نام پژوهشگر: فاطمه مجیدی
اسمعیل فروزان کیا ابراهیم استاجی
یکی از جریان های ادبی معاصر، رمان انتقاد اجتماعی است که در حدود سه دهه فعالیت خود در خطّی متمایز از جریان داستان نویسی تحت تأثیر هدایت حرکت می کرد. این جریان محصول رمان تاریخی بود که خود از دل رمان مشروطه برآمد. کاظمی، خلیلی، حجازی و در ادامه محمّد مسعود (1280-1326) از چهره های شاخص این جریان بودند. سه اثر داستانی مسعود ـ تفریحات شب، اشرف مخلوقات و در تلاش معاش ـ در حوزه ی رمان پیکارسک نیز قابل بررسی هستند و دو اثر داستانی دیگر او ـ بهار عمر و گل هایی که در جهنم می رویند ـ نوعی اتوبیوگرافی با دیدگاه من روایتی هستند. در این پژوهش کوشیده شد تا ضمن پرداختن به ابعاد زندگی مسعود و معرّفی آثار او، ویژگی های عمومی داستان نویسی او شناسایی و دسته بندی شود. ویژگی هایی مانند: ماهیت مبارزه ای، توجه به ناتورالیسم، وحدت درون مایه، مداخله در داستان، عدم هم خوانی فرم و محتوا و آفرینش شخصیت های پیکارو. در ادامه، برای نخستین بار، به ارائه ی پارادایم (مدل) رمان اجتماعی پرداخته شد و عمده ترین ویژگی های آن بیان گردیده است. ویژگی هایی مانند: تقابل جنبه های بی رحم جامعه و جنبه های احساسی، نگاه متفاوت به زن، رواج ادبیات فاحشه خانه ای، اعتراف، نگاه سطحی به رئالیسم و شکستن سنت ادبیات مودب. هم چنین در تحلیل عناصر داستانی افزون بر توجه به ژرف ساخت داستان های او، به تحلیل الگوی حادثه، الگوی پردازش شخصیت، ایجاد طنز موقعیّتی، دیدگاه (زاویه ی دید)، لحن و کاربرد طنز منیپوس، درون مایه و نقطه ی شروع در داستان های مسعود توجه گردید.
ربابه باقری فاطمه مجیدی
چکیده خلق اثر داستانی بدون طرح شخصیت ها هرگز امکان پذیر نیست. بنابراین شخصیت ها را باید پایه ای دانست که ساختمان اثر داستانی بر آن بنا می شود. هر چه این پایه مستحکم تر باشد بنا نیز دیرپاتر خواهد بود. از این رو میزان دوام و نفوذ هر اثر ادبی بسته به نحوه و عمق پردازش عنصر شخصیت در حکایت ها و داستان هاست. عطار شاعر عارفی است که بیشترین قصه ها و حکایت ها را در آثار خود دارد. هدف او از این قصه ها صرف هنر داستان-پردازی نیست بلکه قصه و داستان ابزار و وسیله ای برای بیان مقاصد عرفانی و اخلاقی است. اشخاص قصه هایش متنوع و از همه قشر و طبقه ی اجتماعی هستند. عطار در به کارگیری عنصر شخصیت در حکایت های منطق الطیر و الهی نامه تا حدودی به شیوه ی قصه ها و رمانس های قدیم عمل می کند از قبیل کلی گرایی، ایستایی، نمونه های نوعی و تیپ بودن شخصیت ها و عدم تناسب بیان آن ها با جایگاه اجتماعی شان. این عوامل، حجم کم اغلب حکایت ها، توجه شاعر به پیام و درون مایه و شناختگی و واقعی بودن شخصیت ها به ضعف شخصیت پردازی در این دو منظومه انجامیده است. اما این ضعف شخصیت پردازی را نمی توان به همه ی حکایت ها تعمیم داد. در داستان اصلی منطق الطیر و حکایت های بلند و برخی حکایت های نیمه بلند هر دو منظومه ، عطار با انتخاب زاویه ی دید دانای کل در ابتدای حکایت به معرفی شخصیت ها می پردازد و آن ها را مستقیم شرح و توصیف می کند. سپس در ادامه ی حکایت، شخصیت ها به شیوه ی غیرمستقیم با قرار گرفتن در حوادث و موقعیت ها و رویارویی با دیگر اشخاص داستان از طریق گفتار و کردارشان بهتر تجسم می یابند. در این اثر کوشش شده است با توجه به نارسایی تطبیق معیارهای داستان نویسی بر قصه ها و حکایت های قدیم فارسی، شخصیت پردازی در دو منظومه ی منطق الطیر و الهی نامه بررسی و تحلیل شود. ابتدا با معرفی عطار و آثارش و با ذکر تعاریفی از قصه و حکایت، شخصیت و شخصیت پردازی و شیوه های شخصیت پردازی، حکایت های این دو منظومه بر اساس شیوه های بیان شده بررسی می شوند در ادامه دو منظومه از لحاظ نوع حکایت ها، شخصیت ها و پردازش شخصیت-ها مقایسه می شوند سرانجام نتایج بدست آمده از این موارد به کمک جدول و نمودار بیان می شود. امضای استاد راهنما
ناهید ترشیزی فاطمه مجیدی
