نام پژوهشگر: صادق رشیدی تاز
صادق رشیدی تاز علی اصغر شیرازی
این پژوهش که بر اساس برخی از شاخه ها و نظریه های مرتبط با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان به انجام خواهد رسید بر آن است تا با مطالعه و بررسی شیوه های تاریخ نویسی هنر اسلامی و همچنین تحلیل آراء و نظریات مورخین، فرآیند تاریخ نویسی هنر اسلامی را با تاکید بر دیدگاه های نویسندگان آن مورد بررسی قرار دهد. از سویی دیگر دغدغه ی توجه به جنبه های مختلف هنر اسلامی در روزگار معاصر و نیز بررسی توانایی ها و ناتوانی های تاریخ نویسی در ارائه و معرفی و شناخت آن ضرورت توجه به این مساله را دوچندان می کند، زیرا گاهی به نظر می رسد که نگاه برخی از مورخین و کسانی که در قلمرو هنر اسلامی به شکل نظری فعالیت می کنند نگاهی صرفاً توصیفی است که آن را در حد یک اُبژه ی به تاریخ پیوسته نشان می دهد، لذا اگر مراجعه به تاریخ هنر اسلامی بر شناختی عمیق از ویژگی ها و حدود توانایی آن مبتنی نباشد مشکلات و مسائل مربوط به مطالعات نظری هنر اسلامی را بیشتر خواهد کرد. بنابراین بررسی و مطالعه فراز و نشیب های تاریخ نویسی در این حوزه که از سوی مورخین به ویژه مورخین غربی صورت گرفته است امروزه یک رسالت پژوهشی مهم به شمار می رود.
صادق رشیدی تاز فرزان سجودی
تعزیه به مثابه یک آئین مذهبی، در میان گونه های نمایشی ایرانی، صرف نظر از ابعاد نمایشی، به دلیل پیشینه و خاستگاه ویژه ی آن، یک پدیده فرهنگی نیز محسوب می شود که طبعاً در جامعه و بافت فرهنگی بوقوع پیوسته یا به عبارتی در بافت فرهنگی به اجرا درمی آید که دارای روحیه مذهبی و ایدئولوژیکی خاصی است. طبیعی است که جامعه ای که فاقد روحیه مذهبی است نمی تواند مصائب سیدالشهدا را در قالب یک آئین و حتی نمایش مذهبی به اجرا دربیاورد، از سویی تعزیه در بافت های فرهنگی مختلف به وجود آمده و تنها متعلق به ما نیست، بر این اساس قابلیت آن را دارد تا بتوان از ساحتهای مختلف و به عبارتی به توسط رویکردهای علمی مورد بررسی قرار گیرد. آثار پژوهشی موجود که تاکنون تغزیه را مورد بررسی قرار داده اند عمدتاً به توصیف و تشریح تاریخ و چگونگی تکوین آن پرداخته اند و در برخی موارد هم عناصر تعزیه را به شکل مجزا به لحاظ نقش و کارکرد آن مورد بررسی قرار داده اند که می توان گفت اکثر این آثار در حوزه ی نمادشناسی قرار می گیرند. لذا تکرار و تشابه و رابطه ای که بین آثار پژوهشی وجود دارد در یک نگاه کلی این مسئله را به اثبات می رساند که هنوز تعزیه با رویکردهای علمی و نوین مورد بررسی قرار نگرفته است و این تنها یک ادعا نیست بلکه خود پژوهشهای موجود گویای این نکته هستند. حتی اگر این را هم بپذیریم که تغزیه یک پدیده فرهنگی است که درنتیجه تعاملات بین فرهنگی بوجود آمده بود، و در مجموع ماحصل آمیختگی بین فرهنگهاست، مطالعات انجام شده در مورد این پدیده فرهنگی بیشتر معطوف به مطالعه تاریخ این پدیده فرهنگی هستند و نه خود این پدیده فرهنگی. از اینرو از منظر تحلیل متن، تعزیه به مثابه یک متن و یک نظام نشانه ای، اساساً می تواند با رویکردهایی مثل مطالعات فرهنگی، نشانه شناسی و حتی جامعه شناسی مورد بررسی قرار گیرد و از این طریق می توان در سطح نظری به غنای آن افزود. حال با در نظر گرفتن تمامی این مسائل می توان گفت که تعزیه با توجه به ساختار ویژگی های خاص نشانه شناختی، گونه ای آئین مذهبی و نمایشی به شمار می رود که با رویکرد نشانه شناختی می توان آن را مورد تحلیل دقیق تر قرار داد. از سوی دیگر نمی توان با نگاه محدود گفت که تعزیه صرفاً یک نمایش سنتی ایرانی است، زیرا واژه های