستم اپتیمم ( دمای °c30، نمک استات نیکل m 2/0 ، اسید بوریک m 2/0 ، مخلوط 50% حلال آلی n,n- دی متیل فرمامید و 50% آب) باعث بهتر شدن کیفیت پوشش نیکل از نظر براقیت، یکنواختی، چسبندگی شد و بهترین پوشش نیکلی در چگالی جریان a/dm22/0 با بازدهی جریان کاتدی 83/97% به دست آمد.

طراحی و نگارش نرم افزار تعیین الگوی انتشار اتمسفری آلودگی های رادیواکتیو و شیمیایی ناشی از صنایع در منطقه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1390
  محمد حسن کسایی زاده   محمد رضا عبدی

تمام نیروگاههای هسته ای مقدار کمی مواد رادیواکتیو ، بیشتر پاره های شکافت گازی، در حال کار عادی خود تابش می کنند. لکن در مواقع سوانح مقادیر قابل ملاحظه ای مواد رادیواکتیو آزاد می شود. لازم است بتوانیم میزان پرتو دریافتی به عموم مردم را در چنین شرایطی حساب کنیم تا اینکه مطمئن شویم این دزهای دریافتی، در حد استانداردهای قابل قبول باشد، و برای تعیین عواقب رادیولوژیکی سوانح راکتور چه اندازه است، چنین محاسباتی نیز نقش مهمی در تعیین محل پیشنهادی راکتور به دست می دهد. برای پیش بینی میزان توزیع آلودگی زیست محیطی ناشی از انتشار مواد رادیواکتیو، استفاده از مدلهای پخش آلودگی رادیواکتیو در اتمسفر، کمک شایانی به بررسی خطرهای ناشی از آلاینده های محیطی می نماید. مواد منتشره از دودکش راکتورها و یا ناشی از ایجاد یک حادثه در راکتور شامل گازها یا مخلوطی از گازها و ذرات و عناصر رادیواکتیو است. یک مدل ریاضی پخش آتمسفری باید رفتار ستون های دود منتشره از دودکش هایی که در ارتفاع قرار دارند را شبیه سازی نماید. در این مقاله از مدل گاوسی برای پخش آلودگی رادیواکتیو در اتمسفر استفاده شده است. برای شبیه سازی مدل ها از نرم افزار matlab استفاده شده و نتایج آن با مراجع معتبر مقایسه شده است.

تأثیرکاربری اراضی و موقعیت شیب بر پذیرفتاری مغناطیسی و میزان فرسایش و رسوب به کمک روش سزیم-137 در شهرستان فریدونشهر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  محمد رضا رحیمی اشجردی   محمد رضا عبدی