هدف پایان نامه ی حاضر آن است تا به موسیقی شعر، که اساسی ترین رکن شعر کودک است بپردازد. در این پژوهش سعی بر آن شد؛ تا موسیقی شعر کودک از جوانب مختلف (دیداری، شنیداری و معنوی) مورد بررسی قرار گیرد. روش انجام تحقیق، کتابخانه ای است؛ به این ترتیب که ابتدا پیش نمایی از موضوع «موسیقی شعر» با بررسی و کنکاش در پژوهش های پیشین به دست آمد. سپس به بررسی شعر های کودک دهه ی هفتاد (گروه های سنی الف، ب و ج) به لحاظ انواع موسیقی شعر پرداخته شد. آمار گیری ها، انجام شد و آنجا که نیاز به جدول احساس شد، جدول ها تنظیم گردید. این پایان نامه روش توصیفی ـ تحلیلی را برای پیشبرد اهدافش برگزید. این پژوهش نشان می دهد که پررنگ ترین نوع موسیقی در شعر کودک موسیقی شنیداری است. این نوع موسیقی را می توان در شاخه های مختلف مورد بررسی قرار داد: موسیقی سکوت، موسیقی غایب، موسیقی درونی، کناری و بیرونی. گذشته از موسیقی شنیداری، کودکانه سرایان به موسیقی دیداری شعرشان نیز بسیار اهمیت می دهند. شعرهایی که موسیقی دیداریشان قوی است چشم نوازتر هستند. در گره های سنی "الف"، "ب" و "ج" که کودکان شعر ها را انتخاب می کنند و می خوانند، شیوه ی دیداری شعر ها بسیار مهم است. سومین نوع موسیقی به کار رفته در شعر کودک موسیقی معنوی است. این نوع موسیقی نسبت به انواع دیگر موسیقی بسامد پایین تری دارد. در مجموعه های مورد بررسی در شعر کودک دهه ی هفتاد شعری را نمی توان یافت که خالی از موسیقی باشد. و این مسأله نشان دهنده ی اهمیت این عنصر در شعر کودک است.
حسن جوهری حجت اله فسنقری
پذیرش این اصل مسلم که هنر و ادبیات میراث مشترک جامعه بشری است، مستلزم قبول ارتباط زنجیرهای این مقوله در فرهنگ های ملل و تأثیر متقابل آفرینش های هنری بر یکدیگر خواهد بود. ادبیات تطبیقی (comparative literature) که در زبان عربی به آن «الأدب المقارن» میگویند یکی از شاخه های ارزشمند و مهم علوم ادبی معاصر و یکی از پایههای نقد ادبی جدید است که ما را از تأثیر پذیری ادبیات ملل مختلف و همچنین تأثیر پذیری شاعران و نویسندگان ملت ها از یکدیگر آگاه میسازد و از این راه امکان توسعه و تبادل پیشرفتهای فرهنگی نیز میسر می شود. «طه ندا» میگوید: ادبیات تطبیقی علاوه بر توجه به ویژگیهای ادبی، ریشه در علایق ملّتها نیز دارد. اگر درباره ادبیات تطبیقی بدون علایق تاریخی بحثی به عمل آید، خارج از مقوله ادبیات تطبیقی است و از طرفی باید زمینههای همانندی و هماهنگی فراهم باشد (ندا، 1380: 14). با توجه به اهمیت ارتباط بین زبان عربی و فارسی و همچنین تأثیر پذیری آنان از ادبیات غرب بر آن شدیم تا در این رساله به دنیای ادبیات تطبیقی گام نهیم و به مقایسه مضامین رمانتیسم در اشعار دو بانوی شاعر پر آوازهی معاصر بپردازیم. بررسی آثار منظوم «نازکالملائکه» (1923م/ 1302هـ.ش.- 2007م/ 1386هـ.ش.) به عنوان پایه گذار شعر نو عربی و «فروغ فرخزاد» (1934م/ 1313هـ.ش.- 1967م/ 1345هـ.ش) از نو سرایان شعر فارسی و تعداد دیگری از نو سرایان زبان عربی و فارسی که در حقیقت پیشگامان این دوره از شعر نو بوده اند، نشان میدهد که شعر نو در ابعاد محتوا، قالب و زبان، تأثیرات قابل توجهی را از شعر دوره رمانتیک اروپا پذیرفته است. استفاده از درونمایه های بدیع در شعر نو که در اشعار قدما به ندرت مشاهده می شود و در شعر اروپا از اهمیت ویژهای برخوردار است، بیانگر این مطلب است که شعر دوره رمانتیک حداقل در معرفی این درونمایههای بدیع به شعر نو فارسی و عربی نقش مهمی ایفا کرده است. اگر چه ذوق و خلاقیت نوسرایان و نیز جو سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر تولد شعر نو، در پیدایش و بالندگی آن دارای اهمیت ویژه ای است. نهضت رمانتیسم، حرکتی بود که بر خلاف نئوکلاسیسم در موضوع، شکل و سبک ادبی تمایل به نوآوری داشت. این حرکت، اصل ضرورت بیان ادبی دوره پیشین را مطرود شمرد، موضوعات خود را از وقایع روزمره زندگی انتخاب کرد و زبان مردم عادی را نیز برای ساختن و پرداختن این موضوعات به زبان پر طمطراق نئوکلاسیسم برتری داد (پور علی فرد، 1382: 3). حال به دلایل زیر به بررسی تطبیقی مضامین رمانتیسم در شعر نازکالملائکه و فروغ فرخزاد، این دو بانوی شاعر بزرگ و هم عصر می پردازیم: 1- هر دو از جایگاه ویژهای در شعر عربی و فارسی برخوردارند، 2- هر کدام در زمینه شعر نو دارای سبکی خاص هستند که در مورد آن به نظریه پردازی پرداختهاند، 3- هر دو آغازگر راهی نو در شعر معاصر می باشند، 4- هر دو دارای اشتراکهایی در مضمون و سبک شعریشان هستند. 5- حس و نگاه زنانه در شعر این دو شاعر کاملاً برجسته است، 6- نازکالملائکه و فروغ فرخزاد با زبان و آثار شاعران رمانتیسم اروپایی آشنایی داشته و متأثر از آنان نیز بودهاند.