نمایش، سنت و ایرانی، هر یک در قالب یک گفتمان مجزا مباحثی را دامن خواهند زد که موجب تجدید نظر در مورد این ادعای فوق خواهد شد. بدیهی است که تعزیه در برخی از کشورهای اسلامی و همجوار نیز وجود دارد. (خدوم جمیلی، 1385) و لذا به نظر می رسد که این پدیده ی فرهنگی و ایضاً هنری متعلق به یک فرهنگ خاص نیست، بلکه درحقیقت در بستر تعاملات بین فرهنگی بتدریج به وقوع پیوسته و در فرایند جذب و طرد و در سطح در زمانی و همزمانی، فرهنگهای دیگر آن را پذیرفته اند و باتوجه به ویژگی های بومی و فرهنگی خود آن را اجرا می کنند. از اینرو تعزیه در ایران با بهره گیری از عناصر بومی و سنتی در مقایسه با دیگر فرهنگها دارای وجوه افتراق و اشتراک است. باتوجه به این نکته، در این پژوهش یکی از عناصر مهم تعزیه یعنی موسیقی که اتفاقاً حالا دیگر کاملاً ایرانی است و در عین حال بومی و سنتی، مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت، این بررسی البته در ارتباط با نظام کلی تعزیه و دیگر عناصر آن انجام خواهد شد. به این معنا که باتوجه به مبانی نظری این پژوهش که معطوف به نشانه شناسی لایه ای است، لایه های متن تعزیه به عنوان یک نظام نشانه ای در یک ارتباط ساختارمند مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. بنابراین در این پژوهش تعزیه به مثابه یک متن کلان در نظر گرفته خواهد شد که در بطن خود دارای روابط بین متنی با دیگر لایه هاست. لذا خود موسیقی مورد استفاده در تعزیه هم به تنهایی یک متن محسوب می شود، که به نقش و کارکرد و رابطه ی آن با مجموعه تعزیه نیز پرداخته خواهد شد. بنابراین، در دل شبکه ی عناصر به هم پیوسته تعزیه که متشکل از نشانه های چندفرهنگی است، موسیقی ایرانی نقش نشانه ای مهمی را ایفا می کند. درحقیقت یکی از دلایل انتخاب تحلیل موسیقی ایرانی در تعزیه نقش بنیادین و تأثیرگذار آن است. زیرا تعزیه بدون موسیقی از اعتبار و موجودیت خود بری خواهد بود. پس معنای تعزیه، چه به لحاظ ساختار و چه به لحاظ مضمون وابسته به موسیقی است. در ضمن این نکته را هم می بایست در نظر گرفت که در اینجا تعزیه و تعزیه خوانی مد نظر است، زیرا بین واژه ی تعزیه تعزیه خوانی و شبیه و شبیه خوانی تفاوت هایی وجود دارد زیرا تعزیه پس از سیر تکوینی خود خصوصاً در دوره قاجار شامل گونه های دیگر می شود مثل تعزیه های مضحک. البته به نظر می رسد گونه های متحول تعزیه در دوره های بعدی یعنی پس از دوره ناصرالدین شاه اندکی از ویژگی های سابق خود دور می شود چه اگر تعزیه را در قالب تعزیه های مضحک به اجرا دربیاوریم آنگاه واژه ی تعزیه به معنای سوگواری و تعزیت برای سیدالشهدا دیگر با موسیقی و مرثیه سرایی مورد بحث ما مطابقت نخواهد داشت. هرچند نگارنده معتقد است که اساساً در بکار بردن واژه هایی چون مضحک در مورد تعزیه نیز باید تجدیدنظر کرد، زیرا بنیان تعزیه و انگیزه های فرهنگی و اجتماعی و اعتقادی اجرای آن درحقیقت در ارتباط با سوگواری و اجرای یک آئین مذهبی در رثای سیدالشهدا است. پس نمی توان آن را به شاخه های مختلف و با استفاده از واژه هایی که حتی بار نمایشی هم ندارند تا این حد تقلیل داد. پس وقتی سخن از تعزیه برای سوگواری و برای یادکرد ائمه و سیدالشهدا و مصائب آنها به میان می آید این دیگر موسیقی ایرانی و آوازی است که معنای حقیقی مشارکت تماشاگران و یکی شدن آنها در این سوگواری را به ظهور می رساند. به همین دلیل تعزیه ی مورد بحث این پژوهش عمدتاً همان تعزیه ی دوره ی ناصرالدین شاه است که در کمال شکوه و در مکانی با ویژگی های معمارانه ی خاص تعزیه به اجرا درمی آمد. موسیقی در آئین