نام پژوهشگر: زینب شکوهی
زینب شکوهی جواد بخشوده
اثر بخشی سیاست های متفاوت قیمتی و غیر قیمتی در بخش کشاورزی بستگی به عکس العمل زارعین و اثر این سیاست ها بر رفتار تولیدی آنها دارد. بنابراین مطالعه عوامل موثر بر رفتار تولید کنندگان در بخش کشاورزی می تواند به عنوان ابزاری کارآمد برای اتخاذ سیاست های مناسب در این بخش باشد. رفتار تولیدی در این مطالعه تحت تأثیر سه عامل که عبارتند از عوامل درونی، عوامل بیرونی و اقدامات دولتی، بررسی شد. اثر عوامل بیرونی با استفاده از تخمین توابع عرضه کل و عرضه چند محصول عمده منطقه شامل گندم، جو، ذرت، برنج و گوجه در چهاچوب مدل تعدیل جزئی نرلاو بررسی شد. برای بررسی اثر عوامل درونی و اقدامات دولتی، عوامل موثر بر پذیرش تسطیح لیزری با استفاده از مدل لاجیت و اثر آن بر الگوی کشت و نهاده های مصرفی با استفاده از مدل برنامه ریزی ریاضی مثبت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات تکنولوژی به جز محصول گندم در دیگر محصولات و عرضه کل اثر به سزایی نداشته، ریسک قیمتی نیز اثر منفی بر عرضه محصولات جو، ذرت، برنج داشته است. همچنین ریسک بارندگی برای محصولات صیفی برنج و ذرت که دارای نیاز آبی بالا هستند معنی دار شده است. به دنبال تخمین مدل لاجیت سطح زیرکشت، تحصیلات، درآمدخارج از مزرعه، دسترسی به وام، وجود دستگاه تسطیح لیزری در روستا و دسترسی به منبع آبی سد نسبت به چاه به ترتیب با اثر نهایی 3/4، 1/2، 4/1، 2، 62 و 47 درصد اثر مثبت بر پذیرش و تعداد نیروی کارخانوادگی با اثر نهایی 1/.- اثر منفی بر پذیرش تسطیح لیزری دارد. نتایج نشان داد که در پی پذیرش این تکنولوژی تمامی نمایندگان گروه های همگن زارعین الگوی کشت خود را به سمت محصولات آب برتر مانند برنج و گوجه فرنگی که محصولات پر درآمدتری نیز هستند، تغییرمی دهند. از طرف دیگر در سه محصول گندم، جو و ذرت که هر یک با چهار تنش آبی وارد مدل شد، الگوی کشت از سمت محصولات پر تنش تر به سمت محصولات با آبیاری کامل حرکت می کند. همچنین به کارگیری نیروی کار در اکثر گروه های همگن زارعین در مجموع کاهش و میزان درآمد در تمامی این گروه ها با پذیرش تسطیح لیزری با افزایش همراه می باشد. بنابراین موفقیت استفاده از این تکنولوژی به عنوان ابزاری برای مدیریت تقاضای آب در سطح مزرعه وابستگی زیادی به شرایط تولیدی کشاورزان در هر منطقه دارد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که چنانچه کشاورزان در دسترسی به آب با شرایطی روبرو باشند که در نتیجه آن سطوح کشت نشده و یا تنش های آبی بالا برای محصولات وجود داشته باشد، کاربرد این تکنولوژی به عنوان ابزاری برای کنترل تقاضای آب در سطح مزرعه کارآمد نخواهد بود. اگرچه گسترش این تکنولوژی را برای افزایش کارآیی نهاده های مصرفی، افزایش تولید در واحد سطح و تسهیل عملیات کشاورزی به عنوان یک ابزار مناسب می توان به کار برد.