پیچیدگی های محیطهای سازمانی ، مستلزم بکارگیری مدیرانی است که از مهارتهای مدیریتی بالایی برخوردار هستند ، یعنی افرادی که دارای هوش عاطفی ( ei ) زیادی هستند. هدف این تحقیق شناسایی مولفه های هوش عاطفی مدیران آموزش و پرورش شهر قم و رابطه ی آن با عملکرد آنان است. ما به دنبال پاسخ به این سئوال اصلی بودیم که آیا بین هوش عاطفی مدیران و عملکرد آنان رابطه ای وجود دارد؟ جامعه ی آماری این پژوهش دو گروه می باشد، یکی از آنها مدیران دبیرستان های آموزش و پرورش شهر قم و دیگری دبیران دبیرستانهای مذکور. در کل در این تحقیق ، محقق 32 مدیر را جهت ارزیابی عملکرد و هوش عاطفی خود و 256 دبیر را ،جهت ارزیابی عملکرد مدیر آموزشی خود، به عنوان نمونه آماری گزینش کرده است. جهت سنجش هوش عاطفی مدیران از پرسشنامه خود سنجی سیبریاشرینک استفاده گردید. در این تحقیق، با استفاده از نرم افزار spss مقدار ضریب پایایی(آلفای کرونباخ) محاسبه گردید که مقدار این ضریب برای پرسشنامه ی هوش عاطفی مدیران 82?0 و برای پرسشنامه ی عملکرد 94?0 محاسبه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه ی قوی و معنی داری بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران وجود دارد. این بدان معناست که با افزایش هوش عاطفی مدیران، عملکرد آنان نیز بهبود می یابد. به علاوه نتایج تحقیق نشان دهنده ی این بود که بین شاخص های هوش عاطفی مدیران و عملکرد آنان (به جز مولفه خودانگیزی) رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. لازم به ذکر است که در این تحقیق، آزمونهای دیگری جدای از آزمونهای اصلی که از ابتدا مد نظر محقق بوده، انجام گرفت که نتایج آن نشان داد، رابطه هوش عاطفی و عملکرد در زنان به طور معنی داری قوی تر از همین رابطه در گروه مردان می باشد و نیز بین هوش عاطفی مدیران مرد و زن ، تفاوت معنی داری وجود ندارد. نهایتا اینکه در بررسی رابطه بین تک تک ابعاد هوش عاطفی با جنسیت، به این نتیجه رسیدیم که مردان از "مهارت اجتماعی" بالاتری نسبت به زنان برخوردار می باشند و در مورد سایر ابعاد تفاوتی بین دو گروه جنسیتی وجود ندارد.