نام پژوهشگر: یاسر عباس زاده نیاری
یاسر عباس زاده نیاری ابراهیم اقبالی
سبک هندی در میان سبک های شعر فارسی بیش ترین ارتباط را با بسترهای اجتماعی دارد. صائب تبریزی برجسته ترین شاعر این سبک است که دیوان او مملو از صور خیالی است که از زمینه های اجتماعی نشأت گرفته است. وی توجه خاصی به زبان و فرهنگ عامیانه داشته است و کنایات و اصطلاحات رایج در عصر خود را به استخدام تصویرسازی شعری درآورده است. باورهای عامیانه، خرافات، اصطلاحات فنون و حرف و... انعکاس پررنگی در دیوان صائب دارد. در شعر او و هم عصرانش به عناصر جدیدی در ایجاد تصویر شعری برمی خوریم که در آثار متقدمین وجود ندارد یا به ندرت قابل مشاهده است، مانند اصطلاحات هنر خوش نویسی، حرفه هایی مانند نانوایی قصابی، و... وموتیف هایی چون عینک، قبله نما، زنده سوزی هندوان و... ویژگی سبکی عمده ی صائب استفاده از این عناصر در قالب تمثیل است. صائب با تکیه بر گنجینه ی فولکوریک جامعه ی زمان خود، مضمون سازترین شاعر در بین همه ی شعرای فارسی زبان است. در این تحقیق به شناسایی زمینه های اجتماعی که صائب آن ها را در ساختمان تصاویر شعریش استخدام کرده است پرداخته شده است و این زمینه ها در تحت گروه های معینی طبقه بندی شده است، سپس توضیحاتی در مورد مواد اجتماعی مورد استفاده و نحوه ی به کارگیری آن در بنای صور خیال ارائه شده است.صائب شاعری است که مضامین اجتماعی را به استخدام صور خیال در آورده است و از این راه تصاویر تازه و بدیعی را در حوزه ی صور خیال به نام خود به ثبت رسانده است. او از جزئی تری موضوعات روزمره، تصاویری دقیق و نازک خلق می کند. در واقع وجه ممیزه ی سبک صائب، تصاویری است که بر پایه ی مضامین اجتماعی خلق شده اند. تشبیهات صائب به دلیل راه یافتن وقایع و حالات به این حیطه، مرکب و بیش تر در چارچوب «تمثیل» و «اسلوب معادله» قرار دارند. اغلب تشبیهات صائب معقول به محسوس است، و معمولاً برخی ارکان تشبیه مانند«ادات تشبیه» در آن محذوف است. او به تغییرات و نوآوری ها در حوزه های مختلف اجتماعی حساس بوده، جدیدترین پدیده ها را به منظور آفریدن تصاویری هرچه بدیع تر به خدمت گرفته است. به عنوان مثال«عینک» که یک مصنوع تازه شناخته شده در ایران دوره-ی صفوی بود، موتیفی رایج در دیوان صائب است، و همواره انعکاسی هنری در اشعار او دارد. صائب به فرهنگ عامیانه نظری گسترده داشته است؛ دیوان او مملو از کنایاتی است که از زبان عوام اخذ شده است. خرافات و عقایدی که در میان مردم عصر صائب رواج داشت نیز دسست مایه ای برای شاعر خلاق سبک هندی برای تصویر سازی قرار گرفته است. صائب میل شدیدی به صنعت تشخیص دارد. وی به بسیاری از اشیائی که در پیرامونش وجود داشت جان بخشیده است. در بسیاری از موارد، این جان بخشی ها نیز بدیع و ابتکار ضمیر پویای شاعر بوده اند. برای مثال او در جایی فانوس را مانند انسانی تصویر کرده است که دستانش را برای دعا به آسمان برمی-دارد؛ یا سبو را چون شخصی پنداشته است که بر روی زمین دراز کشیده، دست را در زیر سر خود قرار داده است. از موتیف های رایج در دیوان صائب می توان به طفل، دیوانه، سبو، معلم و شاگرد و مکتب خانه، کباب و اخگر، و سرمه اشاره کرد. صائب از تکرار مضامین پرداخته ی خود در سراسر دیوان قطور و حدود هشتاد هزار بیتی اش ابایی ندارد. صائب همچنین از دیده ها و شنیده های خود از سرزمین هند نگذشته است و تشبیهات زیبایی از رسم سوزاندن بیوگان به همراه جسد شوهران متوفی شان ـ که در آن روزگار در شبه قاره ی هند رواج بسیار داشته ـ به وجود آورده است. صائب همچنین از دقائق هنرهای رایج در عصر صفوی، مخصوصاً خوش نویسی ـ که در آن دوران به اوج بالندگی رسیده بود و خود شاعر نیز اشراف تمام بر آن داشت ـ به عنوان زمینه برای صورت های خیال استفاده کرده است. اصطلاحات رایج در مشاغل مختلف، در قالبی هنری و همراه با تناسب های ظریف در شعر صائب ظهور و بروز پیدا کرده اند. او مخصوصاً از اصطلاحات نانوایی در شعر خود بسیار سود جسته است.