نام پژوهشگر: آذر قره بگلو
آذر قره بگلو مجتبی رفیعیان
از مهمترین رویکردهای توسعه شهری در مواجهه با رشد مشکل آفرین شهرها، توجه به خرد ترین واحد یعنی محله در چارچوب برنامه ریزی محله ای است. محله یکی از مهمترین و اساسی ترین تقسیمات کالبدی شهری و از کهن ترین میراثهای شهرنشینی بشمار می رود که در گذشته در ساختار فضایی- کالبدی شهرها، کارکردها و نقشهای مهمی برعهده داشته است، اما رشد سریع شهرنشینی بعنوان واقعیتی فراشمول و اجتناب ناپذیر که از اساسی ترین ویژگیهای تحولات ساختاری در حیات جوامع مختلف در تاریخ معاصر محسوب میشود از یک سو و فقدان ساز و کار مطلوب به منظور سازماندهی شرایط جدید از سوی دیگر سبب شده است تا فضای مورد نیاز حیات و بالندگی در شهرها، پیوسته با تهدیدات پی در پی مواجه گردد. تغییر در فضای کالبدی و ساختمانی شهرها، نابودی بافت محله ای به مقاصد اقتصادی، عدم نهادینه شدن ساختار جدید، قدمت بافت و در پی آن فرسودگی کالبدی و کارکردی آن از جمله علتهای عمده در ایجاد شرایط کنونی است که در شهرها مشاهده می شود. بدین منظور توجه به محله های شهری بعنوان یک واحد پایه برنامه ریزی شهری و مطالعه ظرفیتهای موجود در آن و ارتقای سطح کیفی سکونت در آنها، بمنظور شناسایی و احصاء قابلیتها، تواناییها و ظرفیتهای محلات و جوامع محلی در اولویتهای سیاستهای شهری بسیاری از کشورها قرار گرفته است. امروزه دیگر برخوردهای رادیکالی و یک سویه جایگاه خود را در نظام برنامه ریزی از دست داده اند.از این روست که تعریف مفاهیمی چون نوسازی و بهسازی بافتهای ناکارآمد شهری از طریق مشارکت همه جانبه ساکنین و حضور آنان در عرصه برنامه ریزی به واقعیتی انکارناپذیر مبدل شده است. واقعیتی که تنها در صورت عبور از نیازها و بکارگیری داشته ها محقق می شود. در سالهای اخیر، رویکرد دارایی مبنا در برابر رویکرد مرسوم نیاز مبنا مطرح شده است. این رویکرد مبتنی بر سه ویژگی است: بر ظرفیت سازی تأکید دارد، فرآیندگراست و جامع نگر؛ به سبب بسیج همه جانبه تنواع داراییهای اجتماعی و کالبدی اجتماع محلی و در نهایت اهمیت ابزاری دارد، زیرا به سرمایه اجتماعی و کالبدی بعنوان ابزاری برای سایر اهداف می نگرد. میتوان گفت، "سرمایه اجتماعی بعنوان بخش نرم افزاری در کنار سرمایه کالبدی، از جمله عوامل شتاب دهنده برای ظرفیت سازی هستند و از این رو ابزاری برای دیگر اهداف بشمار می آیند"(عارفی، 23:1380). بر این اساس، میزان رضایت ساکنین از محل سکونتشان و در حقیقت کیفیت محیط سکونتی در نظر ساکنین، مفاهیمی هستند، متناسب با تخمین ساکنین از داشته هایشان و بعبارتی میزان برتری سرمایه ها بر نیازهایشان. بطوریکه وجود چنین شرایطی زمینه بروز تعلقات مکانی ساکنین، اعتماد، تعامل، مشارکت، امنیت، سرمایه گذاری و ... را در محله ایجاد می کند. محصولاتی که در صورت بکارگیری، خود ضامن ارتقای کیفیت محیط سکونت، رفع کلیه نارساییها و مشکلات محلی و زمینه ای برای توسعه اقتصادی- اجتماعی محلات خواهند بود.