امروزه فرسایش خاک و به دنبال آن تشکیل رسوب به عنوان یک نگرانی جدی در سراسر جهان، مخصوصاً در نواحی تپه ماهوری مطرح است. پژوهشگران در سراسر دنیا از گذشته در پی این بوده اند تا با استفاده از روش های مختلف بتوانند میزان فرسایش را در اراضی مختلف محاسبه نمایند. استفاده از عناصر رادیواکتیو یک ابزار اقتصادی و سریع برای توصیف هدر رفت خاک می باشد. سزیم-137 یک عنصر رادیواکتیو مصنوعی با تشعشع گامای بالا و نیمه عمر 2/30 سال می باشد که در سال های 1950-1970 در اثر انفجارات هسته ای همراه با بارش باران وارد جو زمین شد. سزیم-137 فرونشسته روی اراضی، به شدت جذب سطحی رس و ماده آلی شده و در افق های سطحی متمرکز می شود. فرآیندهای فیزیکی از قبیل فرسایش و خاکورزی دلیل اصلی توزیع مجدد سزیم در خاک می باشند. روش های مغناطیسی، روش هایی دقیق، سریع، غیر مخرب و نسبتاً ساده می باشند که در مطالعات فرسایش خاک و ردیابی حرکت خاک سطحی بر روی شیب تپه ها مورد استفاده قرار گرفته اند. شهرستان فریدونشهر از زیر حوضه های اصلی دو سد کارون و زاینده رود می باشد. در اثر فعالیت های نادرست بشری در این منطقه، شدت فرسایش خاک فراتر از حد طبیعی است، بنابراین برای انجام عملیات حفاظت خاک و آب مورد نیاز بدست آوردن اطلاعات معتبر در مورد فرسایش امری ضروری می باشد. این تحقیق با هدف مقایسه شدت توزیع مجدد فرسایش خاک و همچنین ارزیابی همبستگی بین مقدار سزیم-137 و پذیرفتاری مغناطیسی نمونه های خاک جمع آوری شده از دو شیب تپه با کاربری مرتع و تحت کشت در شهرستان فریدونشهر واقع در غرب استان اصفهان، انجام گرفت. در هر کاربری از چهار موقعیت قله، شانه، پشت و پای شیب و در هر موقعیت از سه نقطه و در هر نقطه از سه عمق 0-10، 10-20 و 20-30 سانتی متری نمونه برداری با سطح مقطع 15 در 15 سانتی متر انجام شد. دستگاه اسپکترومتری اشعه گاما برای آنالیز سزیم-137 مورد استفاده قرار گرفت. پارامترهای مغناطیسی نمونه های خاک به وسیله دستگاه bartington در دو فرکانس 46/0 و6/4 کیلوهرتز اندازه گیری شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که در میان ویژگی های فیزیکو شیمیایی و مغناطیسی خاک، پذیرفتاری مغناطیسی در فرکانس پایین(r =0/83**) در کاربری مرتع و پذیرفتاری مغناطیسی در فرکانس بالا(r =0/89**) در کاربری کشاورزی بیشترین همبستگی را با سزیم-137 نشان دادند. در آنالیز رگرسیون چند متغیره در کاربری مرتع، پذیرفتاری مغناطیسی در فرکانس پایین (r =0/68**) و در کاربری کشاورزی پذیرفتاری مغناطیسی در فرکانس بالا(r =0/79**) وارد مدل رگرسیونی شدند. این نتایج موید این مطلب است که استفاده مستقیم از پذیرفتاری مغناطیسی می تواند به تنهایی برای تخمین مستقیم فرسایش و رسوب خاک مورد استفاده قرار گیرد. با استفاده از روش سزیم-137 میانگین هدر رفت خاک در کاربری مرتع(4/46 تن بر هکتار در سال) به طور معنی داری(سطح 5 درصد) کمتر از میانگین هدر رفت خاک در کاربری کشاورزی(4/80 تن بر هکتار در سال) بدست آمد. در هر دو کاربری حداکثر میانگین هدر رفت خاک در شانه شیب بدست آمد که به ترتیب در کاربری مرتع وکشاورزی برابر با 1/60 و 8/84 تن بر هکتار در سال بدست آمد. حداکثر تجمع خاک نیز در هر دو کاربری در پای شیب بدست آمد که به تر تیب در کاربری مرتع و کشاورزی برابر با 34 و 4/32 تن بر هکتار در سال بودند. پذیرفتاری مغناطیسی بطور معنی داری(سطح 5 درصد) در کاربری مرتع که هدر رفت خاک کمتری نسبت به کاربری تحت کشت نشان داد، بیشتر بدست آمد. همچنین کمترین مقدار پذیرفتاری مغناطیسی در هر دو کاربری در شانه شیب بدست آمد که دارای بیشترین مقدار هدر رفت خاک نیز بود. بیشترین مقدار پذیرفتاری مغناطیسی در هر دو کاربری در پای شیب بدست آمد که دارای بیشترین مقدار انباشت خاک نیز بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که در طول شیب تپه های مورد مطالعه، ذرات ریز مغناطیسی در اثر فرآیندهای فرسایش و رسوب، به همراه ذرات ریز خاک(رس)، جابجا شده اند. کلمات کلیدی: توزیع مجدد خاک، سزیم-137، پارامترهای مغناطیسی، پذیرفتاری مغناطیسی، نانوذرات مگنتیت و مگهمیت.