منصوره خواجه یزدی فاطمه مجیدی
هدف پژوهش حاضر آن است که رویکردهای شادمانی رودکی ، منوچهری و مولوی را با توجه به اشعارشان معرفی کند و سپس به مقایسه ی این رویکردها بپردازد. گزاره های شادمانی در اشعار رودکی و منوچهری مشترک است و این موارد را در برمی گیرد : عشق ورزی، شادخواری، مدح، طبیعت گرایی، موسیقی، اغتنام فرصت و جشن های ایرانی و اسلامی. گزاره های شادمانی مولانا نیز از این قرار است : عشق ورزی، شراب، مرگ ستایی، سماع، موسیقی غزلیات، طبیعت گرایی، اغتنام فرصت و روزه داری. با مقایسه ی موارد یادشده درمی یابیم که شاد یهای مولانا از گونه ی انفسی و شادی های رودکی و منوچهری از گونه ی آفاقی است. رویکردهای شادمانی هرکدام از این شاعران بازتاب اوضاع اجتماعی روزگار آنان است. بنیاد شادی های رودکی بر اساس تعادل و خرد عصر سامانی است . رویکردهای شادمانی منوچهری بر اساس عدم تعادل و لهوگرایی عصر غزنویان است. راه کارهای شادی و سرور مولانا نیز بر اساس مشرب عرفانی وی شکل گرفت ه است.
فاطمه ابویسانی فاطمه مجیدی
چکیده: متناقض نما به عنوان یکی از ویژگی های بارز کلام عطار، برآمده از تجربیات و مکاشفات عمیق درونی اوست که در پی فراتررفتن او از دنیای مادی و مواجه با حقایق برتر به دست می آید. گستره ی عرفان عطار بسیاری از حقایقی را که ما آن ها را در تضاد هم می بینیم درکنار هم تعریف می کند و زبان عرفان که گویای ناب ترین لحظات عارف است در پی خصلت متناقض نمای تجربه ی عرفانی، پارادوکسیکال می شود. به این ترتیب تأمل در ژرفای این تقابل هاو تناقض ها و روابط دوسویه ی آنان، مارا به حقیقت عرفان عملی عطار نیز نزدیک تر می کند. غزلیات عطار، یکی از جامع ترین منابع، به لحاظ برخورداری از انوع مضامین عرفانی است و این منبع دربردارنده ی تقابل ها ومتناقض های زبانی و عرفانی بسیاری است. براساس پژوهش حاضر که 10متناقض نمای عرفانی از جمله تقابل های«غم و شادی»، «درد و درمان»، «حیرت و یقین» و... بررسی شده است، روابط طرفین تقابل در 8گروه قابل تقسیم بندی است. اَشکال این پارادوکس ها به صورت های: حضور هم زمان دوطرف تقابل در شخصیت انسان کامل، عین هم شدن طرفین، حرکت دایره وار سویه های متناقض نما، رابطه ی طولی(لازم وملزوم)آنان، تحول معنایی یکی از طرفین و برتری آن بر طرف دیگر، تضاد طرفین، گذر از هر دو طرف برای درک حقیقت عرفان، یکسانی طرفین در نظر عارف، قابل ملاحظه است.