تعزیه، ازجمله موضوعاتی که به نسبت دیگر عناصر موجود در تعزیه، از حیث نشانه شناختی مورد بررسی قرار نگرفته است. در حقیقت موسیقی و مرثیه سرایی جز عناصر حیاتی و غالب تعزیه به شمار می روند، که به شکل های مختلف مانند، رجزخوانی، حماسه خوانی، اعلام و فراخوانی و موسیقی صحنه و... در اجرا نمود شنیداری می یابند. این نوع از موسیقی براساس نظریه نشانه شناسی لایه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد که در عین حال به روابط آن با دیگر عناصر یا لایه ها نیز توجه خواهد شد، با تکیه بر نشانه شناسی لایه ای می توان کلیه لایه های متفاوت پدید آورند? یک متن چند رسانه ای را از لایه های شنیداری که گفتاری، موسیقی، صداهای محیطی و سکوت معنادار را در برمی گیرد تا لایه های دیداری مثل خط و تصویر و... را در تعامل با یکدیگر و در نظام شبکه ای که تولید و دریافت متن را ممکن کرده است، بررسی کرد (سجودی 1382). بر این اساس این رساله می کوشد تا تعزیه را به مثابه یک متن ـ که شامل لایه های متعددی است که در کنار هم یک بافت را شکل می دهند ـ مورد بررسی قرار دهد. موسیقی یکی از این لایه های اصلی به شمار می رود که نیز در جایگاه خود یک متن به شمار می رود که باز حاوی لایه های متعددی است مانند ساز گوشه ها، مقام ها و... که برمبنای محور همنشینی فرم و بافت موسیقیایی را شکل می دهند. بدین منظور مواردی از قبیل روابط بین گوشه ها و مقام ها به مثابه لایه های یک متن، در ارتباط با متن تعزیه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از سویی دیگر بسیاری از هنرها، از هنرهای تجسمی گرفته تا سینما از لحاظ نشانه شناختی بسیار مورد بررسی قرار گرفته اند که تحت عناوین گوناگون در قالب رساله ها و مقاله ها، به نگارش درآمده اند که در مورد موسیقی نیز این قاعده مستثنی نیست. اما موسیقی، بطور اخص موسیقی ایرانی و کاربرد دیرین? آن در آئین تعزیه، در پژوهشهایی که دربار? تعزیه صورت گرفته، کمتر مورد توجه بوده است. کاربرد نشانه شناسی لایه ای در تحلیل متون هنری بسیار حائز توجه و در عین حال جذاب است. این نظریه در حقیقت با بازبینی مفاهیم سنت نشانه شناسی ساختگرا به نتایج قابل توجهی دست یافته است که همواره جنب? کاربردی بودن و حتی گسترده بودن خود را بیش از هر ویژگی دیگر به نمایش می گذارد. بسیاری از پژوهشهای انجام شده در باب آئین تعزیه به بررسی ها وتحلیل های تاریخی محدود هستند وآثار دیگری که تعزیه را به لحاظ نشانه شناسی مورد بررسی قرار داده اند، خصوصاً رساله های دانشگاهی، همگی معطوف به نشانه شناسی، فضا، مکان، حرکت و عناصر بصری هستند، لذا رکن رکین تعزیه، یعنی موسیقی، از نظر نشانه شناختی مورد مطالع? جدی قرار نگرفته است از سویی دیگر برخی ازاین آثار پژوهشی، کم و بیش درقلمرو نشانه شناسی ساختگرا قراردارند. لذا این خود انگیزه ای برای نگارنده شد تا برمبنای نشانه شناسی لایه ای موسیقی تعزیه را مورد بررسی قرار دهد. این رساله شامل پنج فصل کلی است، فصل اول شامل مقدمات، بیان مسائل تحقیق و اهداف آن است که اینک از نظر می گذرد. در فصل دوم که شامل پیشینه ی تحقیق است، گزارشی از آثار پژوهشی، شامل کتب، مقالات و رساله های انجام شده در این راستا می باشد که در این میان دو محور کلی مورد توجه هستند؛ نشانه شناسی موسیقی و پژوهشهای انجام شده و سپس موسیقی در تعزیه. در فصل سوم که ملاحظات نظری را در بر می گیرد، ابتدا شرحی مقدماتی از نشانه شناسی و تاریخچه ی آن ارائه شده که درخلال آن به مطرح ساختن نظریات فردینان دوسوسور و چارلر سندرز پیرس و دیدگاههای آنان درباره ی مفاهیم نشانه اش