طراحی و ساخت دستگاه پلاسمای کانونی نوع مدر با انرژی 5kj
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1390
  حشمت الله جمالی   محمد رضا عبدی

دستگاه پلاسمای کانونی را می توان متداول ترین ابزار آزمایشگاهی جهت تحقیقات در زمینه گداخت هسته ای نامید. با استفاده از مکانیزم فشرده سازی مغناطیسی پلاسما در این دستگاه می توان پلاسمایی چگال ( از مرتبه 3-cm 1019 )، داغ (تا دمای kev1) و کم دوام (در بازه زمانی ns200-50) تولید کرد. این دستگاه در اوایل ده 1960 توسط مدر در آمریکا و فیلیپوف در روسیه به طور جداگانه طراحی و ابداع شد. دستگاه پلاسمای کانونی با انرژی kj5 و با طراحی نوع mather در دانشگاه اصفهان طراحی و ساخته شده است. برای اندازه گیری جریان تخلیه در این دستگاه، از پیچه روگوفسکی استفاده شده است. از آنجا که مدار معادل الکتریکی دستگاه پلاسمای کانونی یک مدار rlc است، سیگنال خروجی حاصل از پیچه روگوفسکی دارای شکل سینوسی میرا شونده می باشد. با تحلیل این سیگنال و انجام محاسبات کالیبراسیون، علاوه بر مشخصات جریان تخلیه می توان پارامتر های مدار معادل الکتریکی دستگاه را نیز استنتاج کرد. نتایج حاصل از اندازه گیری های انجام شده در این دستگاه نشان می دهند که دامنه جریان تخلیه، ka191، دوره تناوب جریان تخلیه، µs96/8، اندوکتانس کل دستگاه، nh169و مقاومت الکتریکی کل مسیر تخلیه خازن، m?54/15 می باشد. ضریب کالیبراسیون پیچه روگوفسکی برای اندازه گیری جریان دستگاه، با میانگین گیری از نتایج 5 آزمایش تخلیه در شرایط اتصال کوتاه، در حدود ka/v 2/12 به دست آمده است. . همچنین تغییرات زمانی جریان تخلیه پلاسمای کانونی در فشار mbar 7/0 گاز آرگون، وقوع تنگش پلاسما در این دستگاه را تایید می کند. دستگاه uipf1 در ولتاژها و فشارهای مختلف آزمایش شده است. با آزمایش دستگاه در فشارها و ولتاژهای مختلف، تکرار پذیری و پایداری تشکیل پلاسمای کانونی در این دستگاه نیز تایید شده است. کلید واژه ها: پلاسمای کانونی، جریان تخلیه، فشردگی پلاسما، گداخت

بررسی اثر تابش گاما بر تغییرات آرتمیزینین گیاه درمنه کوهی(artemisia aucheri boiss)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم پایه 1392
  شبنم جلیلی   علی اکبر احسانپور