سیدعباس معقول ابراهیم استاجی
زبان محمل اندیشه است و بررسی زبان یک اثر از جنبه های مختلف ما را به درک و کشف اندیشه های صاحب اثر رهنمون می سازد. هر شاعری ممکن است عناصر و واحدهای زبان را متفاوت با دیگران در شعرش به کار گیرد تا با زبانی زنده و نو، افکار و اندیشه های خود را هویدا نماید. بررسی زبان شعر منوچهر آتشی و سیاوش کسرایی در سه مقوله ی مفردات، ترکیبات و ساختار نحوی، هدف اصلی این پایان نامه است. مفردات آتشی و کسرایی، واژه های ساده و بسیطی است که در شعرشان تازگی داشته یا در شعر دیگران کم کاربرد بوده است؛ مانند «تی تروک»، «گزدان» و... ترکیباتی که مورد بررسی قرار گرفته، عبارتنداز: ترکیبات وندی، واژه های مرکّب، ترکیبات اضافی تشبیهی، استعاری، مقلوب و ...، ترکیبات وصفی معمول، مقلوب و ترکیبات وصفی با اسم، ترکیبات حس آمیزی و متناقض نما. در زمینه ی ساختار نحوی نیز ویژگی های مختلفی به دست آمد که برای نمونه می توان به تکرار، فعل گذرا و ناگذر به جای هم، جابه جایی حروف اضافه، تقدیم صفت بر موصوف، فاصله بین صفت و موصوف و ... اشاره کرد. این پایان نامه در سه فصل تنظیم شده است؛ فصل اوّل به کلّیات پرداخته است که شامل دو بخش شرح حال و تعاریف می باشد. در فصل دوم که قسمت اصلی پایان نامه است، در سه بخش، زبان شعر آتشی و کسرایی در سه مقوله ی مفردات، ترکیبات و ساختار نحوی بررسی شده و در فصل سوم هم، نتایج و نمودارهای مختلف نشان داده شده است.
عاطفه رسایی زاده فاطمه مجیدی
چکیده ویژگی های جامعه شناختی ارائه شده برای شخصیت های زن و مرد در داستان ها (رمان ها)ی نوجوان، می توانند جهت دهنده ی نگاه او به افراد جامعه در زندگی آینده اش باشند؛ اما به نظر رسید این رمان ها، در ارائه ی واقع گرایانه ی شخصیت اجتماعی زن و مرد (به ویژه زنان)، چندان موفق نبوده اند؛ بنابراین، پژوهش حاضر، در سه فصل، ابتدا به بیان کلّیّات موضوع پرداخت، سپس در فصل دوم با روش تحلیل محتوا، برخی ویژگی های جامعه شناختی (نقش اجتماعی، سطح سواد و...)، را در شخصیت های زن و مرد 20 رمان برگزیده ی دهه ی هشتاد (در این پژوهش، تمام داستان ها، از نوع رمان نوجوان انتخاب شده است)، آمارگیری و تحلیل نمود و در فصل سوم، آن ها را با یکدیگر و نیز با جامعه ی دهه ی هشتاد، مقایسه کرد و مشخص شد که نسبت جنسیت در این رمان ها با جامعه، هماهنگی ندارد. نقش اجتماعی زنان در جامعه و مردان در خانواده، از حدّ واقعی، کم رنگ تر است. سطح سواد و روابط اجتماعی و بهبود آن ها، به ویژه در زنان، نسبتاً خوب نشان داده شده، وضعیت اشتغال، پایگاه و طبقه ی اجتماعی نیز، اگرچه تا حدّی با جامعه، متناسب، اما به ویژه درباره ی زنان، نیاز به بازنگری است؛ بنابراین، این رمان ها، در نشان دادن چهره ی اجتماعی زنان و مردان، فقط، تا حدَی موفق بوده اند و با توجه به حجم بالای رمان های تخیلی و رمان های دوران انقلاب و جنگ در این دهه، نیاز به نگارش تعداد بیشتری از رمان های واقعی، متناسب با دهه ی اخیر و با واقع گرایی بیشتر در ویژگی های جامعه شناختی شخصیت های زن و مرد، هم چنان احساس می شود.
زهره قدوسی فیض آباد فاطمه مجیدی
این رساله درصدد است با استفاده از معناهای دستور نظام مند هلیدی ، مثل اندیشگانی ، بینافردی و متنی(گره های انسجامی)، تحلیل سبکی از کشف المحجوب بدهد . این پایان نامه سعی می کند به این سوال پاسخ دهد که چه ویژگی های دستوری در متن می تواند مختصات گفتمان صوفی را نشان دهد. یکی از ویژگی های گفتمان صوفیه، درون گرایی است که در معنای تجربی به صورت استفاده ی بالا از فرآیندهای تأکیدی اسنادی نشان داده است. از دیگر ویژگی های آن قطعیت بالا است که در معنای بینافردی در استفاده ی بالای وجه خبری و تأکیدی بازتاب داشته است و اقناع مخاطب با ابزارهای خاص از سه فرانقش انجام گرفته است. شواهد زبانی از متن در جداول و نمودارهایی در پایان هر بخش از فصل دوم ، آورده شده است. مبانی نظری این رساله سبک شناسی تاگ است که تلفیقی از روش سبک شناسی و دیدگاه تاگ است.
مصطفی باقری فاطمه مجیدی
در این پایان نامه پس از مطالعه و بررسی مکرّر تمام آثار منظوم انتشار یافته ی شفیعی کدکنی نتایج بسیاری حاصل شد که در نخستین گام با اندیشه ی وی نسبت به کودک مأنوس شدیم. پشت زمینه ی اندیشه ی شفیعی کدکنی نسبت به کودک، پافشاری بر آموزش فرهنگی کودکان برای رشد و تعالی جامعه است. در بیش تر دل نوشته ها نیز که از کودکی سخن رانده و گاهی هم باحسرت به آن دوران نگریسته، در عین معصوم دانستن کودک، به تربیت و پرورش او توسّط هنرمندانی چون خویش و بزرگان، با تکیه بر فرهنگ اصیل و غنی ایرانی و اسلامی، تأکید ورزیده است. در این بین خودنمایی، بازی، زبان، سادگی ، آزادی، باورنمایی، اسطوره و درک نسبت به فضا، زمان و مکان، از جمله ویژگی های مشترک کودک و شاعر هستند که منجر می شوند گاهی هنرمند در شعرش با حسّ غم غربت، به دوران خوش کودکی و ویژگی های آن دوران، بازگشتی ذهنی داشته باشد. نمود این ویژگی ها در شعر شفیعی کدکنی هم از رجعت به کودکی حکایت دارد. او همانند دیگر هنرمندان به مدد هنرش، با بازگشت به دوران کودکی به جهان و طبیغت به گونه ای می نگرد که گویا خود خالق آن هاست. بازگشت به کودکی برای شفیعی کدکنی راه گریز و فرار از غم غربت زندگی به شمار می آید. شفیعی کدکنی در شعرش هنگام یادکرد نوستالژی کودکی، رهایی جامعه را در نقّاشی های کودکان، به عنوان تفسیری ساده از سرشت و افکار انسان، می بیند.کوچه از جمله ی این نمونه هاست که میل گریز و فرار، از شرایط را در نهاد کودک نشان می دهد. شاعر هم، مانند نقّاش با به کار بردن واژه ی کوچه به خصوص کوچه باغ، میل فرار از شرایط موجود و بازگشت به دوره ی کودکی را نمایان می سازد. علاوه بر آن چه گفته شد، واژگان در القای جوّ نوستالژیکی دخیل هستند. در شعر شفیعی کدکنی کوچه و دامن از این دسته به شمار می آیند؛ کوچه که یادآور دوران کودکی و دامن یادآور آغوش مادر. علاوه بر کودکی، غم غربت از کاشانه و میهن و زادگاه در احساسات نوستالژیکی شفیعی کدکنی، نقش محوری را ایفا می کنند.اوّلین نمود غم غربت از خانه در اشعار شفیعی کدکنی، دوری از زادگاه است. او به دلیل مهاجرت از کدکن، با اندوهی فراوان دلتنگ زادگاهش می شود. امّا غم غربت او منحصر به خاطرات دوران کودکی اش نمی شود. بخشی از آن به طبیعت روستا اختصاص می یابد و از این دیدگاه می توان طبیعت گرایی شاعر را از غم دوری از زادگاه و یا دوری از اصل انسان که در دامان طبیعت پرورش یافته، دانست. در یادکردهای فراوان شهر نیشابور هم، حسّ غربت شاعر به چشم می خورد؛ نه از نوع غم غربت خاطرات زندگی در آن شهر، بلکه غم غربت برای نیشابور، در جایگاه نمادی از تاریخ و فرهنگ کشور ایران و یا خراسان بزرگ گذشته.شفیعی کدکنی با مهاجرت به خارج، برای بازگشت به خانه دلتنگ می گردد، ولی این درد دوری در برابر حسّ عظیم حسرت بر گذشته ی تاریخی و فرهنگی ایران که به دست فراموشی سپرده شده، رنگ می بازد. باید خاطر نشان کرد که نخستین خانه و نخستین وطن همه ی انسان ها، بهشت خداوند است. بشر پس از هبوط حضرت آدم و حوّا، از بهشت و از دست دادن نعمت های بی کران بهشتی، آزادی و قربت به خدا، سوگوارانه خواهان بازگشت به خانه ی نخستین است. در شعر شفیعی کدکنی هم این غم غربت جلوه یافته است، امّا به گونه های متفاوت و در مورد سخن، منحصر به فرد. با تأمّل در یکی از سروده های شفیعی کدکنی پی خواهیم برد که آغاز و پیدایش مفهوم نوستالژی در بشر، پیش از غم غربت دوری از درگاه خداوند، به حسّ بازگشت به قداست اسم ها در ازل بازمی گردد.