در این پژوهش از گیاهان درمنه کوهی که در محیط کشت ms تکثیر شد استفاده گردید. اهمیت جنس درمنه در حال حاضر به واسطه ترکیبات مهم دارویی آن از جمله آرتمیزینین به عنوان داروی موثر بیماری مالاریا در حال افزایش است. بنابراین از پرتوهای یونیزه کننده گاما به منظور ایجاد جهش مطلوب در جهت بیوسنتز آرتمیزینین استفاده گردید. پس از دو هفته رشد، هر یک از نمونه ها تحت تابش سه دز 50، 100 و 200 گری اشعه گاما قرار گرفت و در نهایت بعد از چهار هفته رشد، فاکتورهای فیزیولوژیکی، عوامل آنتی اکسیدان، حضور و مقدار آرتمیزینین نیز مورد بررسی و اندازه گیری قرار گرفت. استخراج dna از آنها انجام و مورد rapd-pcr و issr-pcrقرار گرفت. پروتئین آنها نیز استخراج و الگوی باندهای پروتئینی با روش sds-page آنالیز گردید. پارامترهای رشد و نموی از قبیل وزن تر وخشک در گیاهان پرتو دیده افزایش یافت. با استخراج رنگیزه های فتوسنتزی، میزان کلروفیل و کاروتنوئید در گیاهان پرتو دیده نسبت به نمونه شاهد تفاوت معنی داری نداشت. میزان فنل های کل در گیاهان و کالوس پرتو دیده روند افزایشی را نشان داد. در بررسی تانن های کندانسه گیاهان میزان این ترکیبات در دز 50 و 100 کاهش و در دز 200 افزایش یافت و اختلاف معنی داری را نسبت به دز 100 نشان داد. همچنین به نظر می رسد که در کالوس درمنه کوهی اشعه گاما اثری بر میزان تانن های کندانسه نداشته است و اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در بررسی اثر اشعه گاما بر میزان فلاونوئیدهای تام در دز 50 و 100 به عنوان یک عامل آنتی اکسیدان افزایش پیدا کرد و در دز 200 به علت اثرات زیان آور اشعه گاما کاهش یافت. همچنین در کالوس های پرتو دیده نسبت به نمونه شاهد اختلاف معنی داری در مقدار فلاونوئید های تام وجود نداشت. بررسی تولید آرتمیزینین در عصاره دی کلرومتانی حاصل از گیاهان و کالوس درمنه کوهی توسط tlc انجام گرفت. بر اساس نتایج حاصل از tlc آرتمیزینین در تمامی نمونه ها تولید گردید که به نظر می رسد احتمالا عوامل فیزیولوژیک مساعد و یا تولید انواع rosها و یا ایجاد جهشی مطلوب توسط اشعه گاما سبب بیوسنتز آرتمیزینین گردیده است. به منظور بررسی پلی مورفیسم در نتایج حاصل شده از باندهای dna تکثیر شده در نمونه شاهد و هر یک از تیمارها تفاوت و عدم وجود برخی از باندهای محصول pcr به وضوح دیده شد. در الگوی باندهای پروتئینی حاصل از sds-pageبیشترین میزان تراکم باند پروتئین در دز 50 و کمترین در دز 200 گیاهان صورت گرفت. بنابراین طبق نتایج ذکر شده در بالا گیاهان و کالوس درمنه کوهی در برابر تنش اکسیداتیو و اثرات بیومولکولی اشعه گاما توانست با گسترش سیستم دفاعی به حیات خود ادامه دهد. از طرفی بیوسنتز آرتمیزینین برای اولین بار در این پژوهش صورت گرفت و به نظر می رسد اشعه گاما می تواند سبب افزایش میزان آرتمیزینین در کالوس درمنه کوهی گردد بنابراین می توان با بهینه سازی شرایط تابش راهی مطلوب در جهت سنتز هر چه بیشتر این ترکیب دارویی ارزشمند در مصارف اقتصادی یافت.

طراحی و ساخت دستگاه پلاسمای کانونی نوع فیلیپوف با انرژی 20 کیلو ژول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1392
  وحید قانعی   محمد رضا عبدی