این نکته در شعر شفیعی کدکنی به عنوان دلتنگی شاعر برای سخن در جایگاه نخستین، به شکلی آشکار بیان شده است (شفیعی کدکنی، 1385: 351). با ذاتی شدن دلبستگی به کلمه، بشر نخستین پس از رانده شدن از نزد خالق هستی با واژه سازی، به منزله ی نخستین اسطوره ها و نمود یکی شدن با جهان، بر زخم دوری از بهشت مرهم نهاده است. شفیعی کدکنی هم به کمک واژگان شعرش، در عناصر طبیعت رسوخ می کند و با آن ها یکی می شود تا درد غریب اش تسکین یابد. بشر همواره در فکر ارتباط با بهشت از طریق کوه و درخت و معنویّات با بهشت برین، به سر برده است. ولی انسان امروزی با عدم موفّقیّت در ساختن بهشتی زمینی به یاری علم و صنعت، دلتنگی بازگشت به خانه ی بهشتی، چندین برابر بشر ابتدایی در وجودش فزونی یافته است. شفیعی کدکنی هم ضمن استفاده از نمادهایی نظیر درخت و پرنده که القاکننده ی حسّ صعود و پرواز برای رفتن به مکانی برین هستند، در اشعارش به غم غربت از بهشت در نهاد انسان و به ویژه انسان امروزی، اشاره می کند و خواهان بازگشت به بهشت و یگانه گشتن با طبیعت است. استفاده از اسطوره برای رفع دلتنگی بشر از دوری روح جمعی خود، نکته ای دیگر است که در بین همه ی انسان ها به عنوان نوستالژی جمعی، مشترک می باشد. غم غربت اسطوره ای شفیعی کدکنی، در اثر مطالعه ی فراوان و درک اندیشه های بزرگان و آمیختگی با طبیعت و احساسات ناب شاعر،در شعرش نمود یافته است. امّا نکته ای خاص در این باب در اشعار شفیعی کدکنی، استفاده از اسطوره به منزله ی محرّک جامعه برای برانگیختن به تکاپو و جنبش بر ضدّ شرایط نابسامان است. یکی از شخصیّت های اسطوره ای که با نوستالژی در شعر شفیعی کدکنی ارتباط مستقیمی دارد، حلّاج، یار باستانی او است که بارها در شعرش بر مرگ او حسرت خورده. حضور شخصیّت حلّاج در شعر شفیعی کدکنی از دو جنبه ی نوستالژیکی اسطوره و غم از دست دادن یاران و عزیزان، قابل تأمّل است. پس از یاد حلّاج به عنوان نوستالژی جمعی، یادکرد مادر به منزله ی نوستالژی شخصی از بارزترین نمودهای اندوه فقدان عزیزان است. یاد حمید مصدّق در شعر «مرثیه» (شفیعی کدکنی، 1388آ: 187) و پرویز مشکاتیان و از همه مهم تر استادش اخوان ثالث، برجسته ترین مصادیق غم اندوه یاران است. شاعری که من اجتماعی او در من شخصی مستهلک شده، از وقایع سیاسی جاری در زمانه هم به دور نیست و در دفتر در کوچه باغ های نیشابور به یاد شهدای جنبش سیاهکل شعرهای متعدّدی سروده است. در کنار یادکرد عزیزان، شفیعی کدکنی به شکل آشکار و منسجم، تنها در دفتر زمزمه به قصد غم غربت از عشقش غزل سرایی کرده است. عشق او طبیعت و جامعه و پیشینه ی تاریخی مملکت و شعرش است. شفیعی کدکنی پس از یادکرد معشوق در جوانی، با گذراندن این دوره و گام نهادن به پیری، بر از دست رفتن فرصت ها و توانایی های گذشته حسرت می خورد. این حسرت مانند برخی از شاعران جان گداز و جان سوز نیست، ولی به عنوان مصداقی از نوستالژی نکته ای ست که نباید از آن غافل بود. پس از سپری شدن عمر انسان و فرا رسیدن دوره ی میان سالی و پیری، اندیشیدن به مرگ می تواند از جنبه های حسرت بر تمام شدن فرصت زندگی، اندوه دوری از عزیزان، شوق بازگشت به بهشت و آسودگی از غم غربت زندگی، در حوزه ی نوستالژی قرار گیرد. شفیعی کدکنی ضمن اعتقاد به ملاک های «بودن و سرودن» در حیات آدمی، به «بودن و شدن» به عنوان فلسفه ی زندگی خود و نگرشش نسبت به مرگ، می اندیشد و با دید نوستالژیکی، مرگی را می پسندد که آغازی دیگر باشد و زندگی تازه و جاودان به انسان بخشد. عشق شفیعی کدکنی به وطن منجر می گردد تا در اندیشه ی آرمان شهر هم به شهری رویایی نیندیشد و در عالم واقعیّت مردم را برای ساخت جامعه ای عاری از ظلم و ستم، به جنبش و تکاپو وادارد. شعر «ناکجا آباد» (شفیعی کدکنی، 1388آ: 216) تنها نمونه ای ست که اندیشه ی مدینه ی فاضله به شکلی منسجم ارائه می شود و در آن با روی کردی سیاسی، به جایی می اندیشد که دیگر سخنش تفتیش نمی شود و به شکلی رویایی به طبیعتی می رود که جای پای کسی نیست.
فاطمه مجیدی رضیه موهبت
واکنش سه جزئی و تک ظرفی بین پارا- تولوئن سولفونیل هیدرازید، آروئیل کلریدها و آمونیوم تیوسیانات منجر به تشکیل مشتقات جدید 5-aroyl-1-tosyl-1h-1,2,4-triazole-3(3h)-thione با راندمان بالا مطابق با نتایج زیر شد.