دستگاه پلاسمای کانونی, یک شتاب دهنده ی هیدرومغناطیسی متحرک پلاسمای متحدالمرکز است که در زمینه تحقیقات گداخت هسته ای -استفاده می شود. با استفاده از مکانیزم فشرده سازی مغناطیسی پلاسما در این دستگاه می توان پلاسمایی چگال ( از مرتبه 3-cm 1019 )، داغ (تا دمای kev1) و کم دوام (در بازه زمانی ns200-50) تولید کرد. این دستگاه در اوایل دهه 1960 توسط مدر در آمریکا و فیلیپوف در روسیه به طور جداگانه طراحی و ابداع شد. در این پژوهش, دستگاه پلاسمای کانونی با انرژی kj20 و با طراحی نوع فیلیپوف طراحی و ساخته شده است. با استفاده از تست اتصال کوتاه مشخصه های استاتیکی دستگاه اندازه گیری شده است. همچنین یک مدل جدید در فضای حالت برای رفتار پلاسما در سیستم های مبتنی بر پلاسمای نوع فیلیپوف توصیف شده و استفاده شده است. این مدل بر مبنای مدلی که اصطلاحاً اسلاگ (حرکت حلزونی شکل) نامیده می شود، است . با استفاده از این مدل جدید جریان تخلیه و مشتقات آن به عنوان تابعی از زمان و زمان تنگش و جریان تخلیه بیشینه به عنوان تابعی از فشار پیش بینی شده اند. در نهایت داده های پیش بینی شده با داده های تجربی به دست آمده از دستگاه پلاسمای کانونی نوع فیلیپوف با حداکثر انرژی kj20 مقایسه می شوند. برای اندازه گیری جریان تخلیه از پیچه روگوفسکی استفاده شده است. از آنجا که مدار معادل الکتریکی دستگاه پلاسمای کانونی یک مدار rlc است، سیگنال خروجی حاصل از پیچه روگوفسکی دارای شکل سینوسی میرا شونده است. با تحلیل این سیگنال و انجام محاسبات کالیبراسیون، علاوه بر مشخصات جریان تخلیه می توان پارامتر های مدار معادل الکتریکی دستگاه را نیز استنتاج کرد. نتایج حاصل از اندازه گیری های انجام شده در این دستگاه نشان می دهند که دامنه جریان تخلیه، ka (7/0±181)، دوره تناوب جریان تخلیه، µs (5/0± 8)، اندوکتانس کل دستگاه، nh (9/0± 132) و مقاومت الکتریکی کل مسیر تخلیه خازن، m? (5/0± 77) می باشد. ضریب کالیبراسیون پیچه روگوفسکی برای اندازه گیری جریان دستگاه، با میانگین گیری از نتایج 5 آزمایش تخلیه در شرایط اتصال کوتاه، ka/v (69/0± 6/120) شده است. همچنین تغییرات زمانی جریان تخلیه پلاسمای کانونی درمحدوده ی فشاری گاز آرگون ، نئون و نیتروژن وقوع تنگش پلاسما در این دستگاه را تایید می کند. با آزمایش دستگاه uipff1 در فشارها و ولتاژهای مختلف، تکرار پذیری و پایداری تشکیل پلاسمای کانونی در این دستگاه نیز تایید شده است. کلید واژه ها: پلاسمای کانونی، جریان تخلیه، فشردگی پلاسما، گداخت

اثر تابش دهی گاما بر خواص نوری و حفاظتی عنصر خاکی نادر rare earth-b2o3-pbo
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1392
  افشین مقبلی   حمید رضا فلاح

خواص نوری و حفاظی در برابر تابش گامای شیشه های 0/7 b2o3- (0/3-x) pbo- xceo2 محتوی x=0, 0/5, 1, 1/5 و 2 بررسی شد. اثرات تابش گاما بر روی شبکه شیشه با تابش دهی نمونه های شیشه با یک رادیوایزوتوپ 60co تا دز 2/5kgy مورد مطالعه قرار گرفت. تحلیل نوری شیشه ها با فن اندازه گیری بیناب نمای ftir و uv-vis انجام گرفت. مقادیر نوار گاف نوری و پهنای دنباله انرژی بالای گاف پویا از روی طیف جذبی نوری تخمین زده شد. تغییرات در خواص نوری قبل و بعد از تابش دهی را در نقص های ساختاری القاشده از تابش توضیح داده می شود. ضرایب میرای جرمی شیشه در انرژی 662kev با روش تراگسیل باریکه گاما تعیین می شود. ضرایب به دست آمده در تعیین عدد اتمی موثر و سطح مقطع اتمی استفاده پذیرفت. این نتایج برای آماده سازی مواد شیشه ی حفاظ تابش می تواند سودمند باشد.