فاطمه مجیدی پرویز احمدی
در این پایان نامه مسئله ی رده بندی گروه های لی حقیقی همبند و همبند ساده ی g که یک عمل به صورت طولپایی، ناسره ی مداری و موضعاً وفادار بر یک خمینه ی لورنتزی همبند می پذیرد، مطالعه می شود. ثابت شده است که سه گردایه از گروه ها چنان وجود دارند که g چنین عملی را می پذیرد اگر و تنها اگر g در یکی از این سه گردایه قرار بگیرد ([4] را ببینید). همچنین نشان داده می شود که گردایه ی دوم شامل یک گردایه ی کوچک از گروه های به طور موثر توصیف شده است که در اجتماعی از گردایه های اول و سوم واقع می شود. به بیان دقیق، هدف ما در این پایان نامه اثبات این قضیه است: فرض کنید پوچ رادیکال n از گروه لی g همبند ساده، h یک زیرگروه نافشرده ی همبند بسته ی g و عمل متعدی استاندارد g بر g?h موضعاً وفادار و حافظ یک متریک لورنتزی باشد و برای هر عدد صحیح n?2، so(n,1) و so(n,2) جمعوند مستقیمی از g نباشند. در این صورت حداقل یکی از گزاره های زیر صحیح است: (?) یک خمینه ی لورنتزی همبند وجود دارد که g بر آن به صورت ناسره ی مداری، آزاد و طولپایی عمل می کند. (?) یک عمل موضعاً وفادار از g_0?v به صورت طولپایی بر یک خمینه ی لورنتزی همبند وجود دارد که یک زیرگروه همبند بسته ی نافشرده از v یک نقطه را ثابت نگه می دارد. رده بندی موضوعی ams(????).??c??، ???h ??. واژه های کلیدی: خمینه لورنتزی، طولپایی، گروه تبدیلات.
صفا کاظمیان مقدم آرش قراگزلو
امروزه بیشتر مکاتبات میان سران حکومتی کشورها با شیوه های رایج بین المللی و از طریق سازمان های مرتبط با این موضوع انجام می پذیرد، با این حال گاهی با شکسته شدن این قید و بندها مکاتباتی به طور مستقیم از سوی سران سیاسی کشورها به همتایانشان صورت می گیرد که به دلیل سطح و جایگاه بالای دیپلماتیک آن از اهمیت بالایی برخوردار بوده و با آینده سیاسی و منافع کشورها گره خورده است. این تحقیق در پی آن است تا با بررسی ساختاری و محتوایی ده نامه حکومتی که از سوی سران سیاسی ایران به سران سایر ممالک، در بالاترین سطح سیاسی و حکومتی، نگارش یافته است، ضمن روشن ساختن فراز و فرودهای نگارش این نوع از مکاتبات در طول تاریخ ایران، الگویی دقیق از نگارش یک نامه حکومتی (که امروزه نگارش آن در بین سران سیاسی کشورها رونق گرفته است) ارایه نماید. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر بررسی ساختاری و تحلیل محتوایی ده نامه سیاسی سران حکومتی ایران به سران سایر ممالک می باشد، به این منظور پس از ارایه متن اصلی هر نامه، به بیان ویژگی های سیاسی و اجتماعی و ادبی دوران نگارش آن پرداخته شده و میزان تأثیرپذیری هر نامه از شرایط اشاره شده بیان می گردد، همچنین سعی شده است تا با استفاده از جداول آماری میزان دقیق مولفه های مورد بررسی معین شوند. در این پژوهش آشکار خواهد گردید که؛ تبعیت از عرف بین المللی برای نگارش مکاتبات دیپلماتیک و احاطه بر زبان سیاسی روز دنیا، حفظ عزت و اقتدار ملی ، بیان شفاف و روشن دیدگا ه ها فراتر از بازی های سیاسی روزمره ( به پشتوانه تاریخ غنی ایرانی اسلامی کشورمان ) و استفاده از ادبیاتی مهم از ادبیات غنی زبان فارسی برای بیان رسا و شیوای مضمون، ویژگی هایی تأثیرگذار برای انجام چنین مکاتباتی بشمار می رود.
قاسم رضادوست ابراهیم استاجی
سیر معرفت شناسی سهراب
علیرضا مجیدی کدکنی فاطمه مجیدی
تلمیح یکی از آرایه های پرارزش بدیعی است. کاربرد تلمیح نشان دهنده ی پشتوانه ی فرهنگی شعر است. استفاده ی شفیعی کدکنی از عناصر تلمیحی، خاصّ خود اوست و همین ویژگی سبب شده است که شعر او از این نظر شعری شاخص و ممتاز گردد؛ لذا این تحقیق به بررسی تلمیحات و اشارات در شعر وی پرداخته است. نگارنده در فصل اول سیر تطور تلمیح را بررسی نموده است و در فصل دوم به واکاوی اشارات و تلمیحات اشعار شفیعی پرداخته است. فصل سوم به نوع استفاده های متفاوت شفیعی اختصاص یافته است و این نتیجه حاصل شده است که شاعر در بسیاری از اشعار خود از تلمیحات به شیوه ی کهن و معمول آن استفاده نمی کند بلکه با نوآوری در آن، در جهت استفاده در بافت سیاسی و اجتماعی روزگار خود از آن بهره می برد.
نرگس قره داغلی ابوالقاسم رحیمی
در این رساله، سه کتاب «اهل غرق» (منیرو روانی پور)، «زنان بدون مردان» (شهرنوش پارسی پور)، «پیکر فرهاد»(عباس معروفی) با توجه به رویکرد ترکیبی روانشناختی وپدیدارشناختی تحلیل اسطوره شناختی شده است. با توجه به کهن الگوهای به کاررفته در این سه اثر، به اثبات می رسد که این سه اثر، دارای روایات و داستان های نمادین هستند؛ دراهل غرق وجود کهن الگوهای بسیار برگرفته از عناصر طبیعی،موجودات و شخصیت های اسطوره ای، در زنان بدون مردان وجود کهن الگوهای زنانه تکرارشونده نظیر بکارت، زایش وباروری ودرپیکر فرهاد تکرار بن مایه های اسطوره ای آنیما و آنیموس، باعث می شوند که این آثار را داستان هایی اسطوره ای بدانیم. در هر سه اثر نام برده شده، آرکی تایپ های به کار رفته در آن، به تفکیک بررسی شده و نمونه های آن استخراج شده است. کلیدواژه ها: اسطوره، کهن الگو، اهل غرق، زنان بدون مردان، پیکر فرهاد امضای استاد راهنما :
فاطمه مجیدی جعفر فلاحی
هدف نگارنده از نگارش این رساله این بوده، که با نگاهی دین باورانه به بررسی و بازتاب سیر تکوین و گونه گونی عقاید دینی در آثار باستان شناختی دوره های تاریخی ایران پیش از اسلام در حوزه جغرافیای ایران کنونی بپردازد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه ای استفاده شده است. این رساله در شش فصل تنظیم شده که پس از فصول کلیات تحقیق و بررسی اجمالی از دین های دوره تاریخی، در فصل سوم به بازتاب آیین نیایش، پرستش آتش در مواد فرهنگی این دوره ها، اعتقاد به جهان پس از مرگ، پرستش مهر و آناهیتا، نقوش مذهبی گیاهی و حیوانی بر روی آثار، قربانی مذهبی و بازتاب نقش دین یاران در این دوره ها پرداخته شده است. فصل چهارم به مطالعه آیین مذهبی مرتبط با خدایان و شاهان اختصاص داردکه شامل آیین نذرها، صحنه بار عام مذهبی و آیین احترام به درگاه خدایان و شاهان می شود که ما نمود آن را بر روی آثار باستان شناسی می بینیم. در فصل پنجم به بازتاب و دگرگونی باورهای دینی بر روی نگاره های مادی مسکوکات، ظروف و تندیس پرداخته شده است. از جمله نتایج به دست آمده این است که نوع پرستش ابتدا چند خداپرستی و پرستش خدایان طبیعی بوده است و در ادامه مزداپرستی ابتدائی را می بینیم و هرچه به دوره ساسانی نزدیک می شویم به یکتاپرستی می گراید. آتش در دوره ماد و ساسانی در فضای بسته نگهداری و پرستش می شده است . در دوره اشکانی هم در فضای بسته و هم در فضای باز مورد پرستش قرار می گرفته و در دوره هخامنشیان مراسم پرستش آتش منحصرا در فضای باز انجام می شده است که این از اهمیت آتش در این دوره می کاهد. اعتقاد به جهان پس از مرگ در تمامی دوره های تاریخی وجود داشته و جهت دفن مردگان روبه خورشید بوده است. بر اساس مواد فرهنگی بازمانده از این دوره ها گیاهانی چون نیلوفر آبی، نخل، لوتوس، خرما، سرو و برسم که نماد خدایان و دارای تقدس مذهبی بودند. درباره قربانی مذهبی، در ایران باستان قربانی گیاهی و حیوانی داشته ایم، اما قربانی انسانی در هیچ دوره ای دیده نشده است. از دوره ماد تندیسی به دست نیامده،ولی در دوره های هخامنشی، اشکانی و ساسانی شاهد تندیس های آناهیتا و آرتمیس، هرکول، شاپور و میترا هستیم که نه برای پرستش، بلکه برای تکریم و احترام به خدا یا خدایان پدید آمده اند. کلید واژه ها: دین زرتشتی، باستان شناسی ایران، مزداپرستی، ایرانیان باستان، پرستش آتش
فاطمه مجیدی غلامحسین اکبری
چکیده ندارد.
فاطمه مجیدی حسین فاطمی
بدر شروانی (854- 789) شاعر قصیده سرای دربار شروان شاهان است و دیوان اشعار وی یکی از اسناد مهم زبان فارسی در منطقه قفقاز در قرن هشتم و نهم هجری است. این رساله با عنوان «تحقیق در احوال وآثار بدر شروانی، همراه با تصحیح مجدّد دیوان شاعر» با هدف شناساندن این شاعر و شعر وی و همچنین به دست دادن متنی منقّح از اشعار وی تدوین گردیده است. این تحقیق از بخش های زیر تشکیل شده است: - پیش گفتار - درآمد که شامل بیان مسأله، اهداف و ضرورت تحقیق، بررسی احوال و اشعار بدر و ذکر فواید لغوی، زبانی، تاریخی و اجتماعی آن با توجّه به دیوان شاعر و منابع دیگر و همچنین معرّفی ممدوحان وی است. - تعلیقات که در برگیرنده تفاوت های بین دو نسخه و اصلاح و تصحیح متن و نیز توضیح در مورد بعضی واژگان و اعلام جغرافیایی و تاریخی دیوان و ترجمه اشعار ترکی است. - فهرست ها شامل فهرست مطالب، اعلام (اشخاص، اماکن و اقوام)، اشعار و منابع و مآخذ.